تاریخ : 1398,دوشنبه 16 دي19:17
کد خبر : 71732 - سرویس خبری : عکس

گزارش تصویری از مراسم باشکوه و خارق العاده حضور مردم تهران در تشییع سردار شهید حاج "قاسم سلیمانی"

قدمت روی چشم تهران حاج قاسم!


قدمت روی چشم تهران حاج قاسم!

حضور اعجاب انگیز مردم تهران برای تشییعت همچون در سور دمیدن قیامت و یک رستاخیز انسانی بود! سردار سلام! سالار سلام! بالاخره آمدی

شهید گمنام

فاش نیوز - حضور اعجاب انگیز مردم تهران برای تشییعت همچون در سور دمیدن قیامت و یک رستاخیز انسانی بود!

سردار سلام!

سالار سلام!

بالاخره آمدی آقاترین آقا و مردترین مرد و دلیرترین دلیر!

یگانه این کشور و محبوب تمام قلب ها!

چقدر رفتنت و امروز به ما رسیدنت، پای آدم ها را به خیابان باز کرد و خواب را از چشمانمان گرفت!

امروز هم که به تشییعت آمدیم، با این وجود هنوز سینه مان از فکر نبودنت درد می کند و باور نمی کنیم که نیستی!

تو و آن چهره پرنور و زیبایت در قاب شده اید و ما غافلان تازه بیدار از خواب!

چشم های روشنت را باز کردی و دیدی امروز چقدرررر آدم، چقدرررر هموطن، چقدرررررر دلدار، چقدرررررر دلسوخته به دیدارت آمده اند؟!

رهبری چقدر سخت کلمات نماز را بر پیکر مطهر و نازنین تو ادا می کرد!... انگار که جان خویش از دست داده بود!... که الهی جان برود از تن قاتلان سردارمان!

خداوند معنی عزت بخشیدن را برای تو معنی کرد! و اجازه نداد بیش از این گمنام بمانی!

عزیز قلب های همه ایرانی ها و همه مسلمانان و همه مظلومان زمین!

سال های سال گمنام هزاران قدم برای برقراری صلح و آرامش و امینت در مرزها و فرامرزهای این سرزمین کردی و خوبی هایت به دیوارهای خانه خودت، شهر خودت و کشور خودت محدود نشد!... اما امروز خداوند با شهادتت و اینچنین تشییع باشکوهت تازه به همه نشان داد که حاج قاسم که بوده و چه ها کرده که ما نمی دانستیم و نمی شناختیم!

تو امروز با پیکر مطهر اما بی جانت محشری به پا کردی به بزرگی یک تاریخ!... به ماندگاری آن دستخط ساده و خالصانه ات در لحظه های آخر...

مردم تهران امروز در تشییع پیکرت همه خونخواه تو بودند و شعارهای زمان انقلاب که "می کشیم می کشیم آنکه برادرم کشت" را بعد از سال ها زنده کردند!

تمام آسمانینان و زمینیان ببین که برای استقبالت آمده اند و فرشتگان مشت مشت برگ گل سرخ بر سر زائرانت می پاشند.

تو امروز چشم ها را از اذان صبح بیخواب خود کرده بودی!... خیلی ها ساعت 5 یا 6 در دانشگاه تهران و میدان انقلاب حضور داشتند به گونه ای که وقتی در خیابان ها حرکت می کردیم، شبیه اول صبح یک روز تعطیل نبود!... انگار قیامت بود!

هیچ چیز برای خود نمی خواستی اما امروز برعکس همه چیز برای تو و بنام تو بود سردار!... عکس ها... بنرها... پلاکاردها... اشک ها... قلب ها... شعارها... زبان ها و فریادها...

تو برای خود چیزی نخواستی و خداوند همه چیز را برای تو خواست و همه دل ها را بنام تو زد!

امروز آنانی که در خواب غفلت خوش خیالی مذاکره و دوستی با امریکا بودند خوب فهمیدند که دوست واقعی و دشمن واقعی چه کسی بوده و هست!

انگار کل مردم تهران و شهرستان های اطراف آمده بودند به پیشواز و دستبوسی تو... تا کور شود همان که نتواند دید!

همه می گریستند و بغض گلویشان را فریاد می کردند چون می دانستیم چه گوهر باارزشی از دستمان رفته و جای تو با هیچ چیز پر نمی شود!

تصاویر توان نشان دادن عشق و دلدادگی میزبانانت را ندارند سردار اما ما ثبت کردیم تنا بماند برای تاریخ این استقبال بی بدیل!

سردار!

در آن دعاهای خالصانه ات که شانه های مردانه ات به شدت از خوف الهی و اشک می لرزید، ما را هم دعا کن عزیز عزیز خدا!

ظرف دلمان از حسرت و غبطه خوبی هایت ترک برداشته! تو را به حاج احمد ما را هم دعا کن که آخرمان مثل تو و دوستانت باشد!

شهید ابومهدی حق داشت تو را رها نکند که کجا ممکن است کسی دّر گرانبهایی بیابد و رهایش کند!

سردار!

ما تو را نشناختیم!... تو را به حق زینب (س)...اشفع لنا عندالله و لشهادتنا

 

گزارش و عکس از شهید گمنام


کد خبرنگار : 20