تاریخ : 1399,شنبه 03 خرداد14:35
کد خبر : 74974 - سرویس خبری : مقاله و یادداشت

وای از این روضه ها که می خوانند...!


وای از این روضه ها که می خوانند...!

در ایام شهادت مولای عدالت و آزادگی و لیالی قدر روضه ها و مرثیه های از صدا و سیما و سخنرانان و مداحان شنیدیم که آدمی را به حیرت و تاسف وامیدارد.. هیهات از این مصیبت..!

محمدرضا سابقی

فاش نیوز -  در ایام شهادت مولای عدالت و آزادگی و لیالی قدر روضه ها و مرثیه های از صدا و سیما و سخنرانان و مداحان شنیدیم که آدمی را به حیرت و تاسف وامیدارد.. هیهات از این مصیبت..!

 به نظرم روضه ی امام علی علیه السلام.. گیر کردن لباسش به در، یا پریشانی اردک ها و پرنده های خانه، قبل از رفتن به مسجد نیست..

روضه ی علی(ع) زهر آلود بودن شمشیر ابن ملجم هم نیست..

روضه ی امیرالمومنین علی(ع) حتی بی اثر بودن شیر و یتیمی بچه ها هم نیست..

همه ی اینها شاید سخت باشند، اما اگر برای روضه، فقط اینها را گفتیم، به مولای جهادگران و عاشقان، امیر موحدان، حضرت علی(ع) ظلم کرده ایم...

روضه ی امام مهرورزی و رهبر آزادیخواهان عالم و وصی همه پیامبران  و جانشین خاتم الانبیا(ص) این است که وقتی بر زمین افتاد، همه دیدند که ساختمان مسجد کوفه لرزید، و همه شنیدند که «ارکان عالم فرو ریخت...» و با وجود این ها گفتند..! «مگر علی نماز هم می خواند که در مسجد کشته شود؟»

اینکه تمام سوال مردم از دروازه لایتناهی علم و دانش نبوی، این بود که چند تار مو در سر و چند مو در ریش دارند؟..!

(که سلمان فارسی از این سوال ابلهانه بسیار آزرده خاطر شود و بگوید امیرالمومنین(ع) چنان پریشان شد که مرا به بیابان برده و به من نگاه کرد و دستم را فشرد و چنان آهی کشید که از آن آه بر خود لرزیدم..)..

اینکه علی(ع) بگوید «با دیدگان خود می دیدم که میراثم را به غارت می برند»...

و بگوید «چاره ای جز شکیبایی نداشتم»...

و بگوید «در شرایطی قرار دارم که اگر سخن بگویم، می گویند بر حکومت حریص است و اگر خاموش بمانم، می گویند از مرگ ترسید»...

و اینکه بفرماید: «خدایا، من این مردم را با پند و تذکرهای پیاپی خسته کردم و آن ها نیز مرا خسته کردند. آنها از من به ستوه آمده اند و من از آنها به ستوه آمده ام.. دل شکسته ام... خدایا به جای آنان افرادی بهتر به من مرحمت کن و به جای من فردی بدتر به آنها مسلط کن.»...

و با قلبی شکسته و صدایی محزون به اطرافیانش بگوید که: «چقدر دوست می داشتم که شما را هرگز نمی دیدم و هرگز نمی شناختم»

و بگوید «چقدر با شما کوفیان مدارا کنم؟»...!

.. و بگوید «ای اهل کوفه (خطاب به همه جاه طلبان و ریاکاران دنیا)، گرفتار و محصور شما شده ام...»!

و اینکه ابن ملجم مرادی سه روز شمشیرش را در زهر بخواباند، وضو بگیرد، و آیات قرآن مداوم لقلقه ی زبان ناپاکش باشد وقربه الی الله برای کشتن «دشمن خدا» در کمین امام علی(علیه السلام)..بنشیند.

روضه ی علی اینهاست. نه ضربت خوردن فرق مبارکش و ریختن خون مقدسش بر محراب و بی پدر شدن فرزندان ...

امتحان هر کس به نقطه ضعف های اوست.

و این بلاست که نشان می دهد ما کجاییم و قدر و اندازه های ما چیست...

و این بلاست که ما را تمحیص می کند.

علی کسی است که او را از روی دست های رسول الله پایینش کشیدند. او را در خانه نشاندند. فاطمه اش را زدند.

علی غیرت خداست. به او بگویند: مالت را بده؟ جانت را بده؟

اصلا اینها بلای علی نیست.

به او می گویند: شمشیرت را غلاف کن. ساکت باش..!

پینوشت: خطبه های نورانی نهج البلاغه

|محمدرضا سابقی