تاریخ : 1399,پنجشنبه 29 خرداد16:25
کد خبر : 75633 - سرویس خبری : مقاله و یادداشت

در ادامه ی واکنش ها به جا‌به‌جایی دیرهنگام در رأس بنیاد شهید و امور ایثارگران

چند توصیه ی مهم به رئیس جدید


چند توصیه ی مهم به رئیس جدید

اولویت اصل خدمت‌رسانی به ایثارگران متأسفانه در طی سال ها در بنیاد شهید کم رنگ شده و بنیاد شهید از یک نهاد خدمت رسان به جایی برای ...

دکتر سجاد قنبری

فاش نیوز -  با عرض سلام و ارادت؛ در ابتدا انتصاب جنابعالی به ریاست بنیاد شهید و امور ایثارگران را تبریک گفته و برای شما که از خانواده ی جانبازان و ایثارگران می‌باشید آرزوی توفیق روزافزون دارم. بنده انتصاب یک جانباز آزاده از جنس قشر ایثارگر را به این سمت به فال نیک گرفته و امیدوارم این تغییر در رأس، به ختم بخیر شدن  احوال و امور معیشتی و درمانی ایثارگران منجر گردد.
نه به عنوان نصیحت زمامداران امور مسلمین، بلکه بنابر خیرخواهی مومنانه، از جانب یک دوست به یک هم مسلک و هم پیمان؛ نکاتی را درباب اصلاح امور بنیاد  عرضه می دارم:

اول؛ اولویت اصل خدمت‌رسانی به ایثارگران متأسفانه در طی سال ها در بنیاد شهید کم رنگ شده و بنیاد شهید از یک نهاد خدمت رسان به جایی برای ریاست و تمشیت امور تبدیل شده است. مدت هاست که دیگر خدمت به ایثارگر، اولویت کاری بنیاد نیست و روزمرگی، جایگاه والای خدمت را اشغال کرده است.
همانگونه که مستحضرید در نگاه و رویکرد خدمت محور، اصل، کسب رضایت جامعه هدف است یعنی بنیاد در سیستم خدمت محور، می بایست تمام تلاش خود را معطوف به این امر کند و با ارائه خدمت مورد لزوم و یا خدمت جایگزین و یا حتی در صورت عدم امکان ارایه خدمت، با اخلاق نیکو و از موضع تواضع، لبخند رضایت را بر چهره ی ایثارگر بنشاند. در واقع در مدیریت خدمت محور، رییس و بالادست اصلی کسانی هستند که باید به آنان خدمت شود؛ ولی متاسفانه مدت هاست که این رویکرد، جای خود را به ریاست از بالا به پایین داده است و با عرض شرمندگی، مدت هاست که ایثارگر برای دریافت خدمت باید در راهروهای عریض و طویل و بی خاصیت بنیاد در رفت و آمد باشد تا شاید به آنچه حق بدیهی اوست دست بیاید.
حال تصمیم با شماست که در ابتدای کار، انتخاب کنید که می خواهید سیستم را به نهاد خدمتگزار تبدیل کنید یا ...

دوم؛ همانگونه که عرض شد، اصل اولیه ی تشکیل این نهاد، خدمت رسانی به جامعه ی هدف بوده و اگر هم منابعی به این مجموعه تعلق گرفته و از طرف نظام در اختیار گذاشته شده، برای خدمت رسانی بهتر بوده است؛ ولی متاسفانه مجموعه های اقتصادی زیر نظر بنیاد مدت هاست بجای ارائه خدمت، تمام هم و غم خود را صرف درآمد زایی کرده اند.
بطور مثال، مجموعه ی هتل های کوثر که قاعدتا به جهت ارائه بهتر خدمات به ایثارگران و جانبازان و برای اهداف زیارتی و سیاحتی در اختیار بنیاد قرار گرفته بود، امروز فاقد حداقل خدمات برای این قشر می‌باشد. جهت اطلاع عرض می گردد که هم اکنون درصد تخفیف این هتل ها برای ایثارگران در حد تخفیفات برای سایر اقشار می‌باشد.
اولویت درآمدزایی در بنیاد تا بدان جا پیش رفته که معدود اردوهای فرهنگی و ورزشی هم که گاه و بیگاه توسط بنیاد برگزار می گردد، به فصولی موکول می‌شود که هتل حداقل مسافر عادی را داشته باشد تا ذره ای در امر درآمدزایی بنیاد خللی ایجاد نشود. آیا به لحاظ علمی و اخلاقی، اردوی ورزشی جانبازان نخاعی کشور در فصل زمستان، در هتل کوثر رامسر منطقی و در راستای خدمت رسانی می باشد؟! علاوه بر خطرات جاده ای مسافرت در برف و هوای نامساعد؛ جانبازان نخاعی که  مستعد انواع عفونت های تنفسی و کلیوی هستند، با کدام منطق می بایست دراین فصل به اردو اعزام شوند؟

همین سیاست اقتصادی در موسسه ی ایثار بنیاد به شکل دیگری پیگیری می شود. مجموعه های اقامتی، درمانی و آسایشگاهی که با هدف تحت پوشش قرار دادن به روز و علمی تر جانبازان در معرض خطر و پایه سن گذاشته وبا الگوگیری از مجتمع های مشابه در سایر کشورها طراحی و ساخته شده است و با توجه بهمین اهداف، از وزارت بهداشت وامور پزشکی و معاونت گردشگری مجوز گرفته است، امروزه تبدیل به محلی برای کسب درآمد از طریق واگذاری به بخش خصوصی شده است و اصل هدف که خدمت به ایثارگران بوده به محاق فراموشی سپرده شده است. موسسه ی ایثار برخلاف نام بامسمایش، هر روز با افتخار گزارش مزایده ی مجموعه های فرهنگی، ورزشی و اقامتی خود به بخش خصوصی را در کانال خود به اشتراک می گذارد. بخشنامه ی تنظیمی این موسسه در خصوص مزایای ایثارگران در استفاده از مراکز تحت پوشش موسسه؛ بیشتر به یک طنز تلخ شبیه است؛ مزایای کاریکاتور گونه ای که صدای اعتراض ایثارگران کشور را به داد خواهی بلند کرده است و ظاهراً در این وانفسای سوداگری، البته آنچه به جایی نرسد فریاد قشر مظلوم ایثارگر می‌باشد.
از این نمونه ها بسیارند که پرداختن بیشتر به آن فرصت فراخ تر می طلبد؛ فقط برای درک عمق فاجعه به ذکر مختصر چند نمونه در مانی دیگر اکتفا می شود.
نمونه ی بعدی شرکت متد است که اصولاً برای تامین تجهیزات پزشکی و درمانی جانبازان تاسیس شد ولی اکنون به مکانی برای سوداگری تجهیزات درمانی تبدیل شده و بقول معروف نه تنها دردی از وضعیت نابسامان تجهیزات پزشکی درمان نمی کند، که خود قوزی شده بالای قوز  کمبود ویلچر و عصا و...
ویا بیمه ی درمانی دی که به این عنوان که بنیاد شهید سهامدار
اصلی آن است، به عنوان بیمه ی مکمل ایثارگران، وارد گود شد ولی تنها نامش برای ایثارگران بود و کامش مال دیگران! و وضع خدمات بیمه ای بمراتب از قبل بدتر و بدتر شد که بهتر نشد.

بانک دی هم که به استناد مدارک، سهامدار اصلی اش ایثار گران هستند و با واریزی های ایثارگران تامین مالی اولیه شده است، به محلی برای کامروایی از ما بهتران تبدیل گردیده که مدارک و مستندات آن در صورت نیاز تقدیم می گردد.

سوم؛ نبود امنیت مالی ایثارگران، خصوصا خانواده ی معظم ایشان؛
بدین معنی که تأمین مالی برای خانواده های جانبازان، خصوصا جانبازان درصد بالا، که هر آن در معرض شهادت می‌باشند وجود ندارد. خانواده ی جانبازان شهید، پس از شهادت خود جانباز، به علت قطع بسیاری از خدمات و مستمری های قبلی، با مشکلات جدی مواجهند. بطور مثال، جانباز با توجه به مقدار مستمری اقدام به گرفتن وامی برای تامین نیازش نموده و با شهادتش، خانواده ی جانباز می مانند و مستمری ای که هفتاد درصدش کسر شده و قسطی که باید پرداخت شود؛ به همه اینها اضافه کنید همسر جانبازی که در طول قریب به چهل سال کار، مراقبت از جانباز را بر عهده داشته و اکنون خود با آثار صدمات ناشی از پرستاری روبروست و به قول معروف اگر برای همسران جانبازان تعیین درصد صورت گیرد، اگر درصد ازکارافتادگیشان از همسران جانبازشان بیشتر نباشد، کمتر نیست.
لذا رسمیت بخشیدن به کار خدمت رسانی جانبازان و اعطای حقوق و بیمه ی کاری به ایشان حداقل کاریست که برای امنیت روانی خانواده ی محترم جانبازان و ایثارگران لازم است.
تخصیص سهام شرکت ها و کارخانه ها و مراکز تولیدی در اختیار بنیاد به ایثارگران، همانند آنچه در سال های قبلتر به آزادگان عزیز اختصاص یافته، از دیگر راههای امنیت خاطر بخشی به ایثارگران و خانواده ی محترم ایشان است.

چهارم؛ وضعیت کنونی ایثارگران و جانبازان به مثابه وضعیت اورژانس و قرمز است که دستاورد مدیریت فرتوت و فشل قبل می‌باشد. لذا بخش هایی از خدمات رسانی به ایثارگران می بایست به فوریت امداد شود تا از صدمات جبران ناپذیر جلوگیری گردد.
یکی از این اولویت‌های اورژانسی، وضعیت درمان و تهیه تجهیزات پزشکی مورد نیاز می‌باشد. عدم انجام تعهدات بیمه ای سبب اخلال جدی در خدمات بیمارستانی و تهیه دارو گشته که باتوجه به وضعیت پر خطر جانبازان درصد بالا، رسیدگی هرچه فوری تر و تخصیص منابع فوری جهت گشایش در این مهم را می طلبد.
مضیقه ی معیشتی ایثارگران هم در این وضعیت نابسامان اقتصادی، همت روز افزون از جانب بنیاد را می طلبد که به تخصیص منابع و بودجه ی فوری در این خصوص اقدام نماید

در آخر بنابر اهمیت نکته ی اول یعنی اصل خدمت به قشر ایثارگر، به حضورتان عرض می شود که فراموش نکنید جامعه ی هدف بنیاد شهید، عزیزترین مردم روی زمین را تشکیل می دهند؛ «معروفون فی السما و مجهولون فی الارض» توصیف دقیقی است از حال کنونی ایثارگران.
سخن آن حکیم فرزانه را یادآور می شوم که فرمود: «خدمت به جانبازان، خدمت به نبی مکرم اسلام صلوات الله علیه وآله است».
نیاز به توضیح نیست که امام راحل اهل گزافه و مبالغه نبود و به قدر و بار معنایی کلمات بخوبی واقف بود؛ به جای لفظ خدمت به نبی مکرم، می توانست با کلمات و توصیفاتی دیگر اهمیت موضوع را برساند. بنده به جد معتقدم منظور از کلام امام دقیقا همان است که از کلام برمی آید و جای هیچ تأویل و تفسیر دیگری نیست. حکم خدمت به جانبازان همانند حکم خدمت به پیامبر است یعنی  همانگونه که اگر کسی به پیامبر خدمت کند، به خدا خدمت کرده، خدمت به جانبازان هم هم پایه ی آن، با ارزش است و قاعدتا عکس آن نیز صادق خواهد بود یعنی خیانت به خون شهدا و جانبازان حکم خیانت به نبی مکرم اسلام و خیانت به خدا را دارد؛ این نه مغالطه است و نه تأویل و نه تفسیر به رأی. اگر امام دل ها را به حکمت و علم در گفتار پذیرفته باشیم، معنی کلام واضح و آشکار است.

واین حرف بیراهی نیست؛ چه اینکه خدا تجارت با ایشان را پذیرفته و جانبازان و شهدا هم جان و سلامتی را در ازای کسب رضای او معامله کرده اند. درلحظه شهادت، خدا وکالت امور خانواده ی شهید را برعهده می گیرد. پس زنهار که با وکیلی چون خدا به مجادله برنخیزی که بد عاقبتی در پی دارد؛ هنگام جانبازی و لحظه نثار دست و پا و چشم و سلامتی هم خدا ضمانت امور ایشان را در باقیمانده ی عمر برعهده گرفته؛ پس زنهار که خشم چنین ضامنی، عقوبتی سخت در دنیا و آخرت دارد. خداییکه به احترام چند ساعت سختی روزه دار ،نفس وی را تسبیح بحساب می آورد، پس با نفس ها وآه های درد آلود کسی که سختی یک عمر درد را برای رضای خدا به جان خریده چه خواهد کرد؟!
اگر دعای بیماری که در بیمار شدنش هیچ نقشی نداشته مستجاب است و حتی دعای پرستار و عیادت کننده ی بیمار را ضمانت به استجابت کرده، حال دعای کسی که با اختیار، سلامتی اش را در راه جهاد فی سبیل الله داده چه خواهد بود؟!


جانباز دکتر سجاد قنبری ۱۳۹۹/۳/۲۷