تاریخ : 1399,پنجشنبه 05 تير16:00
کد خبر : 75897 - سرویس خبری : گزارش و گفت و گو

روزی روزگاری روایت فتح!


روزی روزگاری روایت فتح!

گفت‌وگو با امیرحسین رستمی، کارگردان مجموعه مستند «روزگاری ما»
 
 مجموعه مستند «روزگاری ما» کاری از گروه مستند روایت فتح، مروری متفاوت بر گنجینه تصاویر جنگ  است. امیرحسین نوروزی، کارگردان این مجموعه مستند سراغ راش‌های مستند «روایت فتح» رفته است و از بطن گفت‌وگوهایی که با رزمندگان در سال‌های جنگ صورت گرفته مستندهای کوتاهی را تهیه کرده و قرار است با مشارکت مردم این افراد شناسایی شده و پس از سال‌ها دوباره رو‌به‌روی دوربین قرار بگیرند و از حال و هوای آن روزها و این روزهای خود بگویند.
 مجموعه مستند «روزگاری ما» روزهای زوج ساعت 19:50 در شبکه افق سیما میهمان خانه‌های شماست و به زودی از دیگر شبکه‌های سیما هم پخش می‌شود.به همین بهانه با کارگردان این مستند به گفت‌وگو پرداختیم.
ایده شروع مستند «روزگاری ما» چطور شکل گرفت؟
سال 97، با شروع پروژه اسکن راش‌های (تصاویر خام) 16 و 8 میلیمتری موجود در آرشیو گروه مستند روایت فتح، برای دستیابی به نسخه ماندگارتر و با کیفیت‌تر به علت اینکه نسخه‌های قبلی به شدت در حال از دست دادن کیفیت بودند و رنگشان دچار تغییر می‌شدند، به‌خاطر تعلق حرفه‌ای و تعلق شخصی که به راش‌های مستند جنگ داشتم برای من جذابیت خاصی داشت من شروع می‌کردم به دیدن این فرایند در کنار دوستان.
 دیدن ذوقی این فرایند و‌اشتیاق برای دیدن ثمره کار در اکثر مواقع، من را به این نتیجه رساند که بریده‌ای از این تلاش و ذوق و شوق را در قالبی به تماشاچی هم نشان بدهم.

بنابراین شروع کردم به انتخاب قطعاتی مبتنی بر یک شخصیت جذاب، اتفاق جذاب و این را به‌صورت یک برشی به بیننده نشان بدهیم و توضیحی داده بشود و از بیننده بخواهیم که اگر خودش یا کسی را در این تصویر به جا می‌آورد به ما خبر بدهد که ما بتوانیم با فراخوان افراد حاضر در این تصاویر یک گفت‌وگوی مفصل‌تر در مورد آنچه در آن لحظه در تصویر اتفاق افتاده را در فاز دوم تولید داشته باشیم.

در واقع ایده با دیدن و سر ذوق آمدن نسبت به تبدیل راش‌های قدیمی ‌روایت فتح اتفاق افتاد. 8- 9 ماه این تصاویر را دیدم. نهایتاً با اصلاح صدا و تصویر و طراحی پلاتو به 30 قسمت کار برای فاز اولیه پروژه «روزگاری ما» رسیدیم.
روند تحقیق و پژوهش، چگونه بود و آیا در پروسه تحقیق شخص خاصی در کنارتان بود؟

پژوهش این پروژه در فاز اول دیدن و دیدن راش‌ها بود. گاهی اختلاف اطلاعاتی وجود داشت برای پیداکردن عواملی که تصاویر را تهیه کرده بودند که با کمک نیروهای آرشیو به اطلاعات درستی بر روی حلقه‌ها می‌رسیدیم. در مواقعی هم با تماس با عوامل تصویربردار و مدیران اسبق روایت فتح به اطلاعات درست می‌رسیدیم.
پژوهش بعدی برای فاز دوم با گرفتن بازخورد از مخاطبین برای یافتن افراد شروع می‌شود و یا به واسطه محل‌ها و لشگرها و اطلاعات نیروی انسانی که داخل تصویر داریم از آن شهرها و لشکرها و نیروهایی که  حضور داشتند شروع می‌کنیم به پرسش سینه به سینه و رسیدن به آدم‌ها
نسبت به بازخوردی که از مجموعه بگیرید فصل دوم کار ساخته می‌شود، اگر بازخورد کافی از سمت مخاطب گرفته نشود چطور ادامه می‌دهید؟

این احتمال همیشه وجود دارد که بازخوردی وجود نداشته باشد اما با توجه به تعدد پخشی که در نظر گرفته شده از سمت گروه مستند روایت فتح از چندین شبکه و تعدد بسترهای رسانه‌ای که در زمان حاضر ایجاد شده در شبکه‌های اجتماعی، خب امیدواری بیشتری برای گرفتن بازخورد و دیده شدن داریم. از جمله در شب اولی که  قسمت هوانیروز پخش شد به فاصله یک ساعت، من تماسی داشتم از هوانیروز و ابراز میل کرده بودند که همکاری داشته باشیم برای پیداکردن خلبانان در تصویر.
چرا سراغ این تصاویر رفتید، دنبال چه چیزی بودید؟ از آرشیو روایت فتح بارها در تولیدات استفاده شده است.
چه شهید آوینی و چه دوستان دیگری که در زمان جنگ کار می‌کردند بنا بر ضرورت‌ها و حال و احوال و برداشتی که آن زمان از این تصاویر داشتند، راش‌هایی را انتخاب و تدوین کردند.

من به این خاطر سراغ راش رفتم که تصاویری که مدنظر من هست یا به‌صورت راش مانده و در فیلم استفاده نشده و در بایگانی و راش‌های روایت فتح هست و معنی‌اش این است که ما یک تصویر دیده نشده را می‌آوریم و یک مزیت جدی کار ما نسبت به کارهای دیگر همین است و حتی بخش‌هایی که دیده شده هم در کار به‌صورت گذرا است.

به‌نظر من بعضی از شخصیت‌های آن فیلم برای دانستن جذاب هستند و من را به‌عنوان مخاطب برمی‌انگیزد که بدانم این فرد کیست؟  چرا آنجا بوده؟ الان کجاست؟ میل به دانستن نسبت به آدم‌ها به‌عنوان اولین مخاطب که خودم باشم انگیزه‌ای شده که من اینها را بیشتر نشان بدهم. به‌نظر من دانستن  راجع به اینها باعث می‌شود که من تاریخی را بدانم و وقتی که تاریخی را بدانم هویت امروزم ساخته می‌شود. یعنی من بدانم که از چه مسیری حیات من عبور کرده و از روی چه آدم‌هایی عبور کرده است.

بنابراین فکر می‌کنم که پرداختن دقیق به این آدم‌ها در آن فیلم‌ها شاید انجام نشده و الان شاید ما بتوانیم این آدم‌ها را بهتر بشناسیم. مضاف بر اینکه کلاً در کار تاریخی دانستن راجع به حال آدم‌هایی که در تاریخ معاصر سپری پدیده جذابی است.
اینکه شخصی که در تصویر می‌بینی الان کجاست و چه می‌کند، پدیده جذابی است. میل به شناسایی آدم‌ها در دو برهه تاریخی یک میل معمول و کنجکاوی برانگیز است و در همیشه جریان دارد.
یک نکته‌ای در کارهای آرشیوی من بگویم. واقعیت این است که راجع به آدم‌های تاریخی باید بارها و بارها نسخه‌ها و ورژن‌های مختلفی بنا بر زمان خودش ساخته شود.
این فرضیه که راجع به شخصیتی یک‌بار دو بار کار ساخته شده و نباید دوباره کار ساخته شود در هیچ کجای دنیا وجود ندارد.
اینکه ما فکر کنیم اینها بحث‌های تاریخی است که راجع به آن حرف زده شده و نباید راجع بهش کار کنیم به‌نظر من باعث فراموشی و رفتن در صندوقچه فراموش تاریخ می‌شود.
ما باید بارها بارها و هر چند سال یک‌بار راجع به این تصاویر و راش‌ها حرف بزنیم و بازیابی کنیم چون نقش‌ها مدام عوض می‌شود.
نمی‌توان انتظار داشت نسلی که در نوجوانی و نسلی که در میانسالی قرار دارد هر دو به یک اندازه تاریخ جنگ را بشناسند.
ضرورت‌ها عوض می‌شود برای هر نسل بنابراین نوع به نوع گفتن اینها و بارها مرور کردن شان به‌نظر من هیچ وقت کهنه نمی‌شود و باید هر چند سال یک‌بار انجام شود.