تاریخ : 1399,یکشنبه 05 مرداد14:30
کد خبر : 76599 - سرویس خبری : مقاله و یادداشت

گذار از جهان بینی با خوانش ادیان ابراهیمی (ع)به ایدئولوژی مبتنی بر عقل انسانی


گذار از جهان بینی با خوانش ادیان ابراهیمی (ع)به ایدئولوژی مبتنی بر عقل انسانی

اساسا اسطوره‌باوران به‌درستی قوّت آن را درمی‌یابند...؛ نمود پر رنگ اسطوره در مناسکِ دینی و مراسم ملی، باعث شده تا برخی پژوهشگران، جامعه‌ی ایران پیش از پرتاب‌شدگی به دوره‌ی کرونایی را جامعه‌ی مناسکی بنامند. اکنون به‌نظر می‌رسد مولود مدرنیته می‌کوشد تا از همین نقطه‌ی قوت، پاشنه‌ی آشیل بسازد...

سید مهدی حسینی

فاش نیوز - با نام و یاد خدا؛ بابک احمدی در خاطرات ظلمت، به افسانه‌ای جالب اشاره دارد: بر کوه اصفهان چاهی است با قعری بی انتها، کودکی در آن افتاد، پادشاه مردی محکوم به اعدام را در زنبیلی نهاده و فرو فرستاد به شرطِ آن که تا هفت روز برکشند. هفت روز می‌رفت و وی سنگی در زنبیل داشت؛ فرو افکند و سه شبانه روزگوش می‌داشت، هیچ آواز برنیامد، و وی را بر کشیدند. گفتند چه دیدی؟ گفت «ظلمت».

مدرنیته که با بودلر و هگل... به عرصه‌ی گفتمانی وارد شد، و فرض اساسیِ آن قطعیت‌باوری است، به اسطوره‌ی رومیِ ژانوس Janus)) تشبیه شده‌ و دو چهره دارد؛ یک چهره رو به‌پیش و بالنده و دیگری رو به‌پس و میرنده. اکنون این آقای جوانِ از خود راضی از رهگذر افسون به واسطه‌ی عدد و منطقِ دیجیتال، به‌طور خلاصه یک نادانی قاهر را تدارک می‌بیند...

در اینجا هدف صرفا گشودن باب بحثی نسبت به مکر جدید قدرت با روکش مدرنیته است. هرچند از مدرنیته با عنوان تمدن نیز یاد می‌شود، اما  اگر تمدن، مشارکت در امور اجتماع، دین، سیاست و... باشد، به‌دلیل ماهیتِ رویه‌ی تاریکِ مدرنیته، توصیفِ فرایند گویاتر است. با تأکید بر پرهیز از نادیده انگاریِ ماهیت رویه‌ی روشنِ مدرنیته، باید گفت پیامدهای زیانبار این موهبت دوپهلو  می‌تواند خیلی زود بر فواید آن غلبه یابد.

 نظریه‌ی محوری در این نوشتار؛ بر ویژگی «بی انتهایی و بازگشت ناپذیری» تأکید دارد. پرتو افکنی بر نسبت مدرنیته با جامعه‌ی ایران در یکصد سال اخیر، مؤلفه‌ی گسست‌آفرینی آن را به‌خوبی پدیدار می‌کند. البته واکاویِ تمایز مفهومی و کارکردیِ مهم میان سه مقوله‌ی مدرنیته، مدرنیسم و مدرنیزاسیون؛ در این شبه مقاله فراهم نیست.

 فهم کارکرد پیچیده‌ی مدرنیته؛ از جنبه‌ی عالم‌گیری و تأثیر اثیری و شیوع گریزناپذیر و تدریجی و اثرات ماندگار... بی‌شباهت با گرد و خاک برخاسته از شبیخون کووید- 19  نیست؛ عجیب‌تر اینکه حتی امور قدسی نیز از عنصر نوپدید، بسانِ پیشین؛ درحال تأثیرپذیریِ بنیادین است.

بدون تردید نظریه‌ی برگشت‌ناپذیری و قعر بی‌انتها، مفهوم پست‌مدرن را نیز بیشتر به یک بازی زبانی شبیه می‌سازد. البته تُنُکیِ ادبیات ایران پیرامون مفهوم مدرنیته، به‌قول هودشتیان، به‌دلیل غلبه‌ی جنبه‌ی توضیحی بر جنبه‌ی انتقادی است.

گئورگ لوکاچ در نوشتاری اساسی که کمتر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته، نوشت: با پدیداریِ عصرجدید، تکیه‌گاه الهیات که فضای امنیت و آزادی را برای انسان فراهم می‌کرد، یک بار برای همیشه متلاشی شد... ازمنظر لوکاچ، فرهنگِ بورژوایی، زندگی روحی انسان را تباه ساخته است. او به جامعه‌ی صنعتی مدرن تاخت و از آن به‌عنوان تراژدی انسانی یاد کرد. عبدالهادی حائری نیز به جنبش ردنویسی اشاره دارد. اما هدف از این جستار، ردیّه نویسی یاArgument»   «Counter نیست.

فاکتورهای تحول در قرن رو به‌پایان؛ محتوای پر پیچ و تاب و تأثیر تدریجی بر ساحل آرام سنت را پدیدار می‌کند...؛ نتایج جدال میان بساط کهنه‌ی قدما و طرح نو متأخرین را می‌توان با تأملی تئوریک در فرمول ذیل نشان داد:

مهمترین کارکرد، گذار پرهیاهو از چارچوب معناییِ گسترده‌ی جهان‌بینی؛ به چارچوب تنگِ ایدئولوژی بود. چرا که علاوه بر زیستِ سیاسی؛ بر میراث اساطیری و فرهنگ دینی... اثر گذاشت. هر چند عقلِ  ایدئولوگ، این بازخورد را غالبا جاودانه تصور میکرد، اما ایدئولوژی اساسا غیر عقلانی و موقتی بود.

امروزه مولود مدرنیته موسوم به دیجیتالیسم؛ به‌منزله‌ی بچه‌ی لوسِ تاریخ بشریت، با حذف مکان و زمان، و با شادی کودکانه... به همه جا سرک می‌کشد! و با توهین به امور قدسی و تابو شکنی، می‌کوشد از مرز ممنوعیت‌های اخلاقی، دینی، عرفی و اجتماعی...، بگذرد و ظلمت را گسترش دهد.

اساسا ارزیابی بدبینانه از مدرنیته و سایه‌ی تاریک آن از همان آغاز مورد توجه بود. ماکس وبر تبعات عقلانیت فزاینده را افسون زدایی از جهان مدرن می‌نامید؛ فروید نیز به ناملایمات و ناخرسندی‌های مدرنیته انتقاد داشت...  

با توجه به خصلتِ هندسیِ سنت و تداوم آن؛ به نظر می‌رسد در آینده‌ی پسا کرونایی، جامعه‌ی ایران اسلامی شاهد تجربه‌ی سیاسی و آغاز دور جدید از نوعی منازعه‌ی سنت و مدرنیته باشد. خاصیت تفکر این است که با ایجاد انگاره‌ای کلی؛ بسان سوزن‌بان، خط سیری را تعیین می کند که در آن، اندیشه از توفان عقاید تیراژه‌ای (رنگین کمانی) محفوظ مانده و منافع اجتماع تأمین گردد.

 مولود مدرنیته، مقادیر عظیم زباله‌ی اطلاعاتی را در سبد محاورات زندگی روزمره سرازیر می‌کند... در واقع سیل حاصل از رایانش ابری به‌همراه کژکارکردی برخی سیاست‌پیشگان، و رانت، ارتشاء و اختلاس توسط عده‌ای معدود، بخشی از نسل نو را در جستجوی آگاهی مازاد، محوِ صفحه‌ی صافِ وبی کرده است.

آنها بسان شاگرد جادوگری که غرق و محو استاد خویش است، با مخاطره‌ی غرق شدگی در رودخانه‌ی اطلاعات مواجه‌اند؛ این جادوگرِ تردست و چابک، نه تنها هیچ وسیله‌ی نجاتی ندارد، بلکه به‌قول دیزریلی ((Disraeli، وقتی مشغول آبتنی‌اند، لباسشان را می دزد!

امروزه اطلاعات مازاد دیجیتال‌بنیان؛ به‌دلیل ناتوانی از پاسخ به سؤالات اساسی، هیچ مزیّت و ثمری ندارد. نسل نو در مقابل یورش مفاهیم جدید که همراه خود ارزش‌هایی نو می‌آورد، به‌قول شایگان، مایه‌کوبی نشده و در نتیجه آسیب‌پذیر است.

نتیجه گیری:

بدیهی است که هر پرسش، دلیل یک جستجو است. مدرنیته با جایگزینی فرایند ایدئولوژی‌ای به‌جای «چار چوب جهان بینی با خوانش ادیان ابراهیمی(ع)»،  پاسخ به پرسش‌های بخشی از نسل نوظهور را به دیجیتالیسم واگذار کرده است.

در نتیجه، امری که پیش از این با بالاترین تلاشِ اندیشه، از گزند و هجوم باد و بورانِ عقایدِ مختلف حفظ شده و همچون رازی مکتوم، تمام ظرفیت اندیشه ورزی را به خود معطوف می‌کرد، نزد بخشی از نسل جوان درحال تبدیل شدن به امری پیش‌پاافتاده است.

 پرتو افکنی بر مراحل اساسی سیر اندیشه و مباحث اندیشه‌گران در ایران معاصر، هیچ رویدادی را خسارت بارتر از امری پیش‌پاافتاده شدن باورها و ساختارهای کهن؛ پدیدار نمی‌کند... ! بالاخص از حیث تأثیر بر دولت و خانواده، با خوانش هگلی و نگاهی به تاریخ فردا.

 بیشترین تأثیر مکر جدید قدرت؛ بر امر مناسک است. اساسا ایران جامعه‌ای با روحیه‌ی حماسه‌ای  و اسطوره‌ای است. این مظاهر اراده و خاطره‌ی جمعی، و عوامل انسجام و معنابخشی، به‌قول سرل ((Sorel، برای آینده نیز قابل پذیرش‌اند و با ارائه‌ی معیارهای تازه‌ی داوری، موجب ارزیابی واقعی‌ترِ ارزش‌ها  و بازاندیشی نقادانه می‌گردند.

اساسا اسطوره‌باوران به‌درستی قوّت آن را درمی‌یابند...؛ نمود پر رنگ اسطوره در مناسکِ دینی و مراسم ملی، باعث شده تا برخی پژوهشگران، جامعه‌ی ایران پیش از پرتاب‌شدگی به دوره‌ی کرونایی را جامعه‌ی مناسکی بنامند. اکنون به‌نظر می‌رسد مولود مدرنیته می‌کوشد تا از همین نقطه‌ی قوت، پاشنه‌ی آشیل بسازد.

اکنون بنگاهِ شبکه‌ای مدرن، با کار بر روی داده‌ها ی آمار اختلاسی،  وقتِ نسلِ نوظهور را بسانِ مثلثِ برمودا به درون خود می‌کشد...؛ بی‌تردید میان بذرِ آرایی که در دوره‌ی جولان کووید- 19 از رهگذر موتورهای جستجو بر زمینِ اندیشه و انگیزه‌ی نسل نوظهور افشانده می‌شود و محصول قابل برداشت پس از فرونشستن غبار کرونایی، ارتباطی مستقیم وجود خواهد داشت.

دکتر سید مهدی حسینی