جدا شدن روح از بدن هنگام مرگ قطعی، در کسری از ثانیه انجام می شود. فشار قبر در واقع فشار وابستگیهاست
محمدرضا سابقی
فاش نیوز - جدا شدن روح از بدن هنگام مرگ قطعی، در کسری از ثانیه انجام می شود. این لحظه چنان سریع اتفاق میفتد که حتی کسی که چشمانش لحظه مرگ باز است، فرصت بستن آن را پیدا نمیکند. یکی از شیرینترین تجربیات انسان دقیقا" لحظه جدا شدن روح از جسم می باشد. یک حس سبک شدن و معلق بودن.
بعد از مرگ اولین اتفاقی که میفتد این است که روح ما که بخشی از آن هاله ذهن است و در واقع آرشیو اطلاعات زندگی دنیوی اوست، شروع به مرور زندگی از بدو تولد تا لحظه مرگ می کند و تصاویر به صورت یک فیلم برای روح بازخوانی میشود. شاید گمان کنیم که این اتفاق بسیار زمانبَر است. زمان در واقع قرارداد ما انسانهاست. این ما هستیم که هر دقیقه را 60 ثانیه قرارداد میکنیم. اما زمان در واقع فراتر از این تعاریف است.
با مرور زندگی، اولین چیزی که نظر روح به آن جلب میشود، وابستگیهای انسان در طول زندگی میباشد. برخی از این وابستگیها در زمان حیات حتی فراموش شده، ولی در این مرحله دوباره خودنمایی میکند.
میزان وابستگی دنیوی برای هر کس با دیگری متغیر است.
روح از بین خاطراتش وابستگیهای خود را جدا می کند.
این وابستگی ها هم مثبت است هم منفی.
مثلا وابستگی به مال دنیا یک وابستگی منفی و وابستگی مادر به فرزندش هم نوعی دلبستگی و وابستگی مثبت محسوب میشود. ولی به هرحال وابستگی است، و انسان والا شخصی است که تنها دلبسته و شیفته پروردگار مهربان و بخشنده باشد.
این وابستگیهای منفی و حتی مثبت آدمهای گرفتار! کششی به سمت پایین برای روح ایجاد میکند که او را از رفتن به سمت هادی یا راهنما جهت خروج از مرحله دنیا باز میدارد. یعنی روح بعد از مرگ تحت تاثیر دو کشش قرار میگیرد.
یکی نیروی وابستگی از پایین و دیگری نیروی بشارت دهنده به سمت مرحله بعد. اگر نیروی وابستگیها غلبه داشته باشد باعث میشود روح تمایل پیدا کند که دوباره وارد جسم گردد. چون توان دل کندن از وابستگی را ندارد و دوست دارد دوباره آن را تجربه کند. به همین جهت روح به سمت جسم رفته و تلاش میکند جسم مرده را متقاعد کند که دوباره روح را بپذیرد.
فشاری که به "روح" وارد میشود جهت متقاعد کردن جسم خود، در واقع همان فشار قبر است که بعضا" بسیار بسیار دردناک و رنج آورتر از تمام شکنجههای جسمی است. این فشار به هیچوجه به جسم وارد نمیشود. چون جسم دچار مرگ شده و دردی را احساس نمیکند. پس فشار قبر در واقع فشار وابستگیهاست و هیچ ربطی ندارد که شخص قبر دارد یا ندارد. این فشار هیچ ربطی به شب زمینی ندارد و میتواند از همان لحظه مرگ شروع شود.
یکی از دلایل تلقین دادن به فرد فوت شده در واقع این است که به باور مرگ برسد و سعی در برگشت نداشته باشد.
بعد از مدتی اگر روح متقاعد شود که تلاش او بیهوده است، فشار قبر به رحمت و فضل الهی در این مرحله از سیر زندگی ابدی از بین میرود.
لذا وابستگیها باعث می شود که روح، شاید سالها نتواند از این مرحله بگذرد. بحث روحهای سرگردان و سنگین بودن قبرستانها به دلیل همین وابستگیهاست. گاهی تا سالهای سال و حتی قرنهای متمادی!، فرد فوت شده نمیتواند وابستگی به قبر خود و جسمی که دیگر اثری از آن نیست را رها کند.
به امید اینکه بتوانیم به درک معانی واقعی این شعر زیبا برسیم:
دنیا همه هیچ و کار دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ.
بگذار و بگذر
ببین و دل مبند
چشم بینداز و دل مباز.
که دیر یا زود باید گذاشت و گذشت.
نگذارید گوشهایتان گواه چیزی باشد که چشمهایتان ندیده، نگذارید زبانتان چیزی را بگوید که قلبتان باور نکرده.
"صادقانه" زندگی کنید"
البته برای دوستان اهل مطالعه در اینباره مطالب متقن و محکمی در #قرآن_کریم و #نهج_البلاغه وجود دارد. که توصیه می شود حتما به آیات مربوط به وقت جان دادن در قران کریم و احادیث مرگ و فشار قبر در نهج البلاغه مراجعه بفرمائید.
ما موجودات خاکی نیستیم که به بهشت می رویم.
ما موجودات بهشتی هستیم که از خاک سر برآورده ایم.
#مرغ_باغ_ملکوتم_نیم_از_عالم_خاک...
محمدرضا سابقی