تاریخ : 1399,یکشنبه 26 مرداد14:35
کد خبر : 76910 - سرویس خبری : مسائل و مشکلات ایثارگران

گفت و گو با جانباز ۷۰% قطع عضو "اکبر حسین زاده"

بنیادی که نیازهای ایثارگران را نمی‌شناسد!


بنیادی که نیازهای ایثارگران را نمی‌شناسد!

او درباره نحوه عملکرد مسئولین، عملکرد بنیاد شهید و رضایت و انتظارات ایثارگران از این سازمان، جوانان و مبحث مدافعان حرم صحبت کرده است. او به زیبایی و با دلسوزی تمام برای هم‌رزمان خود، مشکلات را برشمرده...

فاش نیوز - پس از اینکه گفت و گوی خواندنی ما با جانباز حاج " اکبر حسین زاده" از خاطرات 5 سال حضور وی در ایام بابرکت دفاع مقدس به پایان رسید، به سراغ عصر حاضر آمدیم و از این جانباز فعال و خستگی ناپذیر خواستیم که کمی هم از حال و روز این روزها برای ما بگوید.

 جانباز حسین زاده در این قسمت از گفت و گو درباره‌ی نحوه‌ی عملکرد مسئولین، عملکرد بنیاد شهید و رضایت و انتظارات ایثارگران از این سازمان، جوانان و مبحث مدافعان حرم صحبت کرده است. او به زیبایی و با دلسوزی تمام برای هم‌رزمان خود، مشکلات را برشمرده و از اینکه جانبازان چه کمبودها و نیازهایی دارند صحبت به میان آورده است.

جانباز حسین زاده بحث مقاومت، دفاع از حرم و جوانان را به زیبایی توصیف کرده که حرف های خواندنی‌اش را با هم می‌خوانیم:

فاش‌نیوز: جناب حسین‌زاده! ممنون از اینکه دوباره وقت خود را در اختیار ما گذاشتید. درباره عملکرد بنیاد شهید و مسئولین نظرتان را بفرمایید.

- ببینید رسیدگی و خدمات دادن به ‌ایثارگران یک کار صنفی است، منتهی یکسری از افراد متوجه نیستند و وقتی کسی صحبتی می‌کند و یا خدماتی می‌گیرد را بیشتر سیاسی می‌کنند تا این که بدانند صنفی است و بخواهند به آن توجه ویژه کنند و بپردازند. نه لزوما" سیاسی‌کاری بلکه دنبال یک حاشیه‌ی دیگر هستند که ‌اینها زیاده‌خواه هستند، زیاده‌طلب هستند و اینکه یکسره غر می‌زنند و امثال این حرف‌ها را متاسفانه به ایثارگران نسبت می‌دهند.

فاش‌نیوز: یعنی واقعاً تفکر و رویکرد بنیاد به‌ این شکل است؟

- این تفکرات وجود دارد؛ ما که همیشه همه‌ی حرف‌هایمان را زدیم و اگر باز هم حرفی باشد می‌زنیم و همیشه دنبال کردیم. این موضوع را خودشان هم می‌دانند اما متاسفانه تا به حال نشده که بیایند و بنشینند و خیلی دوستانه، قبل از اینکه بحث‌ها به چالش کشیده شود و اتفاقی بیفتد، صحبت کنند. وضعیت تا بدتر نشود، توجه نمی‌کنند! بعد به جایی می‌رسیم که دیگر کار از کار گذشته است. یک خواسته‌هایی‌ست که شاید اصلاً باب میلشان نباشد، شاید از نظر آنها زیاده‌خواهی است و نمی‌پرسند آقا شما مشکلتان چیست؟ این که شما داد و فریاد می‌کنید یا بحثی دارید، بنشینیم ببینیم حرف حساب شما چیست؟ و چه دردی دارید؟!


فاش‌نیوز: مجموع حرف‌های شما این می‌شود که فکر می‌کنید درد قشر ایثارگران را نمی‌فهمند!

- واقعاً متوجه نمی‌شوند. ببینید، پیرمردی که بیمار است، دچار سرگیجه است و عنقریب است که زمین بخورد. این وضعیت بنیاد از نظر من است و به خودشان و مدیرانشان هم گفته‌ام. آدم‌هایی که دارند در بنیاد کار می‌کنند، خوشبختانه یا متاسفانه سن و سال‌ها بالا رفته، واقعاً سازمان یک بدنه‌ی پیر و فرتوتی شده است که دارد کار انجام می‌دهد.

فاش‌نیوز: در بنیاد که کارمندان جوان هم حضور دارند.

- همین الان می‌روید پیش آقای اسلام کریمی، انصافاً هم مدیر خوبی هستند. به هر جهت ما هر وقت مراجعه کردیم، به هر نوعی با همه‌ی مشکلاتش کم و زیاد سعی می‌کنند کار انجام شود. ایشان فرزند شهید هستند. ولی همه اینطور کار و خدمت نمی‌کنند! حالا یا محدودشان کردند، یا بلد نیستند یا واقعاً نمی‌خواهند؛ تکلیف معلوم نیست. بعد می‌روی در مسیر می‌بینی که خیلی از مسائل را بستند، قفل کردند و یک جاهایی به راحتی هزینه‌هایی می‌کنند آنچنانی!

 از بخش فرهنگی در بحث فیلم یک پولی گرفتیم بابت ساخت فیلم. زمان آقای بیات بود. ما مجوز گرفتیم که 50 مستند جانبازان باشگاه را بسازیم. در آخرین جلسه‌ای که مصوب شد گفتند ما به شما انقدر می‌دهیم و همین قدر هم سال بعد به شما خواهیم داد. ما این قرارداد را بستیم و مصوب شد؛ حالا در کنارش خدارا شکر سپاه و دوستان و شرکت‌های دیگر کمک کردند تا این اتفاق بیفتد.

به فاصله‌ی اولین پرداختی که می‌خواستند به ما فیش دهند، جابجایی معاونت شد. همه‌ی کارها متوقف شد! گفتیم خب آقا این که نمی‌شود! شما الان آمدی، قبل از شما یکسری دستورات گرفته شده، شما نمی توانید بگویید نه، باید انجام دهید دیگر. گفتند نه قبلی‌ها ما را چقدر بدهکار کردند، این چنان و آن چنان. گفتیم شما الان آمدید غر می‌زنید که قبلی‌ها اینجور و آنجور، بعد هم فردا یک نفر دیگر می آید. بالاخره یک سازمان است، یک معاونت است، اعتباراتی دارد، تشکیلاتی دارد. این همه جلسه! تصمیم گرفته شده یک کاری انجام شود و باید انجام دهید. خلاصه با چه سختی‌ای توانستیم آنها را متقاعد کنیم که در 4-5 قسط پول را به ما بدهند، که ما رفتیم 50 فیلم مستند تهیه کنیم.

 شما می‌دانید که اگر یک تیزر بخواهید بسازید، در بازار از 30 -40 میلیون تومان شروع می‌شود تا 1 میلیارد هم می‌سازند. در تلویزیون دیده‌اید تیزرهای آنچنانی صنعتی را. ما آمدیم اول یک فیلم مستند20- 25 دقیقه‌ای ساختیم. الان درآمده تقریباً 40-45 دقیقه و بعضی هم 30 دقیقه یا 40 دقیقه، این 10 مستندی را که ساختیم درآمده است. فیلم دقیقه‌ای چند می‌سازند؟ مستند دقیقه‌ای چند است؟ مستندی که به در بخور باشد، پخش شود و فرهنگ جبهه و شهادت را نشان دهد.

 خط ویلچر جانبازان، فرهنگ نظام ما هست دیگر، یعنی انتقال فرهنگ جبهه و جنگ  و شهادت و انقلاب به نسل بعد خط ویلچر این بچه‌هاست. الان شما برو بگو فلان جانباز دارد شهید می‌شود، یک فریم عکس به ما بدهید، می‌خواهیم کارهایش را انجام دهیم که اگر به هر دلیلی این بنده خدا اتفاقی برایش افتاد، داشته باشیم؛ ندارند.

 ایشان شهید شدند، یک عکس از او نداشتیم. نیکپور شهید شد، یک عکس از او نداشتیم! شهید شکراللهی شهید شد، شهید حسینی شهید شد، عکس نداشتیم. از آقای رجبی عکس داشتیم و فیلم ساختیم اما نیکپور و شکراللهی را خیر نداشتیم.

خب ما فیلم او را ساختیم. چقدر باید بدهیم که الان مصاحبه‌ی زندگی‌اش را داشته باشیم که دارد صحبت می‌کند؟ از کار و محل زندگی‌اش، از زمان جنگش، تحصیلاتش، بیمارستانش، تشییع جنازه‌اش.

آیا اینها ارزش ندارد؟ این چقدر ارزش دارد؟ اصلاً انگار نه انگار. بالاخره ما داریم یک باری را از دوش بنیاد برمی‌داریم؛ اینها سالی هیچی هیچی پول نداشته باشند، در فرهنگی 70-80 میلیارد تومان پول دارند. در صندوق انقلاب پول دارند، قبلاً که 200-300 داشتند. خب آقا شما بیا خروجی بده. بعد از این برنامه‌ها هم مقداری به ما پول دادند برای ساخت 50 تا مستند درباره ی جانبازان 70% ویلچری که 10مستند ساخته شده است و بقیه هم از20 تا 90% کار فیلمبرداری‌اش انجام شده است.

 ما با چند میلیون 10 مستند ساختیم، آقا شما از با بودجه میلیاردی که دارید، چه کردید؟ شما خروجی ات را بیاور. ببین شما در فرهنگی چه کردید که ما نکردیم؟!

 در باشگاه ورزشی کوچکی که ما داریم، هیچی نباشد 100-150 جانباز ویلچری داریم، خانواده‌ی ایثارگر، اسرا و خانواده‌ی شهدا را داریم. بالاخره از جانباز 5% تا 70% را خدمات می‌دهیم، نزدیک 1300 خانواده را در سطح تهران خدمت می‌کنیم؛ خب این از فیلممان.

در بحث اردوها؛ همه‌ی اردوها تعطیل شد. نه در بحث کرونا، بلکه خودشان کمرنگ کردند. تازه اردوهایی که چندان کیفیتی ندارند! حالا یکسری خانواده‌هایی که بنده‌ی خداها گرفتارند و مشکل دارند و از شهرستانند، راهشان دور است، همین که بروند مشهد پابوس امام رضا اگر گرسنه هم بروند، کیف می‌کنند. شما جلوی این برنامه‌ها را بستید، جلوی اربعین را بستید، بعد به اسم اربعین و به اسم مشهد هزینه می‌کنند؛ سمینار می‌گذارند و ...  کلی آدم در فرهنگی کار می‌کنند، یک اداره‌ی کل است دیگر! خب این اداره‌ی کل با این وسعت، می‌دانید که جمعیتی می‌شود؟ بعد همه بیکار.

فاش‌نیوز: فعالیت بنیاد در باب ورزش چگونه است؟

- در مورد ورزش، مسابقه‌ای دیگر برگزار نمی‌شود که بخواهند انجام دهند. ما آمدیم در این 4-5 ساله فقط 3 تا برنامه‌ی کربلا برگزار کردیم. پایه کربلا رفتن جانبازان 70% را باشگاه ‌ایثار همراه با سپاه گذاشته که 3 مرحله‌اش را ما مستقیم از باشگاه بردیم آن هم کل کشور نه فقط باشگاه، الان فکر می‌کنم چهاردهم یا پانزدهمین دوره است که رفتند و آمدند.

خب این کار بزرگی است؛ شما فکر کنید در هر مرحله‌ای 150 نفر 200 نفر، 50 نفر جانباز می‌رود. هر جانبازی یک یا دو همراه دارد بستگی دارد به شرایطش، عوامل اجرایی هستند 200 نفر رفتند و آمدند و بنیاد اصلاً خبر ندارد. نمی‌خواهم بگویم فقط ما ! می‌خواهم این را بگویم که اگر بخواهیم کاری را انجام دهیم، می‌شود انجام داد. ما آمدیم جانبازان اعصاب و روان را بردیم مشهد، چه داستانی برای ما درست کردند!

 تلویزیون مصاحبه‌ای را نشان داد، بچه‌های کشتی 2 سال پیش در یکسری بازی‌های آسیایی قهرمان شدند و از آنجا برای بازدید به آسایشگاه نیایش رفتند. بچه‌های جانباز اعصاب و روان آنجا گفته بودند که ما سال‌هاست که ‌اینجاییم و مشهد نرفتیم، ما را ببرید مشهد. یکی از دوستان ما زنگ زد که آقا من می فرستم مشهد و هزینه اش هم با من؛ برو راهکارش را دربیاور ببین چگونه است. ما هم رفتیم با رییس مرکز صحبت کردیم و ایشان قرار شد اسامی‌ بدهند. اسامی‌ که دادند پرستارهایشان را مشخص کنند وخلاصه همه‌ی این بحث‌ها را بستیم. لیست گرفتیم، همه‌ی کارها را کردیم و اعلام کردیم که ‌این تعداد افراد است، ایشان هم گفتند انجام دهید. رفتیم آژانس، آژانس را بستیم، هتل 5 ستاره شیک گرفتیم، همه‌ی کارها انجام شد. بلیط تهیه شد، جا گرفته شد، خانواده‌ها از جاهای مختلف یکی از اصفهان می آمد یکی از قم، یکی از تهران؛ از جاهای مختلف بودند.

 یک روز مانده به پرواز بیمارستان اعلام کرد به ما که ما نمی توانیم برگزار کنیم. ای بابا ما هزینه کردیم، هتل گرفتیم، پول دادیم، جنس خریدیم، همه‌ی کارها را انجام دادیم. کار انجام نشد، ما اینهمه مردم را امیدوار کردیم بعد چند سال می‌خواهند بروند زیارت. یکی از این عزیزان هم آقای قدسی بود که بعد از چند روز شهید شدند و نشد که ما یک مشهد ببریمش. گفتند شما صلاحیت به اردو بردن جانبازان اعصاب و روان را ندارید. درحالیکه ما پیش از این برای جانبازان اعصاب و روان باشگاه که در منزل ساکن هستند و جانبازان اعصاب و روانی که تحت پوشش خیریه قمربنی هاشم که تحت مدیریت جانباز حسین اسرافیلی‌ست، با همکاری گروه پیگیری همسران کوثر چندین اردو برای جانبازان اعصا بو روان برگزار کرده بودیم و خیلی هم مبتدی نبودیم. و بعد از آن هم باز هم اردو را برای ایشان برگزار کردیم و فقط باعث شدند که این امر برای جانبازان ساکن بیمارستان نیایش، به انجام نرسد.

 بعدا" به ما گفتند نه شما حق ندارید ببرید؛ خلاصه پول را برگرداندند که ما کاری نکنیم! حالا برای این بنیاد چه کار کنیم؟ پول را که شخص دیگری می‌دهد، کار اجرایی را که کسی دیگر انجام می‌دهد، هتلش، پروازش، تعهدش را که همه ما جواب می‌دهیم. همه‌ی این کارها را کردیم. دیگر چه باید بگویم من؟ به‌ اینها چه باید گفت؟ نباید گفت یک پیرِ فرتوتِ در حال سرگیجه و خوردن زمین؟! این یک نمونه بود.


فاش‌نیوز: در بحث درمان چه صحبتی دارید؟

- دست روی بهداشت و درمان بگذاریم؛ خب تمام بیمارستان ها قراردادهایشان لغو است. درهمه‌ی داروخانه‌ها جانبازان هزار مشکل دارند؛ داروهایشان را نمی‌دهند، امکاناتشان را نمی‌دهند. خب ما فقط یک خاتم را داریم و یک  ساسان.

به کی باید بگوییم، کجا فریاد بزنیم؟ وضعیت نخاعی‌ها را می‌دانید! ویلچر می‌خواهیم، تجهیزات می‌خواهیم. می‌روند جنسی را می‌خرند که وقتی جانباز استفاده می‌کند، زخم ایجاد می‌کند برای جانباز، تازه آن را هم نمی‌دهند! تخت می‌خواهیم، لوازم بهداشتی می‌خواهیم، امکانات می‌خواهیم، درمان می‌خواهیم. آمدند یک بیمه‌ای را بستند که مال خود بنیاد است، بیمه‌ای که ورشکست بوده است برای این که از ورشکستگی نجاتش دهند. آمدند بیمه ی جانبازان که بیمه ی ایران بود و خوب هم داشت کار می‌کرد را برداشتند. نه ‌این که ما روی آن بیمه بحثی نداشتیم ولی واقعاً کار انجام می‌شد.4 تا بیمارستان خوب بود که قرارداد داشتیم می‌رفتیم. الان فقط خاتم است که خاتم هم جا ندارد. جانباز از آن طرف ایران سیستان و بلوچستان، خوزستان، شیراز، اصفهان، جاهای دورافتاده بلند می‌شود می‌آید بیمارستان تخت خالی نیست. بعد کنارش می‌بینی در بخش خصوصی‌اش کلی خواباندند، آن وقت جانباز روی زمین است، مادر شهید روی زمین است. یا باید داد بزنی تا شما را بخوابانند یا این که می‌گویند برو بیمارستان دیگر، بیمارستان‌های تحت پوشش قرارداد ندارند و باید بروی بیمارستان‌های دولتی که ببخشید یک آدم عادی می‌رود آنجا می‌میرد، بهداشت نیست، درمان نیست.

 

فاش نیوز: در بحث معیشت و حقوق خانواده ها چه صحبتی دارید؟

- در بحث معیشت اکثر بچه‌های جانبازان بیکارند، گرفتارند و اشتغال ندارند. حقوق جانباز را، حق پرستاری خانم جانباز را که به اسم پرستار دارد کارش را انجام می‌دهد دیگر، اگر پرستار نبود چرا شما به پرستار اینقدر می‌دهید؟ یک پرستار در یک بیمارستان چند ساعت کار می‌کند؟ یک شیفت کاری دارد دیگر! خب این بنده خدا دارد چهار شیفت کار انجام می‌دهد، هر شیفت 6 ساعت یا 8 ساعت است. 3 شیفت هم حساب کنی هر 8 ساعت 24 ساعت؛ 3 شیفت دارد کار می‌کند، استراحت هم نمی‌کند دوباره شیفت بعدی باید کار کند؛ استراحتی ندارد خب چقدر دارید به یک پرستار حقوق می‌دهید؟ ماهی چقدر؟ مسکن دارد، بیکاری دارد، بیمه دارد، درمان دارد، حق اولاد دارد و... حقشان است نوش جانشان.

 این بار سنگین را این خانم ها دارند در خانواده‌ها بلند می‌کنند؛ خب شما الان حق اینها را نمی‌دهید بعد می‌گویید که وقتی جانباز شهید شد، بیایید حقتان را بدهیم، فرزندشان می‌شود فرزند شهید. خب الان نیاز دارند از خدماتی که به آنها می‌دهید لذت ببرند. من لذت ببرم که بچه ام زن بگیرد، کار داشته باشد، وقتی من مردم به چه دردم می‌خورد؟ من خودم خدارا شکر تا به‌حال نرفته‌ام بنیاد، اگر برای خودم باشد سالی یک بار هم نمی‌روم. بعد جانباز شهید می‌شود، همسرش می‌شود همسر شهید، تازه حقوقش هم کم می‌شود، می‌شود حقوق بازنشستگی، حقوق کامل که نمی‌دهند.

یک خانم 30 سال 40 سال از جوانی اش را، حسش را، عشقش را و روانش را گذاشته است برای یک جانباز مثل من موجیِ بداخلاقِ شیمیاییِ ویلچری. ویلچرش را بالا و پایین کن، ببخشید حمام ببر، لباس عوض کن، سرویس بهداشتی ببر و بیار؛ شما خودتان آشنایید خب حق این آدم کجاست؟ اگر پرستار است حق پرستاری اش، اگر همسر است حق همسری، اگر مادر است حق مادری اش. خدمات داده که خدمات نگرفته است، حس داده که حس نگرفته است، عشق داده که عشق نگرفته است، رضایت داده که رضایت نگرفته است. خب مسائل عاطفی که نیست، مشکلات مالی که هست، درمان که هست، گرفتاری که هست، مریضی که هست پس برای چه ‌ایستاده است؟ یا واقعاً دیوانه است یا عاشق است!

که حالا این خانم ایثار کرده و از همه چیزش گذشته است و بعد هم که شوهرش از دنیا می‌رود، مشکلاتش بیشتر می‌شود. نه حقوقش را می‌دهند، نه سنواتش را می‌دهند، نه بازنشستگی‌اش را می‌دهند؛ همسرش هم که از دنیا می‌رود، یک بخشی هزینه از حقوقش کم می‌شود. تازه این همسر جانباز 70% است. آنهایی که درصدشان پایین است که با از دنیا رفتن، تنها جزء صالحین محسوب می‌شوند و اکثر تسهیلاتشان هم قطع می‌شود. این بندگان خدا فرزندانشان بزرگ شدند. هر کدام دو تا سه تا فرزند دارند، ازدواج کردند، نوه دار شدند، شلوغ شده و یک خانواده ی بزرگ شدند؛ یک مهمانی بخواهد برای بچه‌هایش بدهد که دورش باشند، دست و پایش می‌لرزد که چه‌کار کنم؟ قضیه‌ی معیشت هست، بهداشت هست، بیکاری فرزندانشان هست.

شما در خانواده‌ها ببینید شأنیتی برای جانباز باقی نگذاشتند! طرف جانباز است گفتند بیا ببریمت مشهد؛ بردند هتل قدس. من ناچاراً چند سال پیش بچه‌ها را برداشتم رفتم مشهد همین هتل قدس، اصلاً جای نشستن و جای ماندن نیست. شاید 1 ساعت هم من آنجا نماندم، رفتم یک هتل دیگر. خب شما شأنیت این جانباز را آوردید پایین؛ این جانبازان شأنیت دارند، نیاز به دیده شدن دارند، نیاز دارند که شما آنها را ببینید، نیاز دارند که برایشان ارزش قائل شوید. بحث ستاره دار بودن آن هتل نیست بحث این است که شما چرا جانبازی که می‌خواهد یک سفر بیاید و بچه‌اش را با خودش بیاورد، شانیتش را حفظ نمی‌کنید و انتظار دارید که حس و حال آن فرزند جانباز هم خوب باشد. در صورتی که اگر شما شان جانباز و خانواده اش را حفظ کنید، وقتی که آن فرزند جانباز ببیند به خودش و پدرش احترام گذاشته شده و شان و قدرشان نگه داشته شده است، حال بهتری نسبت به خود و جایگاه پدرش پیدا می‌کند و به همان قدر به پدر جانباز خود هم خدمات بهتری ارائه می‌دهد.

این احترام گذاشتن شما باعث می‌شود که جوان از خانواده‌اش دور و زده نشود و از اینکه فرزند جانباز است سرشکسته نشود که این خود باعث جلوگیری کردن از صدها معضل اجتماعی و یا روحی‌ای‌ست که می‌تواند او را در این شرایط سخت زندگی‌اش درگیر کند.

طرف در کبریت سازی دستش قطع شده است، بهترین خدمات را می‌گیرد ولی جانباز رفته است جنگ، جنگی که کشته داده، شهید داده، جانبازی که زخمی‌شده است و سال‌هاست که دارد ریاضت می‌کشد بعد شما این آدم را می‌بری پست ترین هتل ها. این بچه‌ اینجا نمی ایستد! این بچه امروزی است؛ می‌بیند هتل‌هایی را که مال بنیاد است و مدیران برای سمینارها به آنجا می‌روند. همین بچه به پدرش می‌گوید خب تو برای من چه‌کار کردی؟ غیر از این که بدبختی داشتی، غیر این که برای من فقط زحمت داشتی مگر چیز دیگری داشتی برای من؟ کار به من دادی، بهترین لباس و بهترین زندگی را برایم فراهم کردی؟ برای من چه کردی؟ بعد می‌بینیم که ‌این بچه راست می‌گوید؛ اینها را کنار هم بگذارید متوجه می‌شوید.

زندگی یک آدم معمولی با یک آدم جانباز را نگاه  کنید. آدمی ‌که نه جنگ رفته نه چیزی، بچه‌هایش بهترین کار را دارند، بهترین تحصیل را کردند، همه دکتر. از این طرف بچه‌های یک جانباز تحت فشار... بعد می‌گوییم چرا؟ اینها که بچه ی جانبازند! خب برایشان کاری نکردیم. چقدر بگوییم کتاب بخوان. الان دیگر وقت کتاب خواندن نیست؛ نمی‌گویم کتاب خواندن بد است، باید حس و حال و فکر آرامش برای بچه باشد.

 

فاش‌نیوز: بچه‌ها و جوان‌ها اگر قلبا" انگیزه پیدا نکنند، با کتاب درست نمی‌شود.

- تمام شد و رفت. فرزندت را ببر نماز جمعه و از آن طرف ببر یک ساندویچ برایش بخر. اینگونه جذبش کن. ببر مسجد، دعای کمیل بعد فردا ببرش سینما، باید جذب شوند. بعد ما چه‌کار کردیم؟ چه چیزی برایشان گذاشتیم؟ چه حسی، چه انگیزه‌ای، چه تفریحی که حالا می‌خواهیم برداشت کنیم.

از این طرف می‌گوییم پسر جانباز معتاد شد؛ اعصاب و روان ندارد، بیکار است! در خانه مانده است و شده است یک معضل. پدر، این بچه را می‌بیند یک غصه و آینه ی دق برایش شده است.
 

فاش‌نیوز: از نظر قوانین ایثارگران نظرتان چیست؟

- وارد قانون که می‌شوی، می‌گویند که قانون نیست، می‌روی قانون را می آوری می‌گویند اعتبار نیست. از سال 72 باید به ‌این بچه‌ها سنوات می‌دادند. حقوقشان از سال 72 با محاسبه‌ای که کشوری بوده است و یا نیروهای مسلح محاسبه می‌کردند باید پیش از این حرف‌ها بیشتر می‌شده است؛ نکردند و به همین دلیل سنواتشان هم مانده  است. عقب افتادگی‌ها را از سال 72 باید می‌دادند که ندادند؛ شما الان هرجا که بروید کار کنید بازنشستگی دارید، پاداش بازنشستگی می‌گیرند. در سازمان های دیگر  ببینید که 200-300 میلیون تومان فقط سنوات و پاداش می گیرند، غیر از حقوق و مزایایی که به او می‌دهند.

خب کو؟ دارو که ندارید، درمان که ندارید، تجهیزات که ندارید، معیشت که ندارید، اشتغال که ندارید؛ پس چی؟ شما دارید چند میلیارد پول می‌گیرید، اعتبارات می‌گیرید. بیشترین اعتبارات سازمان‌های وزارت خانه‌های دولتی مربوط به بنیاد است. اینهمه ساختمان و امکانات دارید، اینهمه اردوگاه، اینهمه ورزشگاه، اینهمه تجهیزات دارید، بعد می‌فرستید چنین هتلی. موسسه‌ی ایثار تشکیل شد که از محل ورزشگاه‌ها، هتل‌ها و درمانگاه‌هایی که تحت پوششان هست ورزش و سلامت را تأمین کند، بخشی از درآمد را در بحث تأمین و نگهداری و بخشی دیگر را برای خدمات دادن به‌ ایثارگران به‌کار ببرد.

  موسسه ‌ایثار می‌گوید اصلاً ورزش در دستور کار ما نیست. فرهنگ یعنی چی؟ ما بنگاه اقتصادی هستیم. می‌گویم بابا شما بنگاه اقتصادی نیستید. شما زدید موسسه‌ی فرهنگی - ورزشی – توانبخشی؛ فرهنگی که مشخص است اردو و تفریح و گردش و یکسری مراسمات...

ورزش هم که معلوم است؛ بچه‌ها بروند ورزش کنند، مسابقات بگذاریم، اردو بگذاریم، انگیزه شویم که جانباز ورزش کند. توانبخشی هم در همین راستاست یعنی فردی که کم‌توان است بیاید توانمند شود. خب این پول کجا می‌رود؟ آقا شما پول را درآوردی، بیا مستقیم خرج جانباز کن، نمی‌گویم بدهید به جانباز. باشگاه‌هایت را درست کن، مسابقات برگزار کن. حالا پول را برمی‌گردانی، چقدر هزینه می‌کنی و چقدر نیرو دراین موسسه  مصرف می‌شود بماند! خب می‌گویم آقای فلانی! شما بنگاه اقتصادی نیستید، بنیاد فرهنگی – ورزشی - توانبخشی هستید. می‌گوید نه فرهنگی بنیاد چه کاره است؟  

 فرهنگی بنیاد آقای کاویانی قربانش بروم اعلام کردند که اردوها یک روزه؛ خب آقای کاویانی این یعنی چه؟ یک جانباز نخاعی که شب تا صبح بیدار است، اسپاسم دارد، درد دارد و تازه ساعت 5-6 صبح به زور چند تا قرص می‌خورد و 11-12 ظهر از خواب بیدار می‌شود شما برای چه اردوی یک روزه می‌گذارید؟ این یعنی چه؟ آیا این تخصصی است؟ ارزیابی شده است؟ این ها همه درد است دیگر. رویشان نشده است بگویند تعطیل، آمدند این مسائل را گذاشتند. پول ها را هم می‌گیرند، نمی‌خواهم بگویم می‌خورند. ولی این راهش نیست.


فاش‌نیوز: شما فکر می‌کنید اگر دوباره جنگ شود، جوانان ما مثل جوانان قدیم می‌شوند؟

- بله. جوانان ما خیلی خوب هستند. شما الان بچه‌های مدافع حرم را ببینید، خیلی‌ها قبل از اینکه ما درگیر جنگ با داعش شویم رفتند. مملکت ما آدم‌های غیوری دارد، اگر روزی در خیابان جوانی را ببینید که تیپ آنچنانی یا شلوار پاره بر تن دارد، حالا شاید چند خلاف هم انجام دهد ولی شاید اگر پیش بیاید همین‌ها می‌روند وپایش می‌ایستند. ما در جنگ امثال اینها را داشتیم که آمدند و چه تأثیراتی هم روی آنها گذاشته بود. این هست ولی خب با توجه به شرایط فرهنگی جامعه‌ی ما و اینکه  شاید خیلی شرایط خوبی نباشد، این جوان‌ها هم تقصیر ندارند. بالاخره برای فرهنگ درست کار نشده است ولی تجربه نشان داده است در شرایط بحرانی آدم‌های سخت کوش و باغیرت از هر قشری، ایثارگرانه می‌ایستند.


فاش‌نیوز: درباره مدافعان حرم نظرتان را بگویید.

- در بحث مدافعان حرم، این عزیزان خیلی آدم‌های بزرگی بودند. شاید از زمان دفاع مقدس هم کارشان عزیزتر و ارزشمندتر بوده باشد. در یک مملکت غریب در جایی دور از خانواده و وطن، نبود امکانات، همه جوره در خطر ایستادند تا حریم اهل بیت شکسته نشود و این حریم حفظ شود. کارهای بزرگی انجام شده است، می‌توانست الان داعش اینجا باشد، می‌توانستیم الان جنگ در تهران داشته باشیم. دیدید که یک بمب‌گذاری کردند و چه جنجالی در مجلس برپا شد، دوتا تیر زدند، همه مانده بودند. اگر این عزیزان نبودند، چه باید می‌کردیم؟!


فاش‌نیوز: در مبحث مقاومت نظر شما چیست؟

- در بحث مقاومت که سردار سلیمانی پایه گذارش بود و خدا رحمتش کند، نیروهای زبده و خوبی را پرورش داد. خب اینها چه کسانی هستند؟ شما ببینید در بهشت زهرا ما چقدر شهید مدافع حرم داریم؟ فاطمیون، حیدریون، زینبیون؛ اینها کم نیستند. بعد هم تشکیل حوزه‌ی مقاومت، الان خدا را شکر مملکت ما بیمه‌ی امام زمان است والّا به‌راحتی باید خیلی مشکلات دیگری را در خودمان حل می‌کردیم. در حال حاضر یک کرونا آمده است، همه ترسیده اند و به دنبال این هستند که جایی را پیدا کنند تا بتوانند از دستش فرار کنند.

 این بچه‌ها می‌دانند که به سوریه بروند یا شهید می‌شوند یا اسیر می‌شوند یا سر می‌برند و یا اتفاقاتی دیگر که برایشان می افتد. ما سعادت نداشتیم برویم و بتوانیم در این جهاد زیبایی و عظمت شرکت کنیم ولی کار بسیار بزرگی است و واقعاً فرق می‌کند.

 حالا آن زمان ما و بچه‌ها رفتیم جنگ و جبهه به اسم دین، دیانت، مملکت و همه‌ی این حرف ها ولی این عزیزان دارند از حریم جایی دفاع می‌کنند و در حوزه‌ای مقاومت می‌کنند که ممکن است اگر این حوزه شکست می‌خورد، اصلاً دین و دیانت و اسلام از بین رود؛ شما ببینید در ظاهر یک مسلمان انگلیسی و امریکایی آمده اند برای بد نام کردن دین پاکی و مهربانی که حضرت رسول در دنیا همه از آن به مهربانی یاد می‌کنند، به خشونت و به زدن و کشتن و سربریدن و بچه ی مردم را از شکم مادرش درآوردن و... روی آوردند.

چه آدم های سنگدل و قصی القلبی می‌توانند این کارها را انجام دهند؟ رزمنده‌های ما اصلاً به خودشان اجازه نمی‌دهند یک مورچه را ناخواسته لگد کنند بعد این آدم‌ها به اسم دین و دیانت سر می‌بریدند. آن هم نه سر آدم‌هایی که با آنها می‌جنگیدند بلکه آدم‌های عادی، دختربچه، پسربچه، مادر بچه و پدر بچه را جلوی چشمشان سر می‌بریدند. اینها آمده بودند که اسلام را در دنیا از بین ببرند ولی به هر صورت خدا همیشه بر روی زمین انسان‌هایی را داشته است که ‌این اسلام و دین و دیانت را حفظ کردند و هیچ موقع زمین بدون حجت خالی نمی‌ماند.

حالا بحث امام زمان جایگاه خودش را دارد و رهبری آقا در دنیا جای خودش را دارد والاّ یمن الان باید دو روزه شکست می‌خورد. یمن چیزی نداشت، من به یمن رفتم قبل از این ماجراها چون کار من  طوری بود که برای نمایشگاه‌ها به خارج از کشور می‌رفتیم. یمن یک کشور کاملاً ضعیف تحت سلطه ی عربستان بود. 4-5 سال است در حال جنگیدن با عربستان و امارات و همه‌ی دنیا است. لبنان، عراق، سوریه همه‌ی اینها الکی نیست، یک برنامه، یک مدیریت، یک فرماندهی و رهبری پشت این قضایا است که می‌تواند به ‌این شکل دشمن را به لرزه دربیاورد حالا چه بسا که همین کار هم بحث جنگ بیولوژیکی باشد، ما نمی‌دانیم که در دنیا چه اتفاقی دارد رخ می‌دهد. همه‌ی دنیا به نحوی درگیر شدند و پشت پرده چه اتفاقاتی دارد میفتد خدا می‌داند، الله اعلم. چون سیاست معلوم نمی‌کند و رویش معلوم نیست، چند چهره است و ممکن است که خیلی از بحث‌ها باشد که امیدواریم آقا امام زمان بیاید و ‌این قائله ختم شود.

فاش‌نیوز: کلام آخر.

- از مسئولین به‌ویژه بنیاد می‌خواهم به اندازه دِین و وظیفه‌شان به مشکلات ایثارگران رسیدگی کنند که خیر دنیا و آخرتشان در این است.

فاش‌نیوز: سپاس از شما

 

گفت و گو از شهیدگمنام

و عکس از اسماعیل پارساکیا