بهزاد نورایی از نیروهای مخابرات گردان حبیب در سال ۶٧ نقل می‌کند:

زمستان ۶۵ فاو بودیم. تدارکات قرارگاه نوح در مدرسه‌ای مستقر بود. به ما هم که گروهی وابسته به قرارگاه مهندسی رزمی خاتم‌الانبیاء (ص) بودیم و پروژه‌ای را در ساحل خورعبدالله اجرا می‌کردیم؛ اتاقی داده بودند. می‌دانستم که چند نفر از بچه‌های دادستانی ماموریتی آنجا هستند.
من و حسین صداقتی ساعت دو بعد از نیمه شب از دریا برگشتیم. مستقیم رفتیم تجدید وضو کنیم. صدای خش و خش جارو و شرشر آب می‌آمد. وارد که شدیم، در یکی از دستشویی‌ها نیمه‌باز بود. گمان کردیم سرباز وظیفه‌ای در حال نظافت آنجاست؛ اما نزدیک‌تر که شدیم، مردی را که در حال شستن توالت‌ها بود، قبل از این‌که در را ببندد که او را نبینیم، دیدیم ...... آقای لاجوردی بود که داشت یواشکی آنجا را می‌شست!

_ یکم شهریور سال ٧٧ سالگرد شهادت سید اسدالله لاجوردی توسط منافقین