تاریخ : 1399,دوشنبه 31 شهريور12:30
کد خبر : 77613 - سرویس خبری : مقاله و یادداشت

شهریور ۵۹ چهل و یک ساله شد


شهریور ۵۹ چهل و یک ساله شد

مسئولان شهریور ماهایی که بدون تکریم از ایثارگان دردکشیده گذشت را باید جوابگو باشند.

رضاامیریان فارسانی

فاش نیوز - شهریور ماه یادآور دورانی پر مخاطره برای کشور ماست که در سال 1359 ارتش رژیم بعث عراق با حمایت استکبار جهانی و با پیشرفته ترین تجهیزات جنگی به مرزهای میهن اسلامی تجاوز کرد.

ماهی که تمامی معادلات را بر هم ریخت اما با درایت امام راحل و توجه خاص خداوند تبارک و تعالی به این سرزمین، یک معجزه الهی به نمایش گذاشته شد. معادلات متجاوزان و حامیانی که دو سال در اتاق‌های فکر نقشه‌های خبیثانه‌ای را طراحی کرده بودند و از فرط ناامیدی در براندازی انقلاب به ستوه آمده بودند را نقش بر آب کرد.

اما این ایثار و فداکاری به چه قیمت بود و بهای آن را چه کسانی پرداختند و از صفر تا صد دفاع از آن را تقبل کردند و هزینه اش را پرداختند. آیا بعد از پرداخت هزینه ها و حفظ  و حراست از کیان اسلامی، پرداخت کنندگان مورد تکریم قرار گرفتند؟

آیا به امورات آنها همانند خودشان که به امورات دفاع رسیدگی کرده بودند، رسیدگی شد؟ سال 59 شهریورش را که در ذهن مرور می‌کنی، به مظلومیت های زیادی برخورد می‌کنی. واردشدگان به عرصه دفاع مقدس چه دردهایی متحمل شدند، چه زجرهایی کشیده شد و در آخر چه خون دل‌هایی خورده شد.

آن قدر درد و رنج و سختی کشیده شد که مصداق مثال معروف "شنیدن کی بود مانند دیدن" است. آنهایی می توانند سنگینی بار این آلام را درک کنند که متحمل دردهایش بوده یا به نوعی با این موضوع درگیر بوده اند یا سرپرست، فرزند و یا خانواده شان را از دست داده اند.

تنها این قشر می تواند درک کنند که اسارت یعنی چه؟ در به‌دری و حقارت یعنی چه؟ کسی می تواند درد یک خانه بدوش را بفهمد که صاحب خانه اش اسباب و اثاثیه اش را بیرون ریخته و در زیر آفتاب در حال درد کشیدن باشد. تنها این دردکشیده می تواند بفهمد خانواده هایی که رژیم بعث عراق مجبورشان کرده بود تا با اندک اثاثیه ای از خانه دربدر شوند چه درد ها و آلامی‌کشیده اند.

در شهریور ماه سال 59 که در عرف خوزستانی ها، ماه خرما پزان و شرجی های طاقت فرسا است، خانواده های آسیب دیده از جنگ به اجبار به دشت و بیابان زدند. آنان در یک جهنم واقعی که ارتش بعث عراق برای آنها درست کرده بود، بسر بردند. اینها درد کشیدند و الا مرفهان بی‌دردی که در زیر نسیم خنک کولر بر روی مبل لم داده بودند و پای خود را بر روی دیگری گذاشته بودند، این دوران را درک نمی‌کنند و به باد تمسخر می‌گیرند.

 متاسفانه بزرگترین عامل عدم رشد و ارتقای ما همین موضوع است، چرا که ما هیچ‌وقت با خودمان چند چند نکردیم و به این موضوع فکر نکردیم که آرامش امروز را مدیون چه کسانی هستیم؟ هیچ‌وقت با خودمان فکر نکردیم که با بغل کردن فرزند خردسالمان حالمان خوب می‌شود. همانقدر که با او به تفریحگاه می رویم تنوع هست. اگر چه در مقابل، نبود پدر برای فرزند شهید دردآور است. صادقانه ما مدیون شهدا هستیم و این دین، یک دین واقعی به گردن ماست و تا زمانی که ما به این اصول پایبند نباشیم، همین روند ادامه دارد.

شهریور در حال اتمام است و چهل سالگی سالروز دفاع مقدس، به چهل و یک سالگی آن تبدیل شده است. اما هنوز هستند پدران و مادران شهیدی که یک بار هم بنیاد به آنها سرکشی نکرده است. هستند همسران شهیدی که هنوز رنگ ساختمان بنیاد را به چشم ندیده اند و فرزندان شهیدی که نمی دانند خیابان طالقانی (بنیاد شهید) در جنوب، غرب، شرق یا شمال تهران است.

پدران و مادران شهدایی که در جوانی و میانسالی فرزندان خود را راهی جبهه کردند اما بعدها جنازه شان را تحویل گرفتند و امروز هم در کهنسالی بدون هیچ تکریمی در حال وداع با دنیا هستند.

همسران شهدایی که در جوانی بیوه شدند و امروز در سنین کهنسالی هنوز مهریه خود را از بنیاد دریافت نکرده اند. در حالی که همه روزه در منابر و رسانه های جمعی از مهریه و حق همسر سخن گفته می‌شود که عندالمطالبه است و بر ذمه مرد است، در حالیکه مرد برای ارزش های این سرزمین شهید شده است.

سخن اینکه مسئولان شهریور ماه هایی که بدون تکریم از این درد کشیدگان گذشت را باید جوابگو باشند و روزی در مقابل شهدا جواب این بی مهری‌ها را بدهند.

امیدواریم با تغییراتی که در ساختار بنیاد شهید در ماه های اخیر به وجود آمده است، شاهد انجام این امور باشیم و هیچ ایثارگری برای امرا معاش خود ناله نکند. هیچ پدر جانباز و رزمنده ای شرمنده فرزندانش نشود، آن هم در کشوری که توان حمایت از اقشار مختلف را دارد.

اینها که جای خودشان را دارند و قانون موظف و مکلف است رسیدگی کند.

به امید دیدار فضایی معنویی در ساختار کلی بنیاد.

مستدام باد سایه مقام عظمای ولایت

والسلام من اتبع الهدی

رضاامیریان فارسانی