فاش نیوز - اگر چه سه دهه از اتمام جنگ تحمیلی عراق بر جمهوری اسلامی ایران گذشته است، اما ابعاد بسیاری از این پدیده هشت ساله همچنان نامکشوف باقی مانده است.
درحالیکه بهنظر میرسد 32 سال زمان اندکی برای تحلیل مهمترین حادثه بعد از انقلاب نیست، برخی بر این باورند که افشای اسرار و اسناد جنگی و افشای برخی خطاها، ممکن است شأن حماسی دفاع مقدس را تحت تاثیر قرار دهد. درصورتیکه در همه جای دنیا اشتباهات جنگی یک امر طبیعی است و اگر جنگی در راه حقیقت و در دفاع از حریم کشور بوده باشد، این خطاهای ناخواسته نمیتواند از ارزشهای آن بکاهد. بالعکس عدم انتشار برخی اسناد و سکوت درباره برخی حوادث جنگی، سبب میشود کلیت این پدیده از طرف برخی افراد ناآگاه مورد سوءاستفاده قرار گیرد. چنانکه درباره دفاع مقدس نیز چنین اتفاقی کم و بیش افتاده است. بهدلیل در دسترس نبودن برخی اسناد و خلأ تحلیل درباره برخی حوادث، افرادی دست به شبههافکنی زده و سعی میکنند جایگاه هشت سال دفاع مقدس را تنزل داده و برخی اشتباههای فرماندهان سیاسی و نظامی را خیانت جلوه دهند! درحالیکه چنین اقداماتی خود بزرگترین خیانت به شهدای دفاع هشتساله و مردم این کشور است. از آنجا که بیان تحلیلی دفاع هشتساله در برابر رژیم بعث و همه قدرتهای عالم به روشن شدن هر چه بیشتر نقاط مبهم جنگ خواهد انجامید.
ما مدعی هستیم که به دلایل مختلف، متقن و محکمه پسند، در سطح راهبردی و راهبری پیروز مطلق جنگ بوده ایم:
اول اینکه اجازه ندادیم که دشمن به اهدافش دست یابد. آیا نام این را نمیتوان پیروزی گذاشت؟
دوم این که در سازمان ملل متحد عراق به عنوان متجاوز و آغازگر جنگ شناخته و معرفی شد. اهمیت این موضوع (یعنی متجاوز بودن عراق) چنان مهم است که یکی از شروط اساسی ایران جهت رسیدن به صلحی پایدار در منطقه از همان اوائل جنگ بوده است. در ملاقاتی که حبیب شطی با امام(ره) داشت و از ایشان می خواهند که جنگ را تمام کند، امام میفرمایند شما از این در که بیرون رفتید اعلام کنید که عراق متجاوز است، ما جنگ را تمام می کنیم؛ اما آنها حاضر نبودند که عراق را به عنوان متجاوز معرفی کنند.
سومین دلیل پیروزی ایران، نامههایی است که صدام حسین برای آقای هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت نوشت و در آن قید کرد "اکنون همان چیزی که شما خواستید" محقق شده و در حقیقت این سه دلیل کافی است که ما در سطح راهبردی و راهبری جنگ، پیروز مطلق در دفاع مقدس باشیم.
چهارمین دلیل در سطح عملیات نیز با توجه به منطق جنگ که ارائه شد باید اذعان کرد که درصد قابل قبولی از پیروزی را نصیب خود کرده ایم و اگر بخواهیم گروهبندی کنیم 70% عملیاتهای ما با پیروزی توأم بوده و به اهداف خود رسیده است و 20% عملیاتهای ما پیروزی نسبی کسب کرده که کمتر از حد انتظار بوده است و 10% عملیاتهای ما همانند والفجر مقدماتی و کربلای 4 و همچنین قادر، با شکست مواجه شده است.
پنجم: در سطح تاکتیک نیز موفقیت های فراوان داشته و همچنین اشتباهاتی نیز داشته ایم که با وضعیت هر مقطع از دفاع مقدس و شرایط حاکم بر ایران و عراق توأماً همراه بوده است. اگر چه در مسائل تاکتیکی اشتباهاتی داشتهایم، اما ما در شرایط انقلاب بوده ایم و آمادگی لازم جنگی نداشته ایم. ما جوان و کم تجربه بودیم و دانشگاه و دانشکده جنگ ندیده بودیم و حتی موجودیت ارتش نیز، یعنی حزب اللهیهای ارتش همانند شهید والا مقام صیاد شیرازی و امیران حسنی سعدی، لطفی، سلیمانجاه، قویدل، مفید. در دوران شاهنشاهی کمترین نقشی در ارتش نداشتند؛ سپاه نیز به همین وضعیت و شاید هم نامناسبتر دچار بود. شهید باقری، بقایی، دقایقی، همت و همچنین رضایی، صفوی، جعفری، علایی، غلامپور، با چه تجربه ای وارد دفاع مقدس شده اند؟!
با این همه مسائل در یک منظومة کل نگر، توانستیم حزب بعث را کاملاً مرعوب نماییم و الان با افزایش قدرت بازدارندگی، چتر امنیتی درخور توجهی را درست کنیم که احدی امروز نمیتواند خیال حمله به کشور ما را در سر بپروراند. آیا میتوان تصور کرد که استکبار جهانی از تجهیزات ما میترسد؟! یا ارتش و سپاه از نظر تجهیزات و نیروی انسانی بیشتر از عراق توان داشت و دارد؟! اینطور نیست؛ آمار و ارقام میگویند که ارتش عراق در تمام مراحل و مقاطع جنگ، برتری بالایی از نظر تجهیزات و امکانات و نیروی انسانی برخوردار بوده است؛ و حمایتهای سیاسی و اقتصادی و نظامی از ارتش حزب بعث عراق، هیچ گونه محدودیتی نداشت.
سالی که آمریکا به عراق حمله کرد. ارتش بعث عراق در سال آخر تجاوز و در تجاوز مجدد به ایران، نزدیک به 3- 4 برابر جمهوری اسلامی تجهیزات داشت. الان هم استکبار جهانی از توانایی ها و تجهیزات ما با خبر است، ولی علت این که به ما تعرض نمیکند تنها به این دلیل است که در مورد ما نمیتواند پیش بینی کند که عاقبت جنگ چه خواهد شد؛ و این درسی بوده است که آنها از دفاع مقدس گرفتهاند.
نحوه عملکرد حضرت امام(ره) در مورد پذیرش قطعنامه و آتش بس با عراق، نیازمند شناخت دقیق اهداف و انتظارات نظام اسلامی و حضرت امام (ره) از دفاع مقدس در مقابل تهاجم نظامی دشمن و موضعگیریهای کلان و بلند مدت ایشان درباره جنگ تحمیلی و بالاخره شرایطی که منجر به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران شد، میباشد.
هر چند شروع جنگ تحمیل به هیچ وجه با خواست و ارادهء نظام اسلامی ایران نبود، اما بعد از آغاز آن وضعیتی به وجود آمد که نظام انقلابی ایران به عنوان کانون و منادی اسلام ناب محمدی(ص) و تنها سنگر پیکار در مقابل امپریالیسم و استبکار جهانی و امید بخش مستضعفان جهان و نهضتهای آزادیبخش، باید مردانه و با تمام قوا در مقابل این تهاجم نظامی ایستادگی مینمود و با دادن درس سختی به متجاوزین و حامیان آنها و احقاق کامل حقوق ایران، درس ایستادگی و مقاومت تا پیروزی را به تمامی ملتهای مورد ستم و نهضتهای آزادیبخش جهان، میآموخت.
در واقع نظام اسلامی علاوه بر مقاصد مادی مانند بیرون راندن متجاوزین از خاک ایران، محکومیت متجاوز و پرداخت غرامت و ...، اهداف معنوی بسیار بالاتری از تداوم دفاع مقدس تعقیب میکرد که این اهداف برگرفته از اصول و مبانی اسلامی بود؛ از این رو دفاع مقدس نه یک جنگ معمولی بین دو دولت، بلکه جنگی سرنوشتساز بین جهان کفر با جهان اسلام بود که میبایست تا پیروزی قاطع جبهه اسلام و تسلیم استکبار جهانی و رفع فتنه تداوم مییافت. بر این اساس حضرت امام(ره) به صورت مرتب بر تداوم جنگ تا تأمین اهداف مشروع نظام اسلامی تأکید داشتند و میفرمودند: (اگر این جنگ بیست سال هم طول بکشد ما همچنان ایستادهایم).
در چنین شرایطی حضرت امام(ره) با مشورت مسؤولین نظام و کارشناسان، مصلحت نظام اسلامی را در پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و قبول آتش بس دیدند و لذا باید از آن همه آرمان ها و اهداف کلان و بلند مدتی که از تداوم دفاع مقدس انتظار داشتند چشم پوشی مینمودند اما این موضع گیری جدید به هیچ وجه با روحیات و انتظارات مردم ایران و خصوصاً رزمندگان و خانواده های شهدا و ایثارگران هماهنگی نداشت و آنان پذیرش چنین چرخش ناگهانی را نداشتند. افزون بر این، این موضع گیری می توانست تأثیر منفی بر حرکت های انقلابی و نهضتهای آزادی بخش جهان نیز داشته باشد. طبیعی است در چنین شرایطی پذیرش قطعنامه و آتش بس، به مثابه کشیدن جام زهری برای حضرت امام(ره) بود که تنها به خاطر رضای خداوند و حفظ اسلام و مصالح نظام اسلامی آن را با جان و دل پذیرا شدند. و لذا در پیام تاریخی خود در مورد پذیرش قطعنامه میفرمایند: «... قبول این مسأله برای من از زهر کشنده تر است ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم، در شرایط کنونی آنچه موجب این امر شد، تکلیف الهی ام بود. شما می دانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگم، اما تصمیم امروز فقط برای تشخیص مصلحت بود و تنها به امید رحمت و رضای او از هر آنچه گفتم گذشته و اگر آبرویی داشتم با خدا معامله کردهام».
البته اقدام خالصانهی حضرت امام(ره) هم در کوتاه مدت و هم در دراز مدت شرایط را به نفع نظام اسلامی رقم زد؛ زیرا این موضع ناگهانی که به هیچ مورد انتظار دشمنان نبود، یکباره دشمن را به موضع انفعالی کشاند و در حالی که از «ماشین جنگی» برتر و حمایت همه جانبه بین المللی برخوردار بود، با قبول قطعنامه از سوی ایران و حضور گسترده و بی نظیر مردم در جبههها، پس از نبردی یک ماهه شکست را پذیرفت و به قبول قطعنامه گردن نهاد و از سوی دیگر باعث شد تا شعار صلح طلبی را از دست دشمنان بگیرد و آنان را کاملاً خلع سلاح نماید. و با حمله عراق به کویت و شکلگیری ائتلاف بین المللی علیه عراق، حقانیت ایران در جنگ تحمیلی برای همگان آشکار و دولت عراق به عنوان متجاوز شناخته شد.
حال باید حقایق ناگفته هشت سال دفاع مقدس پس از 40 سال از آغاز آن و 32 سال از پایان آن به وضوح تشریح شود تا جلوی زبان بد خواهان نظام جمهوری اسلامی ایران گرفته شود تا دفاع مشروع رزمندگان ما و مظلومیت مضاعف آنان و ایثارگران وارونه جلوه داده نشود و مرز دوستان و دشمنان ایران مشخص شود و هیچ کس به خود اجازه تعّدی به مقدسات این نظام و کشور را ندهد.
هرگز فراموش نکنیم در آینده نیز همین روزهای پس از پایان جنگ و آثار و تبعات ناشی از جنگ تحمیلی بر زندگی رزمندگان، ایثارگران و بازماندگان پس از جنگ تحمیلی مورد ارزیابی خواهد گرفت و نسلهای پس از ما قضاوت خواهند کرد که چطور جوانان این نسل با داشتن (فرهنگ ایثار و شهادت) با دست خالی هشت سال با دنیای ابرقدرت های روز دنیا مبارزه کردند.
والسلام
* مرتضی قنبری وفا