فاشنیوز - چرا پول ما در لبنان و فلسطین خرج می شود؟ این سئوالی است که گاهی در کوچه و خیابان هم شنیده میشود. نمیدانم مشکل در بینش و تحلیل مسائل است یا کمکاری رسانههای خودی و یا معنی مثل معروف «چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است»! البته مصالحی هم در نظر گرفته میشود که نمیتوان جواب اصلی این سئوال را فریاد زد. درست است که از نقش دیوار بی اعتمادی مردم نسبت به بعضی از مسئولین و رسانهها که دید برخی از هموطنان را نسبت به برخی حقایق کور میکند نمیتوان گذشت اما اینطور هم نیست که بگوییم همهی این کجفهمیها بهخاطر تبلیغ رسانههای بیگانه است.
شک از خصایص بشر است که میتواند مقدمهی ایمان باشد. انسان گاهی نسبت به خدا و اعتقاداتش هم شک میکند و کفری که می تواند مقدمهی ایمان باشد، زاییدهی همین شک بشری است. این شک باعث میشود همواره راجعبه یک موضوع دو یا چند دیدگاه وجود داشته باشد و در هیچ کجای دنیا و در هیچ مسئلهای دیدگاههای مخالف ناپدید نشده و نخواهد شد؛ حتی دانستن حقایق وقایع هم تاریکی ابهام همهی ذهنها را روشن نمیکند؛ ولی آگاهی بیشتر و تفکر نسبت به یک مطلب امکان گمراهی را کمتر میکند.
ما هم کم و بیش چند پاسخ به این پرسش مهم میدهیم که کلیشهایترین و سادهترین آن این است که وظیفهی ما حمایت از مظلوم و کمک به مظلومان در برابر ظالم است؛ که در برابر آن مثل معروف «چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است» داده میشود. به هرحال انسان برای خودش زندگی میکند و این هم منطقی است که پول را خرج خودش کند تا خرج بیدلیل برای دیگری؛ آن هم در شرایط کنونی اقتصاد مملکت ما.
ولی این مسئله دلایل خیلی مهمتری دارد که اگر در یک جمله بگوییم میشود «دشمن دور کمخطرتر از دوست نزدیک است» و این مسئلهی دور نگهداشتن دشمن همان مسئلهی اصلی و حیاتی حفظ امنیت است که اگر از دید یک آدم بیدین و لائیک هم به این قضیه نگاه کنیم مشخص است که وظیفهی نیروهای فرامرزی، اعم از مدافعین حرم و جبههی مقاومت در نهایت، دفاع از حرم مقدسی که همان مرزهای کشور است میباشد. در حقیقت نیروهای فرامرزی ما پاسدار اعتقاد و افتخارشان هستند؛ هم از اعتقاد و دینشان که حرم معصومین علیهمالسلام، بهعنوان نمادی از آن است حراست میکنند و هم برای مملکتشان میجنگند که مایهی افتخار هر کسی است.
و در نهایت، جواب مهم دیگر به سئوال منظور نظر که کمتر دیده میشود این است که جامعهی جهانی و عرصهی روابط بینالملل هم همان کوچه و خیابان و محلهی خودمان در ابعاد بزرگتر است؛ با همان پیادهها و سوارهها و لاتها و اراذل و توسریخورها.
لات محل اول سراغ توسریخور میرود و اگر جسارت پیدا کند دیر یا زود نوبت شماست. ولی در هیچ کجا به شما اجازه نمیدهد که به دلیل دفع خطر احتمالی، حمله کنید. بهعبارت دیگر، هر اقدامی در جامعهی جهانی بازخورد، واکنش و مسئولیت خودش را دارد. پس سری را که درد نمیکند دستمال نمیببندند و با حمایت از مظلوم یا توسریخور خیابان، هم خطر آتی را دفع کردهایم و هم مسئولیت کمتری متوجهمان است. در حقیقت بهجای اینکه مستقیما در ماجرا نقش داشته باشیم، دیگری کار باب میلمان را برایمان انجام میدهد؛ وگرنه برای هر آدمی واضح است هزینهای را که فکر میکنیم برای آبادانی کشور بیگانه خرج میکنیم هزینه اصلی را مردم آن منطقه بهجای ما پرداخت میکنند و این مسئله آنقدر مبرهن است که حتی آن خوانندهی زن مسیحی معروف لبنانی هم به آن اشاره کرده است.
در پایان باید گفت امنیت، لازمهی تشکیل و پایداری جوامع بشری است و این امنیت ابعاد گوناگونی دارد؛ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... و با تزلزل هر یک از این ابعاد امنیت، زندگی مختل خواهد شد؛ نمونهی واضح آن، امنیت اقتصادی است که اخیرا نبود یا ضعف آن ملموس شده ولی مهمترین جنبهی امنیت که لازمهی سایر جوانب آن است، امنیت نظامی، شامل امنیت جانی و حریم سرزمینی است که جوامع بشری همواره برای حفظ آن، هزینههای گزافی دادهاند و اینها ربطی هم به دین و اعتقاد ندارد و مردم و کشور خاصی هم ندارد.
|محمدیاسین ساقی