تاریخ : 1399,یکشنبه 13 مهر14:10
کد خبر : 77954 - سرویس خبری : مقاله و یادداشت

جهل مقدس!


جهل مقدس!

محمدرضا سابقی

فاش نیوز - بسم رب الشهدا و الصدیقین؛ ۴۱۱سال پیش، در روز ۱۷فوریه‌ی ســـال ۱۶۰۰میلادی، «جوردانو برونو» فیلسوف ایتالیایی، پس از گذراندن ۸ســـال در سیاه‌چال‌های خوفناک دادگاه انگیزاسیون (تفتیش عقاید) در میدان «کامپو دی فیوری» شـــهر رم زنده زنده در آتش سوزانده شد. برونو کسی بود که از حق تمام انسان‌ها برای اندیشیدن بدان‌گونه که دلشان می‌خواست، دفاع می‌کرد.

قبل از اینکه جوردانو در آتش سوزانده شود، جلادان پاپ برای اینکه او را از گفتن سخنان کفرآمیز از نظر دادگاه انگیزاسیون بازدارند، زبانش را قطع کردند. این سرنوشت اغلب فلاسفه و دانشمندان دوره‌‌ی تفتیش عقاید کلیسای کاتولیک بود.

نوشته‌اند که وقتی برونو را به یک میله‌‌ی آهنین بسته بودند و انبوهی از هیزم برای سوزاندن او جمع کرده بودند، او هم ساکت بود و تسلیم شده بود و چیزی نمی‌گفت؛ ولـــی اتفاقی افتاد که یک جمله‌ گفت که در تاریخ باقی ماند.

آن اتفاق این بود که ناگهان دیدند پیرزنی نزدیک شد و تکه هیزمی در دست داشت و با آوردن نام خدا بر لب، آن را به روی هیزم‌ها انداخت. برونو سکوتش را شکست و گویی عمل این پیرزن مغز استخوانش را سوزانده بود، گفت: «لعنت بر این جهل مقدست!»

مهمترین و یا لااقل یکـــی از اهم آفت‌های اجتماعی، نه‌تنها در منطقه‌ی اسلامی، بلکه شاید بتوان گفت در سراسر جهان که جوامع دینی از آن رنج می‌برند، جهل مقدس است..(جهل مقدس جهلی است که بُعد قدسی دارد)

در چنین جهلی، شخص جاهل در جهل می‌سوزد، ولی برای خدا می‌سوزد. گرسنگی، فقر، فلاکت، بیماری، جنگ و دشمنی، جنایت، آدمکشی، ایذا و آزار بـــه همنوع، همه را به قصد قربت تحمل می‌کند و جالب این اســـت که از هرگونه روشـــنگری هم می‌هراسد؛ آن هم برای خدا!‌

در جهل قدسی، شـــخص جاهل با نهادی همراه می‌شود به نام «اعتقاد»؛ یعنی برای چنین انســـانی اعتقاد به جای تفکر می‌نشیند. اعتقاد از ریشـــه‌‌ی «عقد» یعنی بستن است. شخصی که به امری معتقد می‌شود فکرش را گـــره کرده و معتقداتش را خط قرمز خویش می‌سازد.

کســـانی که به جهل مقدس گرفتار می‌شوند، جاهلانه برای خویشـــتن، خدا می‌سازند؛ خدایی که ناخودآگاه مجموعه‌ای از خواسته‌های خود آنان است. 

جهل مقدس همـــراه با اعتقادهای دینی است؛ ولی دینی که نه براساس تعقل، بلکه براساس هواهای نفسانی، انسان معتقد می‌شود و بالاترین جنایت را ممکن است مرتکب شـــود در حالی‌که خیال می‌کند برای خداست و مقرب الی‌الله می‌شود.

یکی از آفات اجتماعی که من مایلم آن را فاجعه‌‌ی تأســـف‌بار برای جوامع دینی امروز بنامم، جهل مقدس اســـت؛ جهلی که قهرمانانش دست به مهمترین جنایات می‌زننـــد؛ به خیال آنکه کاری که می‌کنند مورد خواست خداست و آنان برای خدا تلاش می‌کنند.‌ در یونان باســـتان، جنگ میان خدایان بود و در ادوار بعد در قالب جنگ ادیان شکل گرفت. در تاریخ اسلام جنایات و خونریزی‌های بسیاری که به بار آمد، و جنایات رعب انگیزی که همچنان در جوامع آنان ادامه دارد..(القاعده، طالبان، داعش و کشتار زنان وکودکان بی گناه ملت یمن و.‌.) همه معلول همین نوع جهل است.

وقوع حوادث بسیار اسفناک و بس هولناک و تاثیرگذار در سرنوشت اسلام عزیز و "انسان" پس از رحلت رسول اکرم(صلی‌الله علیه و آله و سلم) .. و از جمله رخداد دردناک و جانسوز و بسیار تلخ عاشورا و بریدن گلوی مطهر امام حسین(علیه السلام) و یاران دلاورش، با نهایت جسارت و شقاوت، به نیت قربةالی‌الله! و به اسارت گرفتن نوامیس پاک پیامبراکرم(ص) و به زنجیر کشیدن خاندان مقدس رسول الله(ص) و..

و نیز در جامعه‌‌ی ایران درگذشته و بعضا" زمان حال نیز جهل مقدس گاه منشـــأ فاجعه یا فاجعه‌هایی بزرگ می‌شود که به ذکر یک نمونه بســـنده می‌کنیم.

..در دادنامه‌ی ۱۷۲ ؟؟؟؟/؟؟/؟ پرونده‌ی کلاســـه‌ی ۱۱۳۱-۸۱-۹ دادگاه عمومی کرمان، از قول متهمین قتل‌های محفلی کرمان مکرراً این مطلب آمده اســـت کـــه در مورد برخی مقتولین، با تسبیح استخاره گرفتیم(جهل_مقدس!) و چون عدد۶ آمد و عدد۶ به معنای لزوم تعجیل در عمل اســـت، تصمیم گرفتیم که او را بکشیم و کشتیم!

گاهی اوقـــات جهل که لباس تقدس می‌پوشد، یک ملت را در تاریکی و جهنـــم ابدی فرو می‌برد. نمونه‌اش در زمان ما، مردم کره‌‌ی شمالی هستند.

در کشور کره‌ی شـــمالی مردمی زندگی می‌کنند که از حداقل شرایط حیات یک انسان برخوردار نیستند؛ ولی تبلیغات حاکمیت فکر آنان را چنان ساخته که خیال می‌کنند در بهشت برین‌اند! این افراد در تاریکی هستند؛ ولی قدرت مشت آهنین، اجازه‌‌ی روشنگری به هیچ فردی نمی‌دهد. جالب است رهبرشان که اخیراً مرده اســـت؛ ولی مردم بدبخت کره‌ی شـــمالی رهبر فعلی حکومتشان را معـــاون رهبر می‌نامند.

در همین کره‌ی شمالی تنها کسی که حق فکر کردن دارد، رهبر حکومت اســـت که فرمانده‌‌ی بزرگ نامیده می‌شود. وقتی فرمانده‌‌ی بزرگ درباره‌‌ی مسئله‌ای حرفی زد، دیگر هیچکس حق ندارد در آن زمینه اظهارنظر کند!

|محمدرضا سابقی