تاریخ : 1399,چهارشنبه 23 مهر15:05
کد خبر : 78091 - سرویس خبری : مقاله و یادداشت

خدمات متقابل ارتش و سپاه


خدمات متقابل ارتش و سپاه

امروزه نادیده گرفتن خدمات صادقانه‌ی ارتش و تفاوت قائل شدن بین ارتش و سپاه کودکانه است و حتی جا دارد مثل کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران...

محمدیاسین ساقی

فاش نیوز - از اقدامات قابل تحسین در سال‌های ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی تشکیل سپاه پاسداران و حفظ ارتش بود. مصریان باستان معتقد بودند که بی‌نظمی هم در نهایت منجر به نظم می‌شود و ممکن است یک اقدام و تصمیم اشتباه منجر به نتیجه‌ای سودمندتر از اقدامی سنجیده باشد. نمونه‌ی آن برکناری و اعدام برخی سران جنایت‌کار ارتش شاهنشاهی در سال‌های ابتدایی انقلاب بود. در آن سال‌ها زمزمه‌هایی از انحلال ارتش شنیده می‌شد و حتی عده‌ای معتقد بودند پیروزی با وجود این ارتش ارزشی ندارد.

درست یا نادرست بودن اقدامات دادگاه انقلاب در سال‌های نخست پیروزی انقلاب و برکناری سران ارتش و تاثیر آن بر نتایج جنگ هم موضوعی است که کارشناسان باید به آن بپردازند؛ ولی با نگاهی به تحولات کشورهایی مانند مصر در می‌یابیم که این تصمیم حتی اگر رادیکال و بعدها در زمان جنگ تحمیلی مشکل‌ساز هم بود، اما منجر به حفظ نظام سیاسی برآمده از انقلاب مردم و جلوگری از کودتاهای احتمالی بوده است.

در مصری که اشاره کردیم بعد از انقلاب مردمی، آقای مرسی با کمترین تغییر در بدنه ارتش و نیروهای نظامی آن کشور و حتی دادگاه‌ها و مراکز قانون گذاری به نوعی ریفرم یا اصلاح سیاسی را به وجود آوردند تا انقلاب ولی نتیجه آن چه شد؟

در کشور مصر که به آن اشاره شد، بعد از پیروزی انقلاب مردمی، مرسی، رئیس جمهور منتخب انقلاب، با کمترین تغییر در بدنه‌ی ارتش، نیروهای نظامی و حتی دادگاه‌ها و مراکز قانون‌گذاری، نوعی رفرم یا اصلاحات سیاسی به‌وجود آورد تا انقلاب؛ اما نتیجه‌ی آن معکوس شد. ارتش مصر که وابسته به حسنی مبارک، دیکتاتور پیشین بود کودتا کرد و قدرت را به دست گرفت.

بنابر این، گاهی بدون تصمیم‌‌های رادیکال و تند هم نمی‌توان از خطراتی که استقرار و ثبات یک نظام سیاسی نوپا را تهدید می‌کند مصون ماند. این موضوع منطقی نیست نیرویی که توان زور گفتن دارد، به خودی خود تمایل داشته باشد مطیع تازه از گرد راه رسیده‌ها گردد.

مسئله ای که در ارتش‌های کلاسیک به آن پرداخته می‌شود عزت و احترام نظامیان است. خصوصاً در نظام‌های دیکتاتوری، بعد از حاکم، بالاترین احترام را نیروهای نظامی دارند. بنا بر این هرگز عقلانی نیست که سران یک چنین نیروی قدرتمندی، در جنگ، اصل حفظ نفرات را نادیده بگیرند و به خاطر کمبود تجهیزات، خود و نیروها را فدا کنند.

نمونه دیگر این ماجرا در آلمان نازی بود که بعد از سقوط پادشاهی آلمان و روی کار آمدن نازی‌ها با این‌که نیروی نظامی اصلی همان اس اس‌ها بودند، شاکله‌ی ارتش پادشاهی حفظ شد و در حقیقت ارتش، فاقد ایده‌ئولوژی نیروی اس اس بود و شاید همین مسئله باعث شد در هیچ‌یک از پانزده سوءقصدی که به جان هیتلر، پیشوای رایش سوم شد، هیچ‌ از نیروی بیگانه‌ای جز از ارتش آلمان دخیل نباشد؛ تاجایی که حتی نه ماه قبل از سقوط رایش سوم هم کودتای معروف 20 جولای توسط کلنل اشتافنبرگ و بمب‌گذاری در آشیانه‌ی گرگ، مقر فرماندهی نازی‌ها نیز نشان از عدم پذیرش حاکم جدید توسط نیروهای ارتش داشت.

در کل با بررسی این موارد به این نتیجه می‌رسیم که بعد از روی کار آمدن یک حکومت جدید، عدم تغییر در ارتش‌ها چندان هم عقلایی به نظر نمی‌رسد.

در حقیقت شاید در آن سال‌ها ما دو نیروی نظامی داشتیم؛ ارتش، (نیروی نظامی کلاسیک و آکادمیک) و سپاه، (نیروی نظامی ایده‌ئولوژیک) ولی با گذشت زمان، هم ایده‌ئولوژی انقلاب در ارتش نهادینه شد و هم دانش آکادمیک به نیروی نوپای سپاه اضافه شد.

به طوری که امروزه نادیده گرفتن خدمات صادقانه‌ی ارتش و تفاوت قائل شدن بین ارتش و سپاه کودکانه است و حتی جا دارد مثل کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران، نوشته‌ی اندیشمند شهید، استاد مطهری، کتاب‌ها در باره‌ی خدمات متقابل ارتش و سپاه نوشت.

در حقیقت یکی از اقدامات قابل تحسین در سال‌های ابتدایی پیروزی انقلاب، تشکیل سپاه پاسداران و حفظ ارتش در کنار آن بود که این دو بال امنیت کشور به‌خوبی ارزش‌های خود را تا امروز بارها و بارها نشان داده‌اند.

|محمدیاسین ساقی