تاریخ : 1399,دوشنبه 03 آذر12:57
کد خبر : 79004 - سرویس خبری : آزادگان

«قطع عضو» و «کبودی بدن» در اردوگاه بعثی



چله عزت|از «قطع عضو» و «کبودی بدن» تا بستن سرویس بهداشتی در اردوگاه بعثی

نوبت آسایشگاه مقابل ما بود که به دستشویی بروند. نگهبان‌های بعثی با کابل کنار هم ایستاده بودند تا رزمندگان دفاع مقدس از این محل عبور کنند.

در چهلمین سالگرد دفاع مقدس، سراغ بخشی از خاطرات رزمندگان رفته‌ایم تا با انتشار آن یاد و نام آنها را گرامی‌ بداریم و بتوانیم بخشی از سختی‌ها و مشکلات این عزیزان را برای نسل آینده نقل کنیم.

در اردوگاه موصل بودیم. معمولاْ گاه و بی‌گاه اردوگاه یا یک آسایشگاه را تنبیه می‌کردند. مثلاً آسایشگاهی که 150 اسیر در آن زندگی می‌کردند، دستشویی را 24 ساعت روی این 150 نفر می‌بستند و تنها یک مرتبه باز می‌کردند و در همین یک بار هم در زمان رفت و برگشت، با کابل بچّه‌ها را می‌زدند و آنها را بدرقه می‌کردند.

در یکی از موارد که همه اردوگاه را تنبیه کرده بودند، نوبت آسایشگاه مقابل ما بود که به دستشویی بروند. نگهبان‌های بعثی با کابل کنار هم ایستاده بودند و حدود ده، دوازده نفر از بچه‌ها باید از کنار آنها رد می‌شدند. حالا دیگر هر چند تا کابل می‌خوردند نوش جانشان!

یکی از برادران بسیجی ما حدود شانزده، هفده سال بیشتر نداشت؛ ولی از نظر جسمی ضعیف‌تر از همه بود و به همین دلیل، حدوداْ 14 ساله به نظر می‌رسید.

وقتی که درب را باز کردند، او باید از جلوی این ده، دوازده نفر، رد می‌شد تا بدنش سیاه شود. هنوز کابل اوّلی را نخورده بود که جاخالی داد و از زیر دست آنها به طرف وسط اردوگاه و بعد به سمت درب فرار کرد و سه نفر از کابل به‌دست‌ها او را دنبال کردند.

اردوگاه دو طبقه بود و چند نگهبان در طبقه دوّم و چند تای دیگر هم روی پشت بام بودند. نگهبانانی که در طبقه دوّم بودند، این صحنه را دیدند که یک بسیجی با بدن ضعیف دارد فرار می‌کند و سه نفر هم به دنبالش افتاده‌اند.

بنده با چشم خودم دیدم و با گوش خودم شنیدم که یکی از نگهبان‌های طبقه بالا گفت: چه کار می‌کنید؟ خجالت نمی‌کشید؟ اگر شماها در جبهه بودید آیا دِه تا دِه از دست این بسیجی فرار نمی‌کردید؟ خجالت بکشید! حالا که این اسیر شما شده این طور با او برخورد می‌کنید؟

راوی: مرحوم حجت‌الاسلام‌والمسلمین سید علی‌اکبر ابوترابی


منبع : tasnimnews خبرگزاری تسنیم