تاریخ : 1399,یکشنبه 30 آذر14:30
کد خبر : 79652 - سرویس خبری : موسیقی

در پاسداشت یاد و خاطره بلند استاد احمد علی راغب

چهره ماندگار موسیقی انقلابی


چهره ماندگار موسیقی انقلابی

زنده‌یاد احمدعلی راغب بی‌هیچ‌ تردیدی یکی از چهره‌های نام‌آور و ماندگار عرصه فرهنگ و هنر انقلاب اسلامی است. هنرمند متعهدی که به شهادت کارنامه هنری‌اش، از فردای پیروزی انقلاب تا زمانی که جان به جان‌آفرین تسلیم کرد، مومنانه و عاشقانه در خدمت انقلاب بود و از نبوغ و توانمندی هنری‌اش برای اعتلا و ارتقای فرهنگی جامعه استفاده کرد...

فاش نیوز - زنده‌یاد احمدعلی راغب بی‌هیچ‌ تردیدی یکی از چهره‌های نام‌آور و ماندگار عرصه فرهنگ و هنر انقلاب اسلامی است. هنرمند متعهدی که به شهادت کارنامه هنری‌اش، از فردای پیروزی انقلاب تا زمانی که جان به جان‌آفرین تسلیم کرد، مومنانه و عاشقانه در خدمت انقلاب بود و از نبوغ و توانمندی هنری‌اش برای اعتلا و ارتقای فرهنگی جامعه استفاده کرد. 

جاودان یاد راغب در عرصه موسیقی انقلاب و دفاع مقدس یکی از بهترین‌ها و برترین‌ها بود. از همین‌روست که  از او - به راستی و درستی- به‌عنوان «مرد هزار آهنگ» انقلاب نام برده می‌شود. چرا که آثار موسیقایی او که روحی معنوی و جان و جهانی حماسی داشت، روایتگر تاریخ پرفراز و نشیب انقلاب اسلامی و یادآور حماسه‌آفرینی‌های رزمندگان اسلام در هشت فصل عشق بود.
به اذعان اکثر کارشناسان حوزه موسیقی، دوران انقلاب- به‌خصوص دهه اول انقلاب- دهه درخشان و طلایی ساخت و تولید سرودهای حماسی و انقلابی بود، به‌طوری که اکثر برنامه‌های صداوسیما در آن سال‌ها با سرودهای انقلابی پر می‌‌شد. راغب در این دهه، در شمار آهنگسازانی بود که با شوقی قابل ستایش و انگیزه‌ای مقدس و والا دست به خلق و آفرینش سرودهایی فاخر و ماندگار با موضوع «انقلاب اسلامی» و «دفاع مقدس» زد.

سرودهای خاطره‌انگیزی که تا به امروز زمزمه می‌‌شوند و شنیدن مکرر آنها حُکم «قند مکرر» را دارد که نه تنها گرد ملالی بر جان انسان نمی‌‌نشاند، بلکه عطش انسان را برای بازتولید چنین سرودهایی فزونی می‌‌بخشد. سرودهای جاودانه‌ای چون: «این بانگ آزادی»، «خجسته باد این پیروزی»، «آمریکا آمریکا، ننگ به نیرنگ تو»، «بابا خون داد»، «خوش آمدی امام ما»، «جنگ جنگ تا پیروزی»،«ای مجاهد شهید مطهر»، «راه رجا، برای شهیدان رجایی و باهنر»، و سرودهای انقلابی و حماسی دیگری که در آرشیو موسیقی صداوسیمای ایران چون گنجی جاودانه برای آیندگان به یادگار مانده است. 

دو خاطره از استاد

استاد راغب علی‌رغم شهرت و آوازه بلندی که در عرصه موسیقی و آهنگسازی داشت، انسانی بی‌آلایش و به دور از تکلف بود. انسانی بی‌ادعا و فروتن که کمر به خدمت انقلاب بسته بود و برای حفظ و صیانت از آرمان‌های بلند انقلاب اسلامی، همواره آماده ایثار و فداکاری بود. خاطره زیر، گواه صادقی بر این ادعاست:
سال‌ها پیش، از سوی یکی از دانشگاه‌های علوم پزشکی طرحی برای برگزاری جشنواره «نواها و آواها» ارائه شد که بعد از بحث و بررسی پیرامون اهداف و دامنه تأثیرگذاری آن، مورد تصویب شورای سیاست‌گذاری قرار گرفت. در آن سال، دبیری ستادی جشنواره به دوش من گذاشته شد. طبق برنامه تصویب شده در شورای سیاست‌گذاری، یکی از بخش‌های شاخص جشنواره، برگزاری کارگاه‌های آموزشی با دعوت از مدرسان به نام کشوری برای تدریس به دانشجویان بود. در شورای سیاست‌گذاری صحبت بر سر این بود که از مدرسان مومن و باورمند به انقلاب برای تدریس دعوت به همکاری کنیم. موسیقی‌دانان و آهنگسازان باورمندی که در دایره گفتمان انقلاب قرار داشته باشند.

پس از ساعت‌ها بحث و بررسی، سرانجام دو نام بیش از دیگران مورد تایید اعضای شورای علمی ‌جشنواره قرار گرفت: استاد احمدعلی راغب و استاد حمید شاهنگیان. قرار بر این شد که شخصا با استاد راغب تماس بگیرم و شرایط ایشان را برای قبول تدریس در کارگاه بپرسم. بعد از تماس تلفنی با استاد، ایشان پیشنهاد برگزاری جلسه‌ای حضوری در معاونت دانشجویی، فرهنگی وزارت بهداشت را دادند که در مورد کیفیت برگزاری کارگاه‌ها بیشتر صحبت کنیم. اعضای شورای علمی ‌نیز از این پیشنهاد استقبال کردند و سرانجام روز جلسه فرا رسید. یکی از نگرانی‌های اعضای شورای علمی، این بود که به هر علت با استاد در مورد تدریس در این کارگاه به توافق نرسیم. در جلسه بعد از فراهم شدن زمینه، از استاد راغب در مورد شرایطی که ایشان برای تدریس داشتند سؤال کردم وایشان با تبسم آرام‌بخشی که بر لب داشت، خطاب به اعضای شورا گفت: «من هیچ شرط خاصی ندارم و افتخار می‌کنم که بتوانم آموخته‌های ناچیز خود را در اختیار فرزندانم بگذارم.»
در آن جلسه کرامت و بزرگواری استاد راغب همه را تحت تأثیر قرار داد. زیرا همه بر این تصور بودند که ایشان نیز مثل بسیاری دیگر با آوردن بهانه‌هایی از قبیل اینکه «سرم خیلی شلوغ است»، «وقت ندارم» و... به‌دنبال بازارگرمی ‌برای خود باشند. ولی علی‌رغم تصوری که اعضا شورا داشتند، استاد بدون آنکه سخنی از حق‌التدریس و مبلغ آن پیش بکشند، از فرصتی که برای تدریس موسیقی به دانشجویان علوم پزشکی فراهم شده بود، تشکر کردند و به لطف خدا کارگاه‌ها با حضور متعهدانه استاد راغب و نظمی ‌قابل ستایش برگزار شد.

خاطره دوم

برمی‌گردد به یکی، دو سال پیش که به پیشنهاد سازمان بسیج هنرمندان قرار شد کلیات آثار پدر شعر انقلاب استاد حمید سبزواری را با مشارکت و همکاری دو استاد بزرگوار شعر انقلاب، استاد حسین اسرافیلی و استاد مصطفی محدثی خراسانی گردآوری کنیم. با توجه به اینکه یکی از مجلدات این مجموعه به سرودهای حماسی استاد سبزواری اختصاص پیدا کرده بود، نیاز به دسترسی به آرشیو موسیقی صداوسیما برای گردآوری این آثار موسیقایی امری ضروری بود. قرار بر این شد که جناب محدثی خراسانی به واسطه تعامل و ارتباط خوبی که با شورای شعر و موسیقی صداوسیما داشتند، مسئولیت این مهم را به عهده بگیرند. به یاد دارم که در آن ایام، آقای محدثی برای مشاوره بارها و بارها مزاحم وقت شریف دو استاد بزرگوار راغب و شاهنگیان شدند و این دو بزرگوار در نهایت فروتنی وقت خود را برای مشاوره و راهنمایی در اختیار ما گذاشتند که سرودهای استاد سبزواری را برای چاپ در کتاب شناسایی و گردآوری کنیم.
ذکر این خاطره‌ها برای آشنایی با سلوک هنری و سجایای اخلاقی زنده‌یاد راغب ضروری بود. اینکه بدانیم محبوبیت و مقبولیت این چهره ماندگار عرصه هنر، چیزی ورای معادلات مادی و حساب و کتاب‌های دنیوی و به‌خاطر وارستگی و همت بلندی است که ملکه وجود آن بزرگوار شده بود. چنان‌که گفته‌اند درخت هرچه پربارتر باشد، افتاده‌تر است. آری، فروتنی و همت بلند رمز موفقیت مردان بزرگ تاریخ است:
همت بلند‌دار که مردان روزگار
               از همت بلند به جایی رسیده‌اند
و اما بعد...!
متأسفانه در سال‌های اخیر و با این منطق که موسیقی باید تنوع و تکثر داشته باشد و تمام سلایق را دربر گیرد، جایگاه سرودهای حماسی و انقلابی در صداوسیما متزلزل شده و جای آن را موسیقی پاپ و ترانه‌های رمانتیک و عاشقانه پر کرده است. به همین علت، گرد مهجوری و غریبی بر چهره موسیقی‌دانان اصیل هم‌نسل راغب نشسته است و این بزرگواران به حاشیه خاموشی و فراموشی رانده شده‌اند. حال آنکه، وجه بارز و برجسته انقلاب اسلامی- به‌خاطر تأثیرپذیری از نهضت و قیام انسان‌ساز حسینی-  وجه «حماسی» و انقلابی آن است و «حماسه» از مولفه‌های اصلی و محوری «قدرت ملی» یک کشور پویا و زنده می‌باشد. رمز مقاومت و ایستادگی ملت ایران در برابر قدرت‌های استکباری- به‌خصوص آمریکا و اسرائیل- نیز در طول سال‌های پس از انقلاب، چیزی جز «ایمان»، «خودباوری» و برخورداری از روحیه با صلابت حماسی نیست. روحیه‌ای که باعث عقب‌نشینی دشمنان قسم خورده و بی‌اثر شدن توطئه‌های رنگارنگ- اعم از نظامی و غیرنظامی - شده است. از این منظر، ابعاد کار بزرگی که استاد راغب در طول حیات پربرکت خویش به سامان رسانده است، مشخص می‌شود. زنده یاد راغب به خوبی دریافته بود که برای پاسداری از دستاوردهای گرانسنگ انقلاب اسلامی و آرمان‌های بلند بنیانگذار کبیر انقلاب حضرت امام خمینی، بیش از هر زمان دیگری به پاسداشت ارزش‌هایی چون ایثار، شهادت، خودباوری، و تقویت روحیه حماسی مردم برای حضور در عرصه‌های نبرد با دشمن نیاز داریم. از همین‌رو با اعتقاد و باورمندی تمام، نبوغ و توانایی‌های هنری خویش را در مسیر خلق و آفرینش سرودهای حماسی و انقلابی برای پاسداری از ارزش‌های معنوی انقلاب اسلامی قرار داد.
متزلزل شدن جایگاه سرودهای حماسی و انقلابی در صداوسیما بعد از جنگ جای دریغ و حسرت و تأسف فراوان دارد. چرا که این سرودها هم از لحاظ موضوع و مضمون و هم از لحاظ لحن حماسی می‌تواند در جامعه تأثیرگذار، راهگشا و فرهنگ‌ساز باشد. از این رو، ضرورت احیای این‌گونه هنری به شدت در صداوسیما احساس می‌شود و بر متولیان و سیاست‌گذاران فرهنگی وظیفه است که به رسم حق‌شناسی از مجاهدت‌های بزرگانی همچون زنده‌یاد احمدعلی راغب، از این پس، برای رونق بخشیدن به این‌گونه هنری بیشتر بکوشند.
ضرورت پاسداشت هویت ایرانی- اسلامی
زنده‌یاد احمدعلی راغب هم همچون بسیاری دیگر از پیران و پیشکسوتان عرصه فرهنگ و هنر، با دریغ و حسرت از میان ما رفت و در بیکران آسمان‌ها ماوا گزید. زنگ‌ها به صدا در آمده‌اند: «جرس فریاد می‌دارد که بربندید محمل‌ها». پر کشیدن بزرگانی از اهالی فکر و فرهنگ و هنر همچون سبزواری‌ها و راغب‌ها، صدای زنگ‌‌هایی است که ما در‌ های‌ و هیاهوی دنیا نمی‌شنویم، ولی وقتی قُلّه‌‌ها فرو می‌‌ریزند و ما از صدای مهیب آن بیدار می‌شویم، انگشت حسرت بر لب می‌گزیم و خاک غریبی بر سر می‌ریزیم و «دریغا، دریغا» سر می‌دهیم! همه ما نیز برای توجیه «غفلت» خود، «گرفتاری» را بهانه می‌‌کنیم. همه ما گرفتاریم: من، تو، او، ما، شما، ایشان! جمع حسرت‌زده پریشان!
واقعیت تلخی است، ولی باید بپذیریم «زنگ‌ها برای ما به صدا درآمده‌اند» و ما نیز - یکی از همین روزها - باید شال و کلاه کنیم و برای «رفتن» آماده ‌باشیم، چنان که «سهراب» خود را آماده کرد و رفت: «کفش‌هایم کو؟ چه کسی بود صدا زد سهراب...؟‌»
پس بیایید در «پنج روزی که در این مرحله مُهلت داریم» کاری بکنیم. وقت را غنیمت بشماریم و تا فرصت باقی ‌ست، قدرشناس و سپاس‌‌گوی فرهیختگانی باشیم که عمر عزیز خود را وقف اعتلای فرهنگ این مرز و بوم کرده‌اند و در سنگر «فکر و فرهنگ» هویت ایرانی - اسلامی ما را پاس داشته‌اند. باید قدرشناس این اُسوه‌های فرهیخته باشیم و برای سربلندی ایران و ایرانی، پرچم پرافتخار نامشان را بر قلّه روزگار به اهتزار درآوریم.
البته از حق هم نباید گذشت که در سال‌های اخیر با برگزاری همایش‌هایی از قبیل «چهره‌های ماندگار» و... بعضی از این فرهیختگان از حاشیه به متن آمده‌اند و به شیوه‌ای آبرومندانه و مطلوب به مردم معرفی شده‌اند که از متولیان و طراحان این حرکت فرهنگی ارزنده باید تقدیر کرد، ولی «هنوز اول عشق است» و «ما هنوز اندر خم یک کوچه‌‌ایم» و تا رسیدن به نقطه مطلوب راه زیادی باقی ‌مانده است که برای جبران این فاصله - که از خواب تا بیداری است - باید برنامه‌‌ریزی کرد-  این‌چنین باد.

|رضا اسماعیلی


منبع : کیهان