تاریخ : 1399,دوشنبه 22 دي15:20
کد خبر : 79706 - سرویس خبری : زنگ خاطره

هیچ وقت ندیدم نمازشب شهیدسلیمانی قطع شود



فاش نیوز - توی یکی از عملیات‌ها که سردار سلیمانی حضور داشتند یکی از رزمنده‌ها برای دست‌بوسی سردار جلو رفت. دست حاج قاسم رو گرفت؛ تا اومد ببوسه، حاج قاسم پیش‌دستی کرد و زودتر دست رزمنده رو بوسید...

یک روز از مـاه را نذر یک جانباز ۷۰درصد کرده بـود. می‌رفت نجف‌آباد اصفهان، تمام کارهـای جانباز را انجام می‌داد؛ از حمام‌بردن تا شستن لباس و نظافت. در سوریه که خبر شهادت جانباز را دادند، یک نفر را مأمور کـرد بـرود نجف‌آباد؛ تا هم در مراسم شرکت کند و هم کاری روی زمین نماند....

هیچ وقت ندیدم نماز شب شهید سلیمانی قطع شود.

آن‌هم نه نماز شبی عادی، نماز شب‌های او همیشه با ناله و اشک و اندوه به درگاه خدا بود.

من با شهید سلیمانی رفت و آمد داشتم؛ حتی بارها در منزلشان خوابیدم.

اتاق مهمانان با اتاق حاج قاسم فاصله داشت اما من با اشک‌ها و صدای ناله‌های او برای نماز بیدار می‌شدم...
 

#کتاب «من قاسم سلیمانی هستم»

#ناصر کاوه