محمدرضا باقرپور - وقتی به عنوان یک شهروند ایرانی، در جریان حرکت سخیف یک مسؤول (اداره پست استان هرمزگان) قرار گرفتم؛ آن هم در میان بانوان، و فیلمش را تماشا کردم، تعجب کردم و به عنوان یک ایرانی متأثر شدم و بار دیگر، به سقوط برخی مسؤولنماها که معلوم نیست با چه شرایطی و با چه هدفی و با سفارش چه کسانی در ادارات نفوذ کردهاند پی بردم. حتی فارغ از بحث ایدئولوژی، این حرکت محکوم است.
در هیچ کجای دنیا و در هیچ سیستمی چنین حرکتی پذیرفته نیست. قطعاً برکناری صرف ایشان از کار کافی نیست و به جهت هنجارشکنی و پخش آن در شبکه های اجتماعی و فضای مجازی و نشر انبوه آن و بازی با افکار عمومی، بهخصوص بازی با افکار نوجوانان و جوانان، باید به اشد مجازات مصرح در قانون محکوم شوند.
به نظرم دادستان، شخصاً باید به عنوان مدعیالعموم وارد این قضیه بشوند. به نظر میرسد چندسالی است افکار و دستهای پنهانی با اهدافی مشخص موضوع رقص کردنها و عادی انگاشتن آن را در بین طبقات مختلف هدایت میکند؛ همین مورد را در خصوص اکبر عبدی، مدتی پیش در اجرای کنسرت سالار عقیلی هم دیدیم؛ کاری که اکبر عبدی کرد خارج از شأن این هنرمند توانا و محبوب بود!
فارغ از موضوع رقص و هرگونه بحثهای ایدئولوژیکی و بد، غیرمجاز یا خوب و مجاز بودن آن، این حرکت سَبُک که بدون هرگونه هماهنگی قبلی و صرفاً به علت عدم مدیریت ایشان بر خود و جوگیرشدنشان اتفاق افتاد، به شدت از محبوبیت ایشان در بین طیفی از مخاطبانش کاست.
بعد از آن، رقص شبههنرمندی دیگر به نام امین زندگانی را هم مشاهده کردیم که اگر مسؤولان به صورت جدی به موضوع ورود میکردند و اینان را از بازی مجدد و حضور در صدا و سیما منع میکردند، یک تنبهی صورت می گرفت و کار به رقص یک مسؤول هم کشیده نمیشد!
به نظرم رقص ظاهر ماجرا است و نهایتا هدف، هنجارشکنی و عادی انگاری و بازگشت به افکار پوچ است.
* فعال و پژوهشگر فرهنگی و اجتماعی