تاریخ : 1399,شنبه 13 دي14:40
کد خبر : 79905 - سرویس خبری : مقاله و یادداشت

پیش‌بینی‌ای که کاملا به واقعیت پیوست!


پیش‌بینی‌ای که کاملا به واقعیت پیوست!

امام خمینی(ره) در شرایطی از شنیده‌شدن صدای شکستن استخوان‌های مارکسیسم سخن به میان آورد که اتحاد جماهیر شوروی هنوز به عنوان یک مجموعه و یکی از قدرت‌های برتر جهان ...

دکترسیدمهدی حسینی

فاش نیوز - با نام و یاد خدا؛ هنر سیاست به انسان‌ها می‌آموزد که چگونه آنچه را سترگ و تابناک است به‌بار آورند. چنان که هیوود خاطرنشان ساخته، مفهوم از بنیاد متعارضِ سیاست را چه هنر حکومت‌کردن، و قدرت و توزیع منابع بخوانیم، یا آن را به مثابه سازش و اجماع، و امر عمومی ... در هر حال، مهم‌ترین شکلِ فعالیتِ بشر است. به نظر می‌رسد در هیاهوی خبرها و جریانات لحظه به لحظه نوشونده، بر خی وقایع بسیار مهم سیاسی گم می‌شوند. یکی از این رویدادها پیام امام خمینی(ره) به گورباچف در دی‌ماه 1367 بود.

 در اولین روز سال 1989 میلادی ـ 11 دی 1367 ـ نامه معروف و تاریخی امام خمینی خطاب به میخائیل گورباچف آخرین رئیس جمهور شوروی در زمینه‌ی مرگ کمونیسم و ضرورت پرهیز روسیه از اتکا به غرب انتشار یافت.

امام خمینی(ره) در شرایطی از شنیده‌شدن صدای شکستن استخوان‌های مارکسیسم سخن به میان آورد که اتحاد جماهیر شوروی هنوز به عنوان یک مجموعه و یکی از قدرت‌های برتر جهان برقرار بود. جنگ سرد خاتمه نیافته بود. دیوار برلین به عنوان نماد جدائی شرق و غرب، فرو نریخته و حاکمیت کمونیسم بر قانون اساسی شوروی و مقدرات مردم جمهوری‌های این کشور، هنوز برقرار بود.

امروز منازعه‌ی قدرت در صحنه‌ی بین‌الملل به معنای خاص، تلاش برای رسوخ در اذهان انسان‌هاست. قدرت یک دولت، وابسته به جاذبه‌ی فلسفه‌ی سیاسی، نهادهای سیاسی، و خط مشی‌های سیاسی آن برای سایر ملت‌هاست. یکی از بارزترین مثال‌ها وجلوه‌های رسوخ در اذهان انسان‌ها نامه‌ی امام خمینی( ره) به گورباچف است.

خلاصه‌ی نامه‌ی امام خمینی(ره) به این شرح است:  
جناب آقای گورباچف! صدر هیئت رئیسه اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی
با امید خوشبختی و سعادت برای شما و ملت شوروی؛ از آنجا که پس از روی کار آمدن شما چنین احساس می‌شود که جنابعالی در تحلیل حوادث سیاسی جهان خصوصا در رابطه با مسائل شوروی در دور جدیدی از بازنگری و تحول و برخورد قرار گرفته اید و جسارت و گستاخی شما در برخورد با واقعیات جهان چه بسا منشأ تحولات و موجب به هم خوردن معادلات فعلی حاکم بر جهان گردد، لازم دیدم نکاتی را یادآور شوم :

 اولین مسئله‌ای که مطمئنا باعث موفقیت شما خواهد شد این است که در سیاست اسلاف خود دایر بر «خدازدایی» و «دین زدایی» از جامعه که تحقیقا بزرگترین و بالاترین ضربه را بر پیکر مردم کشور شوروی وارد کرده است تجدیدنظر نمایید؛ و بدانید که برخورد واقعی با قضایای جهان جز از این طریق میسر نیست.

 امروز اگر مارکسیسم در روش‌های اقتصادی و اجتماعی به بن بست رسیده است، دنیای غرب هم در همین مسائل البته به شکل دیگر و نیز در مسائل دیگر گرفتار حادثه است. جناب آقای گورباچف، باید به حقیقت رو آورد. مشکل اصلی کشور شما مسئله مالکیت و اقتصاد و آزادی نیست. مشکل شما عدم اعتقاد واقعی به خداست. همان مشکلی که غرب را هم به ابتذال و بن بست کشیده و یا خواهد کشید. مشکل اصلی شما مبارزه طولانی و بیهوده با خدا و مبداء هستی و آفرینش است .
جناب آقای گورباچف، برای همه روشن است که از این پس کمونیسم را باید در موزه‌های تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد؛ چرا که مارکسیسم جوابگوی هیچ نیازی از نیازهای واقعی انسان نیست؛ چرا که مکتبی است مادی و با مادیت نمی‌توان بشریت را از بحران عدم اعتقاد به معنویت که اساسی‌ترین درد جامعه بشری در غرب و شرق است به در آورد.
امروز دیگر چیزی به نام کمونیسم در جهان نداریم. ولی از شما جداً می‌خواهم که در شکستن دیوارهای خیالات مارکسیسم، گرفتار زندان غرب و شیطان بزرگ نشوید. امیدوارم افتخار واقعی این مطلب را پیدا کنید که آخرین لایه‌های پوسیده هفتاد سال کژی جهان کمونیسم را از چهره تاریخ و کشور خود بزدایید.
آقای گورباچف، وقتی از گلدسته‌های مساجد بعضی از جمهوری‌های شما پس از هفتاد سال بانگ «الله اکبر» و شهادت به رسالت حضرت ختمی‌مرتبت صلی‌الله علیه و آله و سلم به گوش رسید، تمامی طرفداران اسلام ناب محمدی (ص) را از شوق به گریه انداخت. لذا لازم دانستم این موضوع را به شما گوشزد کنم که بار دیگر به دو جهان‌بینی مادی و الهی بیندیشید.

انسان هر اندازه دانشمند باشد و گفته شود علوم دیگری هم هست، فطرتا مایل است آن علوم را هم بیاموزد. پس قدرت مطلق و علم مطلق باید باشد تا آدمی دل به آن ببندد. آن خداوند متعال است که همه به آن متوجهیم، گرچه خود ندانیم.
جناب آقای گورباچف، اکنون بعد از ذکر این مسائل و مقدمات از شما می‌خواهم درباره اسلام به صورت جدی تحقیق و تفحص کنید. و این نه به خاطر نیاز اسلام و مسلمین به شما که به جهت ارزش‌های والا و جهان‌شمول اسلام است که می‌تواند وسیله راحتی و نجات همه ملت‌ها باشد و گره مشکلات اساسی بشریت را باز نماید.

... با آزادی نسبی مراسم مذهبی در بعضی از جمهوری‌های شوروی نشان دادید که دیگر این گونه فکر نمی‌کنید که مذهب مخدر جامعه است. راستی مذهبی که ایران را در مقابل ابرقدرت‌ها چون کوه استوار کرده است، مخدر جامعه است؟ آیا مذهبی که طالب اجرای عدالت در جهان و خواهان آزادی انسان از قیود مادی و معنوی است مخدر جامعه است؟ آری مذهبی که وسیله شود تا سرمایه‌های مادی و معنوی کشورهای اسلامی و غیراسلامی در اختیار ابرقدرت‌ها و قدرت‌ها قرار گیرد و بر سر مردم فریاد کشد که دین از سیاست جدا است مخدر جامعه است. ولی این دیگر مذهب واقعی نیست؛ بلکه مذهبی است که مردم ما آن را «مذهب امریکایی» می‌نامند.

در خاتمه صریحا اعلام می‌کنم که جمهوری اسلامی ایران به عنوان بزرگترین و قدرتمندترین پایگاه جهان اسلام، به‌راحتی می‌تواند خلاء اعتقادی نظام شما را پر نماید. و در هر صورت کشور ما همچون گذشته به حسن همجواری و روابط متقابل معتقد است و آن را محترم می‌شمارد. والسلام علی من‌اتبع‌الهدی .

11/10/1367
روح الله الموسوی الخمینی

 

مارکسیسم  تنها آمو زه ای بودکه نامش را از یک شخص گرفته بود، این ایدئولوژی با لیبرال- دموکراسی به مدت ده ها سال در قرن بیستم به رقابت برخاست،  فرو پاشی شوروی،  صحنه را برای خصم دیر پای خود سرمایه داری ترک گفت ... امام خمینی(ره)  در پیام به گورباچف ، به فرو پاشی این نظام اشاره کردند که از دید صاحب نظران و اندیشمندان جهان مخفی نمانده است، گزارش اجمالی آن در فصل هفدهم کتابی با عنوان  بنیان مرصوصِ امام خمینی (ره) در بیان و بنان،  نیزآمده است.

سخن آخر اینکه  تأثیر فرصتها و خطرهای فرو پاشی شوروی و تغییر و تحولات ژئوپلیتیکی ناشی از آن، که هم بر جایگاه امروز ایران در معادلات منطقه ای و هم بر روند تحولات اجتماعی، تأثیر گذاشت؛ می تواند موضوع های پژوهشی مناسبی را در اختیار محققان قرار دهد.

| سید مهدی حسینی