تاریخ : 1399,یکشنبه 05 بهمن15:10
کد خبر : 80425 - سرویس خبری : مقاله و یادداشت

مبارزه با فساد یا مبارزه با فشار؟!


مبارزه با فساد یا مبارزه با فشار؟!

انقلابی کسی است که ناسزا بشنود اما بلافاصله بعد از رجزخوانی دشمن، فقط با فشار دادن چند دکمه و شلیک چند موشک، جریان قدرت در منطقه را به نفع انقلاب اسلامی تغییر دهد...

محمدحسین پرکره

فاش نیوز - مدت‌هاست که در محافل معتقد به حاکمیت ادبیات سیاسی تغییر کرده است. البته این تغییر گفتمان به تعبیر برخی اهالی سیاست از زمان ظهور احمدی‌نژاد تغییر کرد که خود جای بحث دارد.

امروز آن‌هایی که دل در گرو نظام دارند و مردم، دغدغه‌ی اصلی آن‌هاست دیگر به جای سهم‌بندی اصلاح‌طلب و اصولگرا، معتقد به انقلابی و غیر انقلابی بودن هستند که در دل آن، مدیریت جهادی و جذب‌حداکثری نهفته است که البته مدیریت جهادی نیز اگر بدون تعهد و رضاخانی باشد و صرفا برای رسیدن به مرحله‌ی بعدی قدرت است تعریفش با کار بی‌هدف، یا بخوانید «هرکاری» فرقی ندارد.

مثلا برخی پرچم مبارزه با فساد را تا جایی بلند می‌کنند که اهداف جناحی و مصالح هم‌سفره‌هاشان اقتضا می‌کند؛ و بعد از رسیدن به منافع خود، پرونده‌ی فساد در بایگانی‌ها انبار می‌شود و امپراطوری رسانه‌ای آنها هم حتی نقدی گذرا بر آن فساد نمی‌زنند.

این نمونه‌ای از «هرکاری» برای رسیدن به قدرت در قالب یک جریان به‌ظاهر انقلابی است.
 
 البته برخی سیاست ورزان رسیدن به قدرت به اسم مبارزه با فساد را برای مردم فاکتور می‌کنند ولی اگر همین رفتار اگر توسط جوانان موسوم به عدالت‌خواه انجام شود از آن تعبیر انحراف از ولایت می‌کنند و به سلابه می‌کشند.

گروهی دیگر نیز هنوز مدتی از انتخاب و یا انتصابشان نگذشته خودشان در تعریف از خودشان کارنامه‌ی درخشان انقلابی‌گری صادر می‌کنند و می‌گویند سابقه‌ی انقلابی‌گری فلان سیستم که الان در دست ماست از دوره‌های قبل بیشتر است.

فارغ از اینکه صدور کارنامه باید توسط مردم انجام شود و آنها بگویند که انقلابی و غیرانقلابی کیست و به فضل الهی و بصیرت‌افزایی رهبری معظم انقلاب، مردم خیلی خوب می‌فهمند که پوشیدن کت و شلوار کهنه شاخصه‌ی انقلابی بودن نیست. البته اینکه سهم بله‌قربان‌گویان در یک سیستم بیشتر شده منجر می‌شود به اینکه خودتعریفی و خودشیفتگی نیز به همان میزان اوج بگیرد!

نفوذ زمانی اتفاق می‌افتد که ناشایستگان با بهره‌مندی از لابی قدرت بر جایگاه شایستگان تکیه بزنند، تریبون‌ها را در دست بگیرند و با برخی افراد ذی‌نفوذ در مراکز خاص صاحب پیوند شوند و هر روز به دنبال افزایش سهم گروه خود در بازی قدرت باشند.

جریان نفوذ به مراتب خطرناکتر عمل خواهد کرد؛ چرا که منتقد خود را از دایره‌ی جمهوریت و حتی اسلامیت خارج می‌کند و به تعبیری، پروژه پرونده‌سازی‌ها و حذف‌ها شکل می‌گیرد.

انقلابی کسی است که با رای بالای مردم برکشیده شود؛ یعنی جمهوریت، و در جایگاهی که تخصص و تعهد دارد نشسته باشد تا به فرموده‌ی امام روح‌الله اسلامیت را عملیاتی کند.

آنقدر دایره‌ی انقلابی بودن را تنگ نکنیم که رای نفر اول مجلس انقلابی با رای نفر آخر شورای شهر غیرانقلابی در یک تراز قرار بگیرد.

وقتی «هرکاری» بدون تعهد جای مدیریت جهادی بشیند برجام تبدیل می شود به فتح خرمشهر!   

 مجلسی که سهم آقایان! بیشتر است، می‌شود انقلابی و هر جا که اثری از هم‌پیالگان آنها نیست می‌شود محفل مخالفان انقلاب و رهبری و به همین راحتی، پیاده کردن منتقدین از قطار انقلاب.

انقلابی کسی است که از درون خانه و از روی یک میز در کنار یک فنجان چای و با یک لبتاپ، سیستم دفاعی و موشکی حریف را از کار بیندازد؛

انقلابی کسی است که ناسزا بشنود اما بلافاصله بعد از رجزخوانی دشمن، فقط با فشار دادن چند دکمه و شلیک چند موشک، جریان قدرت در منطقه را به نفع انقلاب اسلامی تغییر دهد؛

انقلابی کسی است که سرنگونی هواپیمایی که کنترل‌کنندگان آن مقصودی شوم داشتند را گردن بگیرد و اسرار آن را در سینه نگه‌دارد؛

انقلابی یعنی قاسم سلیمانی، یعنی سردار حاجی‌زاده، یعنی آیت‌الله رئیسی، یعنی دکتر نمکی، یعنی هنرمندی که تلاش می‌کند تا حال مردم خوب باشد؛ یعنی کارگران هفت‌تپه، یعنی کارمندان دانشگاه آزاد، یعنی جوان مبارزی که هر روز پله‌های دادگاه را به خاطر شکایت یک گردن‌کلفت بالا و پایین کند، یعنی پدری که شرمنده‌ی خانواده‌اش می‌باشد اما نگران ۲۲ بهمن امسال است؛ یعنی نانوایی که نصف حقوقش را نان به بینوایان می‌دهد، یعنی پیک موتوری در باران، یعنی مدافعان سلامت، یعنی مدافعان حرم؛ و انقلابی یعنی رهبری که یک‌تنه جلوی همه‌ی آن چیزی که منافع کشور را به خطر بیندازد بایستد.
انقلابی چند جوان تشنه‌ی قدرت که با ظاهری انقلابی از این محفل سیاسی به آن محفل سیاسی پرواز می‌کنند و هر از گاهی زحمت می‌کشند یک توئیت با عنوان "مرگ بر دورترین کشور به ایران" را منتشر می‌کنند تا از حواشی دور باشند نیستند.

پس کت و شلوار نامرتب شاخصه‌ی انقلابی‌گری نیست و «هرکاری» را هم نباید به مدیریت جهادی تعبیر کرد.

| محمدحسین پرکره