تاریخ : 1400,شنبه 09 مرداد18:51
کد خبر : 84409 - سرویس خبری : زنگ خاطره

سوار آمبولانس نمیشد!


سوار آمبولانس نمیشد!

جامانده شیمیایی

جامانده شیمیایی -... تاریک و روشن صبح پس از نبردی عاشورایی تن و تانک در محور فاو بصره به خط خودی بازگشتیم.
گردانی که روز گذشته با تمام نفرات کامل و سرزنده و شاداب وارد خط شده بود؛ اکنون تعداد بازماندگان آنقدر کم بود که بیشتر وانت ها خالی برگشتند.
...پایش کمی مشکل مادرزادی داشت و لنگ می زد،اما این مشکل هرگز باعث جاماندن او از گروه نمی شد، اما حالا نیمه تنه اش نیز به سمت راست متمایل شده بود و هیکل نسبتا درشت خود را به زحمت می کشید.
...به او نزدیک تر شدم، دیدم آستین لباسش تماما خون خشکیده است و دستش نیز، گفتم تیر خوردی!!!
گفت: چیز مهمی نیست...
بیشتر دقت کردیم، کتف و مچ دستش را کالیبر تیربار تانک سوراخ و از طرف دیگر گلوله خارج شده بود.
چند دستگاه آمبولانس هم در خط بود، هر چه اصرار کردیم که سوار آمبولانس بشو و به اورژانس برو، قبول نکرد و سوار وانت شد‌.
می گفت: مجروحان شدیدتر و واجب تری  هستند که به آمبولانس نیاز دارند اما من خودم می توانم به اورژانس بروم....
...آری ما شاهد این ابثارها بوده ایم، ما جانبازان از همین نسل هستیم و هیچ وقت مطالبه ای از هیچ کس نداریم، اما گلایه داریم.
گلایه ما از وعده های بی سرانجام، بزرگنمایی خدمات ارائه شده، و... است.
قوانین مصوب خدمات ایثارگران را ما مصوب نکرده ایم، خودشان مصوب نموده و متاسفانه به آن عمل نمی کنند....