فاش نیوز - رئیس هیأت مدیره و مدیرعامل انجمن جانبازان نخاعی در گفت و گویی، وضعیت جانبازان نخاعی، مراکز توانبخشی جانبازان و مرکز جامع توانبخشی بقیةالله را تشریح کردند.
در این گفت و گو، دکتر حسن ابوطالبی، رییس هیئت مدیره و حسین اسرافیلی، مدیر عامل انجمن جانبازان نخاعی ایرانیان نظرات و تحلیل های خود و اقدامات انجمن جانبازان نخاعی در خصوص آسایشگاه ها و مراکز جامع توانبخشی، خصوصا مرکز جامع توانبخشی بقیةالله تهران را بیان کردند. مسئولان انجمن جانبازان نخاعی همچنین ارزیابی خود از عملکرد و نقاط ضعف و قوت رئیس فعلی بنیاد شهید و امور ایثارگران را نیز اعلام کردند.
توجه کاربران عزیز ایثارگر را به بیانات این عزیزان جلب می کنیم.
آقای اسرافیلی لطفاً درباره سابقه این مراکز توضیح دهید.
- با عرض تسلیت ایام تاسوعا وعاشورای حسینی وآرزوی قبولی عزداری ها، وبا سلام خدمت خوانندگان محترم، جامعه ارزشمند ایثارگری و جانبازان عزیز نخاعی، قبل از پرداختن به سابقه مراکز جامع توانبخشی لازم است به سابقه تاسیس آسایشگاههای جانبازان در کشور بپردازیم.
مستحضر هستید در نتیجه انقلاب و جنگ تحمیلی گروههای مختلفی از جانبازان با صدمات گوناگون به جای ماندند، که بخشی از این جامعه را جانبازان گرانقدر نخاعی تشکیل میدهند، و همانطور که مطلع هستید مدیران ارشد نظام از همان ابتدا با آگاهی از صدمات سخت جانبازان نخاعی، اقدام به تاسیس آسایشگاه برای این گروه از جانبازان نمودند؛ تا ضمن نگهداری از آنها در شرایطی مناسب، بتوانند آنها را برای سازش با زندگی جدید پس از مجروحیت آماده کنند، لذا در برخی از استانها از جمله تهران چند آسایشگاه برای جانبازان نخاعی تاسیس گردید.
گرچه در آن زمان اقامت در این آسایشگاهها امری ضروری به نظر می رسید، لیکن بطور طبیعی پس از آموزشهای لازم، توانمندی نسبی و سازگاری با زندگی جدید جانبازان نخاعی، لازم بود به آغوش خانواده و جامعه بازگردند؛ از این رو گروه کثیری از جانبازان نخاعی پس از سپری کردن دورهی نقاهت در آسایشگاه، به فعالیتهای اجتماعی روی آورده و آسایشگاه را ترک کردند.
پس از از حدود دو دهه این ذهنیت به وجود آمد که عزیزانی که برای انجام فعالیتهای اجتماعی آسایشگاهها را ترک نمودهاند ممکن است در آینده و در سنین پیری و کاهش بنیه و توان جسمانی و شرایط سخت زندگی در منزل، نیاز به بازگشت به چنین اماکنی داشته باشند. لذا از دهه ۸۰اینجانب و آقای دکتر ابوطالبی رئیس هیئتمدیره فعلی انجمن جانبازان و تعداد دیگری از جانبازان نخاعی بحث تأسیس مراکز جامع توانبخشی با مسولین مربوطه را مطرح نمودیم.
نتیجتا در زمان ریاست آقای دکتر دهقان و معاونت بهداشت و درمان وقت بنیاد آقای دکتر عراقی زاده این طرح کلید خورد و برای هر استان یک مرکز جامع توانبخشی تعریف گردید.
در دولت نهم نیز این موضوع مطرح و به عنوان مهر ماندگار در دولت به تصویب رسید که هر ساله بودجه لازم برای این مراکز پیش بینی شود.
متعاقباً نقشههای کار تهیه و کار احداث این مراکز شروع شد و در تهران پس از بررسی و بالاجبار در شرایط خاص آن زمان، آسایشگاه بقیهالله به عنوان محل تاسیس مرکز جامع توانبخشی تهران در نظر گرفته شد.
از آنجا که تعدادی از جانبازان در این آسایشگاه بستری بودند، شروع کار برای ساخت این مرکز با موانعی روبرو شد که با دادن اطمینان به تعدادی از جانبازان مقیم آسایشگاه و دادن امتیازات به تعدادی دیگر و اتفاقات دیگری که رقم خورد، نهایتاً در دوره ریاست آقای مهندس زریبافان، محل مذکور برای احداث مرکز جامع توانبخشی بقیهالله و برای سرویسدهی به جانبازان نخاعی تهران در نظر گرفته شد و پس از شروع به کار، احداث این مرکز حدود ۱۰ سال طول کشید و نهایتاً در دوازدهم اسفند ۱۳۹۹ با حضور مجازی رئیسجمهور وقت، بدون داشتن مجوزهای لازم بهرهبرداری و بهرهمندی ایثارگران بصورت صوری افتتاح گردید.
آقای دکتر ابوطالبی لطفاً در مورد ضرورت برخورداری جامعه ایثارگری، مخصوصا جانبازان نخاعی از این مراکز توضیح دهید.
- بنده هم ضمن تسلیت ایام، و با سلام خدمت مخاطبین و جامعه ایثارگری عرض میکنم، همانطور که برادرمان آقای اسرافیلی فرمودند، به دلیل وضعیت خاص جانبازان نخاعی، از ابتدای انقلاب آسایشگاههایی جهت نگهداری جانبازان نخاعی ایجاد و مورد بهرهبرداری قرار گرفت.
جانبازان نخاعی گروهی از جانبازان هستند که اگر چه به عنوان جانباز نخاعی از آنها یاد میشود، اما از یک سندرم گسترده صدمات و جراحتهای ناشی از ضایعه نخاعی رنج می برند و مشکلات متعدد ارولوژی، مسائل مربوط به روده و دفع، استخوان سازی شدید، به گونهای که تحرک را از فرد میگیرد، زخم های بستر که عمدتاً عمیق و گسترده شده و در بسیاری از موارد منجر به عفونت و شهادت جانبازان گردیده است و دهها مشکل دیگر ناشی از مجروحیت که گریبان این عزیزان را میگیرد، وضعیت خاصی برای جانبازان نخاعی بوجود آورده است که لازمه غلبه بر این وضعیت آن است که مراقبت های پزشکی، درمانی، فیزیوتراپی و توانبخشی از آنان به عمل آید و نوعی خاص از سفرهای سیاحتی و زیارتی نیاز است که عمده این خدمات تنها در قالب مراکز جامع و متمرکز قابل ارائه میباشد.
از این رو به درستی حدود ۲ دهه قبل طرح احداث مراکز جامع توانبخشی پیگیری و شروع شد. همین جا لازم است متذکر شوم که بیعدالتی فاحشی در ارائه خدمات بین جانبازان نخاعی مقیم در منزل و ساکن در آسایشگاهها وجود دارد.
جانبازان مقیم منازل تنها از حق پرستاری و اخیراً مبلغ مختصری حق همیاری برخوردار هستند، در صورتی که جانبازان ساکن در آسایشگاه بنابر آمار، به طور سرانه ماهانه حدوداً ۴۰ میلیون برای بنیاد هزینه جاری دارند.
البته این موضوع نسبت به آسایشگاههای سراسر کشور متفاوت است. آسایشگاههایی که از پایتخت فاصله دارند، خدماتشان کمتر است و یک بی عدالتی فاحش بین آسایشگاه های کشور و همچنین بین جانبازان برخوردار از آسایشگاه و جانبازان ساکن در منزل وجود دارد. جانبازان ساکن در منزل عمدتاً توسط همسران ایثارگرشان و یا بعضاً خانواده حمایت و نگهداری میشوند.
این در حالی است که همسران جانبازان نخاعی پس از بیش از سه دهه پرستاری و نگهداری از جانبازان نخاعی، خود دچار چنان صدمات شدید جسمانی شدهاند که نیاز به پرستاری و نگهداری جداگانه دارند. از این رو ضرورت بهرهبرداری از مراکز جامع توانبخشی برای جامعه ایثارگری، بخصوص جانبازان نخاعی و همسران آنان امری ضروری و انکارناپذیر است.
آقای اسرافیلی، آیا خدمات در آسایشگاههای کشور بطور یکسان و عادلانه ارائه میشود یا بگونهای دیگر است؟
- خیر، همانطور که عرض کردم متاسفانه باید اذعان نمود همان طور که بین جانبازان مقیم آسایشگاه و ساکن در منازل عدالت وجود ندارد، در میان آسایشگاههای موجود در تهران و استانها نیز عدالت در ارائه خدمات وجود ندارد. امکاناتی که برای آسایشگاههای تهران فراهم است بمراتب از آسایشگاههای استان های دیگر، مثلا خراسان رضوی، اصفهان، فارس، کرمانشاه، خوزستان، و سایر استان ها بیشتر است. بعلاوه مسئله تاسفباری که در آسایشگاههای تهران حاکم است این است که تعداد معدودی از جانبازان که در این آسایشگاهها اقامت دارند، (به غیر از جانبازان نخاعی گردنی که شرایط استثنایی دارند و باید بهترین امکانات در اختیارشان قرار داده شود)، اتاق هایی در اختیار دارند که فضاهای اختصاصی قلمداد نموده و اجازه استفاده به سایر جانبازان را نمیدهند. این در حالی است که بسیاری از جانبازان نخاعی ساکن در منازل گاها نیاز ضروری و حیاتی به اقامت در آسایشگاه دارند. و فضا و تخت و اتاق کافی برای بهره مندی دیگر جانبازان وجود دارد؛ لکن متأسفانه ممانعت میشود.
هرچند در بعضی از این آسایشگاهها با پیگیری های صورت گرفته فضایی به عنوان اتاق مهمان دیده شده است، و باید با هماهنگی های لازم و درخواست و اجازه از مدیر یا مدیر کل انجام شود، اما این فضا به هیچ وجه مناسب استفاده جانباز نخاعی مهمان برای چند هفته نیست و خدمات درستی هم داده نمیشود.
لیکن در سایر استان ها تا آنجا که اطلاع داریم اثری از اختصاصی نمودن اتاق ها و فضاهای در اختیار وجود ندارد و همه جانبازان نخاعی استان میتوانند از این مراکز استفاده نمایند.
یکی از مصادیق بیعدالتی در ارائهی خدمات به جانبازان نخاعی آن است که برخی از جانبازان نخاعی گردنی که بشدت به اقامت در آسایشگاه نیاز دارند، در منازل، با سختترین شرایط زندگی میکنند؛ در حالیکه بعضی از جانبازان مقیم در آسایشگاه میتوانند به راحتی در منزل زندگی کنند.
به عنوان مثال در حال حاضر یکی از عزیزان جانباز نخاعی گردنی که همسرش دچار سکته مغزی شده، حدود دو سال است بشدت در پی یافتن فضایی در آسایشگاه برای اقامت دائم یا موقت است، و متاسفانه موفق به اقامت در آسایشگاه نشده است؛ در حالیکه در این دوره زمانی، تعدادی از اتاقها در بعضی از آسایشگاه ها به طور متوالی خالی و توسط سایر جانبازان با شرایطی به مراتب بهتر از ایشان و بدون محدودیت، جایگزین شده است. البته نه به عنوان مهمان، بلکه با توجه به رابطهای که با مدیر و مسئول دارند، خیلی راحت اتاق در اختیارشان قرار داده میشود. لذا در اینگونه موارد ضابطه ای وجود ندارد؛ بلکه رابطه حاکم است.
همچنین اخیرا یک واحد از چهار واحد آسایشگاهی همجوار مرکز بقیه الله بدون ضابطه و صرفا از روی رابطه به کسانی تحویل شده که نه تنها برای زندگی در منزل هیچ مشکلی ندارند، بلکه در منزل زندگی می کنند.
متأسفانه در غفلت برخی ازاین جانبازان بعضی از مدیران با حاتم بخشی بدنبال یار و طرفدار جمع کردن برای خودشان و ایجاد اختلاف هستند.
آقای دکتر ابوطالبی شما توضیح دهید آیا غیر از عدم وجود عدالت در ارائه خدمات به جانبازان مشکلات دیگری هم وجود دارد؟
- حضورتان عرض کنم اساساً زندگی در آسایشگاه، خارج از نرم زندگی طبیعی انسان است. در آسایشگاههای موجود متاسفانه زندگی به شکل نباتی آن جاریست و مسئولین بنیاد و نظام به این نوع زندگی دامن میزنند و در دید و بازدیدهای از این آسایشگاهها به این شکل از زندگی مهر تایید میزنند، که این امر موجب ظلم بیشتر به جانبازان ساکن در این آسایشگاهها خواهد شد.
بسیاری از دوستان ما در این آسایشگاهها میتوانستند و میتوانند از یک زندگی طبیعی در آغوش خانواده و جامعه بهرهمند باشند؛ لیکن امتیازات بدون حساب و کتاب اعطایی به برخی آسایشگاهها، جانبازان را ترغیب به ماندن در این اماکن نموده است، که این اتفاق اصلاً خوب به نظر نمیرسد.
از طرف دیگر محرومیت جانبازان ساکن در منازل در شرایطی که نیاز ضروری به بستری در آسایشگاه دارند، موجب ظلمی دوسویه میباشد؛ از یک سو به جانبازان مقیم در آسایشگاهها و از سوی دیگر به جانبازان ساکن در منازل.
آقای اسرافیلی لطفاً درباره وضعیت فعلی جسمی جانبازان نخاعی توضیح دهید.
- همانطور که قبلا گفته شد، جانبازان نخاعی به دلیل شرایط ویژه، دارای بیماری های زمینهای مختلف هستند. این شرایط جانبازان نخاعی با بالا رفتن سن تشدید میگردد؛ بطوری که در چند سال اخیر سیر شهادت جانبازان نخاعی شدت گرفته و تقریباً هر هفته شاهد شهادت دوستان عزیزمان هستیم. لذا شرایط موجود ایجاب میکند که هرچه سریعتر از مراکز جامع توانبخشی برای کند کردن روند وخامت وضعیت جانبازان نخاعی استفاده شود.
در حال حاضر جانبازان نخاعی استان تهران بیش از ۴۰۰ نفر هستند که نیاز مبرم به استفاده از مرکز جامع توانبخشی دارند.
آقای دکتر ابوطالبی، چه تدبیری اندیشیده شده تا سرنوشت مراکز جامع توانبخشی به سرنوشت آسایشگاهها دچار نشود؟
- سوال دقیق و بجایی مطرح فرمودید. انجمن جانبازان نخاعی آییننامهای برای استفاده از مراکز جامع توانبخشی کشور تدوین و به مشاور حقوقی ریاست عالی بنیاد و موسسه ایثار پیشنهاد نموده است. رئوس این آییننامه عبارت است از اولویت های جامعه ایثارگری در بهرهبرداری از مراکز جامع توانبخشی، از جمله مرکز جامع توانبخشی بقیهالله، که در این بخش به ترتیب، اولویت با جانبازان ویژه، همسران جانبازان ویژه و اولیای معزز شهدا و سایر گروههای ایثارگری میباشد.
یکی از ویژگیهای ارائه خدمات بر اساس آییننامه مذکور آن است که پذیرش جانبازان و گروههای ایثارگری با ضوابط و مقررات خاص و از طریق کمیتهها و مراجع تعریف شده و با تضمین تخلیه پس از اتمام دوره نیاز به اقامت دیده شده است، که به نظر میرسد راه خروج از ضوابط را خواهد بست.
در این آییننامه با شرایط خاص و ضوابط مشخص، راه برای اقامت دائم جانبازان نخاعی در سن پیری و از کار افتادگی ناشی از سالخوردگی باز گذاشته شده است.
یکی دیگر از ویژگی های این آییننامه امکان استفاده روزانه گروههای ایثارگری از همه تسهیلات این مراکز، از جمله توانبخشی، آب درمانی، فیزیوتراپی و.... و استفاده از فضای موجود این مرکز میباشد.
یکی دیگر از رئوس این آییننامه استفاده ایثارگران از مراکز موجود در استانها به عنوان اقامت در حین سفر میباشد؛ بدین معنا که مثلاً اگر ایثارگری از آذربایجان شرقی قصد سفر به خراسان رضوی را دارد، میتواند با ضوابط خاص، در مسیر، از اقامت در مرکز بقیهالله بهرهمند شود و جزئیات دیگری که در آییننامه پیشبینی شده است. این آییننامه اکنون در موسسه ایثار در حال بررسی و ارزیابی است.
البته پیش از این توسط موسسه، به معاونت حقوقی بنیاد جهت اظهار نظر حقوقی فرستاده شده است که معاونت حقوقی اظهار نظر در مورد این آییننامه را در حیطه وظایف خود ندانسته و به موسسه عودت و اعلام نموده است که با انجمنهای ایثارگری از جمله انجمن جانبازان نخاعی تفاهم و توافق گردد.
همچنین در سه بند از ابلاغیه ریاست عالی بنیاد تأکید شده بود، در سیاست گزاری های مربوط به مراکز از نظرات انجمن جانبازان نخاعی استفاده شود.
آقای اسرافیلی، آیا مرکز بقیهالله تهران ارائه خدمات خود را شروع کرده است و اگر نه، دلیلش چیست؟
- همانطور که گفته شد این مرکز حدود ۱۰ سال است که در حال ساخت و تکمیل و تجهیز است و از دی ماه سال ۱۳۹۹ که اداره این مرکز به تعدادی از جانبازان، تحت عنوان هیئت عامل واگذار شد، یکی از موانع عمده مشکل، عدم وصل گاز شهری مجموعه بود. یکی دیگر از موانع احتمالی عدم پایان کاربود، یکی دیگر عدم اخذ مجوز بخش های تخصصی بود و...
حدود ۵ ماه برخی از افراد که متولی پیگیری وصل گاز بودند با امروز و فردا کردن و تعلل، موجب تأخیر در این کار شدند؛ اما پس از واگذاری اداره مرکز به هیئت عامل، با جدیت پیگیری شد.
از شواهد و قرائن به نظر میرسید کسانی که سر رشته امور مرکز بقیهالله را در دست داشتند، عمدی در ایجاد تعلل در روند پیشرفت کارها داشتند. لذا نهایتاً حدود دو ماه پیش، آقایان دکتر حیدری و دکتر ابوطالبی با مکاتبه و مراجعه حضوری به اداره کل گاز استان تهران، ظرف دو هفته با مساعدت و همکاری صمیمانه مدیرکل گاز استان تهران موفق شدند گاز مجموعه را وصل کنند؛ که همین جا لازم است از آقای دکتر توکلی مدیر عامل محترم شرکت گاز استان تهران تشکر و قدردانی خود را اعلام نماییم.
بعد از آن، پیگیریها برای شروع پذیرش جانبازان از سوی موسسه ایثار جدیتر شد. مدیرعامل محترم موسسه ایثار، برادر ارجمند آقای امانی موانعی را مطرح کردند؛ از جمله عدم مجوز برای فعالیت بخش های تخصصی و پایان کار و... که در جلسه ای که در هیجدهم مردادماه میان هیات مدیره انجمن جانبازان نخاعی و مدیر عامل موسسه برگزار گردید، موانع متصور و احتمالی مورد بررسی قرار گرفت و انجمن جانبازان نخاعی به جد از مدیرعامل محترم موسسه درخواست نمود که هر چه سریعتر بهرهبرداری از مرکز بقیهالله آغاز گردد.
همانطور که گفته شد یکی از ادله، عدم مجوز راهاندازی بخش های تخصصی، از جمله توانبخشی و آب درمانی بود، که در پاسخ اظهار داشتیم، آیا آسایشگاههای موجود که بیش از سه تا چهار دهه مشغول فعالیت هستند مجوزی برای فعالیت دارند؟!
آیا باشگاه بقیهالله که به عنوان جزئی از مرکز جامع توانبخشی بقیهالله به بهرهبرداری رسیده و به بخش خصوصی اجاره داده شده است، مجوز دارد؟ آیا طرح نصر و طرح محسنین که شامل اقامت سه روزه و دو هفتهای جانبازان در مراکز تحت پوشش موسسه بوده است دارای مجوز بوده است؟
بعلاوه به فرض که این مجوزها لازم باشد، امضای طلایی تفاهم نامه میان رئیس وقت بنیاد شهید و وزیر وقت بهداشت و درمان و همچنین تمدید این مجوز با پیگیری خود شما بین آقای مهندس اوحدی و آقای دکتر نمکی جدیداً تأییدشده است، بهترین راهکار برای سهولت اخذ سایر مجوزها میباشد و نباید تعلل کرد.
علاو بر این، مرکز بقیهالله در دوازدهم اسفند ۱۳۹۹ با حضور مجازی رئیسجمهور وقت افتتاح گردید. یا این مرکز شرایط افتتاح را داشته، که در این صورت این سخنان بهانهای بیش نیست. و یا آن افتتاح صوری و نمایشی بوده که در این صورت مسئولین بنیاد باید پاسخگو باشند، چرا که ایثارگران چنین رفتاری را برنمیتابند.
البته ناگفته نماند ما به تایید و تاکید آقای امانی جهت هرچه سریعتر به بهره برداری رسیدن مرکز بقیهالله واقف هستیم و ایشان را فردی دلسوز و خدوم برای ایثارگران میدانیم.
آقای دکتر ابوطالبی، لطفا توضیح دهید چه طرحی برای شروع پذیرش در مرکز بقیهالله دارید؟
- در حال حاضر دوستان جانباز نخاعی ما بشدت نیازمند دریافت خدمات مراکز جامع توانبخشی، از جمله مرکز بقیهالله میباشند. بحمدالله ما شاهد علائمی هستیم که حاکی از اهتمام به بهرهبرداری هرچه سریعتر از مرکز بقیهالله میباشد؛ از جمله جلسات فشردهای که با آقای امانی، مدیر محترم موسسه ایثار جهت بررسی موانع و یافتن راهکارهای شروع پذیرش داشتهایم و طی هفته جاری نیز جلسه نهایی در مرکز توانبخشی بقیهالله برگزار خواهد شد.
اما لازم است متذکر شویم چنانچه در یک دوره منطقی زمانی خاص (مثلاً حدود دو هفته)، بهرهبرداری از مرکز محقق نشود و مرکز بقیهالله حداقل در بخش هایی که از حساسیت بالا برخوردار نیست و نیاز به مجوز خاص ندارد، از جمله استفاده از فضای بیرونی مرکز، فضای اقامتی مرکز و با کمی تسامح، آب درمانی مرکز، رسماً و عملا افتتاح نشود، انجمن جانبازان نخاعی برای تحقق عدالت در ارائهی خدمات، به جانبازان نخاعی، از تمام ظرفیتهای قانونی خود استفاده خواهد کرد.
آقای دکتر ابوطالبی، در صورت امکان، با توجه به شرایط موجود، نظر انجمن را درباره عملکرد ریاست فعلی بنیاد و ابقای ایشان در این منصب بطور مختصر توضیح دهید.
- البته باید اذعان نمود که بررسی عملکرد آقای مهندس اوحدی در جایگاه ریاست بنیاد، در این مقال نمی گنجد، و لازم است بطور گسترده و همه جانبه به آن پرداخته شود تا نقاط مثبت و منفی تحلیل شود. اما همانطور که مستحضر هستید اخیراً گروه های مختلفی در راستای ابقاء و یا عدم ابقای ایشان مطالبی را بیان و مواضعی را اعلام کردهاند که هر کدام با موافقتها و مخالفتهای طرف مقابل مواجه بوده است.
اگر ما ساختار بنیاد و جامعه ایثارگری را به صورت مخروطی تصور کنیم، بهترین و متقنترین نظرخواهی، نظرخواهی با استفاده از قاعده مخروط یعنی اکثریتی که همواره از محرومیت بیشتری برخوردار هستند میباشد، فلذا اظهارنظر و نظرخواهی از ردههای بالای بنیاد، خصوصا کسانی که در بنیاد مسئولیتی دارند ارزش آماری چندانی ندارد.
اما در عین حال انجمن جانبازان نخاعی ضمن تایید اقدامات مثبت آقای اوحدی اعلام می نماید ایشان در دوره تصدی خود نتوانستند آنگونه که شایسته است درحل مشکلات اساسی جامعه ایثارگری موفق باشند.
از همان بدو ورود ایشان به بنیاد، در جلسات میان انجمن با ایشان مشکلات جانبازان نخاعی که احصا شده بود، از جمله بیمه و درمان، تاخیر در تحویل ویلچر، لوازم توانبخشی، لوازم بهداشتی مصرفی، خودرو، معیشت، مسائل فرهنگی، زیارتی، سیاحتی، ورزشی، بازنشستگی جانبازان بسیجی و سرباز، پرداخت سنوات و موارد دیگر به استحضار ایشان رسید.
در حال حاضر موضوع ویلچر مناسب جانبازان نخاعی که امری حیاتی است هنوز حل نشده است. در خصوص خودروی جانبازان نخاعی که بیش از ۱۰ سال است از آخرین واگذاری میگذرد، علیرغم وجود پنج قانون مختلف، برای حل مشکل خودرو اقدام اجرایی و عملی صورت نگرفته است. متاسفانه علیرغم اینکه بارها موضوع تحویل خودرو به جانبازان مطرح شده و در جامعه بازتاب خوبی نداشته است، دریغ از یک خودرو که تحویل شده باشد.
نهایتا میتوان گفت از مجموعهی مسائل و مشکلات عدیده مطروحه، چند مورد بیشتر عملیاتی نشده است. یکی دیگر از انتقادات انجمن جانبازان نخاعی به مدیریت ایشان آن است که ایشان به جای برقراری ارتباط با انجمنها و تشکلهای مستقل رسمی ایثارگری و شبکه ملی ایثارگران، ارتباط خود را با گروههای محدود ایثارگری و بینام و غیر رسمی گره زده است، که بهتر بود به جای برگزاری چندین جلسه متعدد با ایثارگران پایتخت نشین، در سفرهای استانی جلسهای هم با ایثارگران استان ها برگزار میکردند.
لذا انجمن جانبازان نخاعی تاکید مینماید در صورت ابقای ایشان لازم است که به حل مسائل و مشکلات اساسی جانبازان و ایثارگران با طرح ها و برنامه های میان مدت و بلندمدت اهتمام گردد و در برخی از سیاست های مدیریتی و مشاورهای خود تجدید نظر نمایند.