تاریخ : 1400,سه شنبه 20 مهر18:50
کد خبر : 85809 - سرویس خبری : مقاله و یادداشت

محرم و صفر، تداوم هم‌رفتاری همدلانه


محرم و صفر، تداوم هم‌رفتاری همدلانه

بنا بر ماهیت زندگی دیجیتال، نسل نوظهور، برخلاف اجتماعات سنتی که به عنوان گرایشی فکری پذیرفته شده‌اند، در پی تأسیس دنیای جدید...، سرانجامِ مقاصدِ خود را در چیزی جستجو می‌کند که اشپنگلر در کتاب فلسفه‌ی سیاست...

بانام و یاد خدا؛ با پرتوافکنی بر دو ماه عشق و همکاری و دلدادگی، اولین نکته ای که پدیدار می‌شود این است: هرگاه یک باور به مثابه حکم عقلِ سلیمِ بخشِ بزرگی از مردم یک جامعه دربیاید، بی تردید حالتی سخت و محکم یافته و به ایمان تبدیل می‌شود.

وضعیت تراژیک انسان امروزی این است که شوق یه زندگی جمعی و فرهنگ جمع‌گرایی جای خود را به انزوا و فردگرایی داده است. این در حالی است که «وجود انسانی ما در دل بسیاری از سنت‌ها حرکت می‌کند.»

 مهمترین عرصه‌ی بروز هم‌رفتاری همدلانه که صرفا مبتنی براحساسات طبیعی مهربانی، خیرخواهی و نوع‌دوستی، مهر و عشق می‌باشد که در مراسم باشکوه محرم و صفر و سنت عاشورایی، به‌زیباترین شکلِ ممکن تجلی یافته است.

ضرورت واکاوی نتایج دیجیتالیسم در زندگی روزمره‌ی نسل نوظهور در جامعه‌ی ایران و زمینه‌های شکل‌گیری و تاثیر بر اندیشه و انگیزه‌ی نسل نوظهور، بویژه در بامداد قرن جدید هجری شمسی، موضوعی است که در برسی‌های  آینده‌پژو هانه در اولویت قرار دارد.

اساسا اینکه کدام تغییرات اجتماعی به سبب ظهور فن‌آوری‌های جدید برانگیخته شده و جامعه و نظام سیاسی ایران باید در حل کدام مسائل بکوشد، سؤال‌های مهمی است که عدم پاسخ مناسب به آنها هر انسان دوراندیشی را دچار نگرانی از تاریخِ فردا می‌سازد.

امروزه شاهدیم که برای اولین بار، مجموعه‌های اجتماعی، دیگر با اندیشه‌ها، امیال، خواست‌ها و عملکرد یکدیگر بیگانه نیستند؛ بلکه به طور دائمی در معرض هجوم تفکر، تحول، اقدام و ذهنیت‌ها و عینیت‌های هم می‌باشند... این امر بیانگر ضرورت بازاندیشی در صورت‌بندی پیشین از دانایی است.

مفروض است:

الف: هیچ یک از عناصر سازنده‌ی زندگی روزمره مهمتر از الهیات نیست. بلحاظ اندیشه و اندیشه‌ورزی، این سنت بن‌مایه‌ی اصلیِ دعاویِ حقیقت‌مندی در تاریخ را تشکیل می‌دهد. بنا بر این استعاره‌ی الهیات شامل منظومه‌ای از دین، ایمان، و شهود گرفته، تا اسطوره، عرفان، احساس و عو اطف می‌باشد.

ب: در عصر جدید، دیجیتالیسم از چراغ جادوی سیلیوود خارج شده و با سواری مجانی برگردونه‌ی بی‌مهارِ تکنولوژی و عبور از سنت‌ها، ماهیت زندگی روزمره را تغییر می‌دهد. اکنون امر دیجیتال، خرد ابزاری را به سمت سست نمودن چارچوب سنت‌های مذهبی هدایت می‌کند.

ج: رشد میوه‌ی ارزش‌های آینده صرفا به این بستگی دارد که بذرش امروز افشانده شود. در این روزگار، از رهگذر دیجیتالیسم، هیچ انگاری در می‌کوبد. در واقع به این مرموزترین مهمان با دیده‌ی سوءظن و با نوعی دلهره باید نگریست...

سوال بنیادین این است که آیا به راستی ارباب‌های سلیکونی پشت در هستند و یا اینکه تکانه‌های الکترونیک از طریق صفحه‌ی صاف وبی و فراهم آوردن امکانی چون تخته‌سیاه از رهگذر برنامه‌های کاربردی، اصوات ناخوشایند و تصاویر غیر متعارف را از دور دست‌ها در اختیار نسل نوظهوری که مسافران جوان قرن پانزدهم هجری شمسی هستند قرار می‌دهند.

به این موضوع، ماکه «ملتِ امام حسینیم» و در زیر خیمه‌ی امام حسین (ع) در دو ماه محرم و صفر، عالی‌ترین جلوه‌های عشق و همکاری و احسان و اطعام و دستگیری از نیازمندان... را در معرض دید همه‌ی مردم جهان قرار می‌دهیم، بیشتر باید بیندیشیم.

شاید یکی از دلایل اشاره‌ی اخیر رهبر انقلاب که خود سیاحت‌گر معنا، فقیهِ  سیاست‌شناس و سیاستمداری بی‌بدیل است، به ترکیبِ «جهادِ تبیین»، تبیینِ زمینه‌های فکری و فرهنگی و اجتماعیِ همین  همدلی و همکاری باشد.

مادامی که آینده‌پژو هان در فرآیند تبیین علمی، عقاید الهیاتی را در متن تاریخ قدسی آنها به قضاوت بنشینند، چشم انداز روشنتری از تاریخ فردا ترسیم خواهندکرد.

بطورکلی در روزگار نو و بعد از جنگ دوم جهانی، در سطح مناسبات اجتماعی دگرگونی‌های بنیادین بوجود آمد و تعدیلاتی در سطحِ فرایند شیوه‌های مسلط انتشار فرهنگی و شکل دولت، مفصل‌بندی شد.

خیزش اسلام سیاسی و نهضت روشنفکری مذهبی در ایران، از سال‌های بعد از جنگ جهانی دوم تا ظهور و طلوع حرکت امام خمینی (ره) و تأثیر داستان عاشورا، عناصرِ اصلیِ این مفصل‌بندی محسوب می‌شوند.

مهمترین دلیل تأکید بر ضرورت اندیشه‌ در کلان روال در حال وقوع، این است که «اعمال اجتماعی درون نظام‌ها و نهادهای اجتماعی، الگومند می‌شوند» چنانچه با تکیه بر رویکرد فرایندوار، قدری از نزدیک بر فضایِ زیستمانیِ عاطفه بنیان در جامعه‌ی ایران پرتوی بیفکنیم، خالصانه‌ترین ارادت‌ها را نسبت به خاندان عصمت و طهارت مشاهده خواهیم کرد.

همواره و در همه جا اموری با قابلیتِ موج‌آفرینی و تحرک‌زاییِ بالا، دارای اهمیتی بسیاراند. در دوران مدرن، مؤلفه‌ی استثناییِ عواطف، در فرایندهای سیاسی، بیشتر نمایان می‌شود. به عنوان مثال، در "خیزش اسلام سیاسی" رویکرد به مقوله‌ی عاطفه، در کانون توجه قرار دارد.

از لحاظ تاریخ اندیشه‌های سیاسی، جنبه‌ی مهم تحرک‌آفرینی عواطف، مورد توجه مونتسکیو، صاحب «روح‌القوانین» قرار داشت. او که استاد و مسئله آموز اندیشه است، به قابلیتِ جوهریِ عاطفه به مثابه نیروی محرکه و پیشرانِ حکومت‌ها می‌نگریست و بر این باور بود که «عواطف، حکو مت را به تحرک وامی‌دارد.»

 

نتیجه‌گیری:

 به دلیل تحولات فزاینده در جوامع صنعتی مدرن، و فرو پاشی کمونیسم، مرزهای سنتی حتی در علوم سیاسی نیز موضوع پرسش و تفسیر می‌باشد. در دنیای مدرن، یک نظام دینی سنتی مانند اسلام، پایه‌ی تحولات مهم سیاسی شد..

پژواک شعار«حبّ‌الحسین (ع) یجمعنا» ناب‌ترین شکل بروز عوطف است که از حلقوم میلیون‌ها عاشق فریاد می‌شود. هرسال در دو ماه محرم و صفر، بیشتر از سایر ایام در جهان شنیده می‌شود.

یکی از مهمترین سنت‌ها در جامعه‌ی ایران، مراسم اقامه‌ی عزا برای امام‌حسین (ع) و شهدای دشت کربلاست که واکاوی ریشه‌های محکم آن در تاریخ قدسی، نقشه‌ی راه آینده را به‌زیبایی ترسیم می‌کند.

جلوه‌های بی‌نظیر عشق، همدلی و همکاری همه جانبه، از مهم‌ترین ویژگی‌های این مراسم در ماه‌های محرم و صفر است.

شیوه‌های تداوم این همدلی و همکاری در سایر ایام و شناسایی عوامل کاهنده‌ی آن، از جمله مسائل مهمی است که نیاز به تبیین علمی دارد.

در رابطه با تأثیر امر دیجیتال بر سبک‌های عاطفی، به نظر می‌رسد «فاجعه‌ای عظیم، با نتایجی گسترده در پیش است.» بنا بر ماهیت زندگی دیجیتال، نسل نوظهور، برخلاف اجتماعات سنتی که به عنوان گرایشی فکری پذیرفته شده‌اند، در پی تأسیس دنیای جدید...، سرانجامِ مقاصدِ خود را در چیزی جستجو می‌کند که اشپنگلر در کتاب فلسفه‌ی سیاست، آن را دینِ نوبتِ ثانی توصیف کرده است.

بدیهی است که ملت‌ها و فرهنگ‌ها دارای مفاهیم کاملا متفاوتی هستند؛ اما انگار آیینِ نوبتِ ثانی، به عو اطف صرفا در چارچوب ماهیت زندگی دیجیتال، و مبتنی برتوان بالقوه‌ی فناوری اطلاع‌رسانی معنا می‌بخشد و آن را به لحاظ مفهومی، یصورتی دلبخواهانه تفسیرِ تصویری می‌کند.

سخن آخر این که به دلیل فقرِ احساسِ فطری درماهیتِ زندگی دیجیتال، مفهوم سعادت، ناشناخته است و بدیهی است که زیبایی‌شناختیِ ناب در یک سازمان بی‌روح مصنوعی راهی ندارد...

| دکتر سیدمهدی حسینی