فاش نیوز - چگونگی حفظ فرهنگ ایرانی اسلامی در هنگامهی ورود گریزناپذیر تکنولوژیِ فراپیشرفتهی مبتنی بر نور و رنگ و صدا و تصویرِ غربی، یکی از مسائل اساسی است.
پیشرفت فزایندهی تکنیک، دیجیتالیسم و فضای مجازی را بسان کتابی قطور پیش چشمان همگان گشود. این کتاب، ادبیاتِ منحصر به فرد و مخصوصِ خودش را دارد. درک اهداف نگارندگان و معنا و مفهوم مطالب این کتابِ پر حجم! صرفاً از رهگذر شناخت زبان و اصطلاحاتی که به کار برده، میسر است.
در غیر این صورت آدمی نمیتواند رمز و راز آن را دریابد و بدون تردید در هزارتوی آن گم میشود. داشتن «اندیشهی انتقادی»، کلیدِ فهم و اولین قدم برای شناخت این زبان است.
یکی از مهمترین معانی واژهی یونانیتبارِ نقادی، داوری کردن نسبت به پدیدهای اجتماعی است که تمایز درست و نادرست و خوب و بد را از بین برده و از مرزهای پذیرفته شدهی اخلاقی و اجتماعی فراتر میرود.
تقکر انتقادی امری ریشهدار است. به عنوان مثال رویکرد انتقادیِ «ابن خلدون» به شهرنشینان، یکی از نکات جالب توجه در سیر اندیشهی سیاسی است:
«شهرنشینان پیوسته در انواع لذتها و تجمل پرستی غوطه ورند. خویهای ناپسند در نهاد آنها رسوخ یافته. بسیاری از ایشان در میان بزرگتران و محارم خود سخنان زشت و دشنامها و کلمات رکیک بر زبان میآورند و به هیچ رو شرم و حیا، ایشان را از این روش ناپسند باز نمیدارد. در کردار و گفتار، از تظاهر به اعمال زشت و ناستوده امتناع نمیورزند.»
فرضیه:
الف: فضای مجازی تبدیل به مرکز ترویج افکار و آداب و رسوم غربی در بین جوانان جامعهی ایران شده و با پخش ویروسیِ افکار و تصاوبر نامتعارف سرایت به چرخهی زندگیِ خانوادگی، در روند طبیعی و مناسبات نظام خانواده تغییرات رابطهای پدید میآورد.
ب:این آقای جوان و از خود راضی که به همهی جنبههای زندگی سرک میکشد، با لطایف الحیل، نظامی را ساماندهی کرده که در آن اساساً جامعه سیستم ایمنی و قدرت دفاعی خود را از دست بدهد.
ج: اکنون حتی حقوق و آزادیهای فردی که در مراحل اولیهی پیریزی شالودهی جامعهی صنعتی وعده داده شده بود نیز به فراموشی سپرده شده است.
د: امروزه علم در بسیاری از زمینهها، حالتی شبه اسطورهای به خود گرفته و همین امر باعث شده تا هر نوع نگرش انتقادی در نزدیک شدن به آن جانب احتیاط را رعایت کند! ولی صدای تغییر پر شتاب در شاکلهی رفتاری نسل نوظهور، بالاخره برخی از متولیان امور فرهنگی را از خواب زمستانی بیدار خواهد کرد!
نتیجهی پرتو افکنی به قرن پیشین هجری شمسی، به روشنی نشان میدهد که با ورود تکنیک و صنعتِ غربی «عملا هیچ پدیدهای در حوزهی تربیتی و فرهنگی در جای قبلی خود قرار ندارد.»
به راستی چگونه میتوان بدون آموزش تفکر انتقادی، فضای ذهنی جوانان را در اختیار تکنولوژی تأثیرگذار با عنوان کالای فرهنگی و صوتی – تصویریِ فضای مجازی قرار داد و انتظار داشت که فرهنگ ایرانی اسلامی نیز کاملاً حفظ شود.
به سادگی سخن گفتن از این نوع پیشرفتِ تکنیکی و اثرات آن را در چند پاراگراف خلاصه نمودن، در واقع آب در هاون کوبیدن و گره بر باد زدن است.
حال که با کوچکتر شدن جهان و به قول «استوری» آب رفتن دنیا! کرهی زمین به اتاقهای نشیمن آورده شده و فضای زمین دمِ دست نسل نوظهور قرار گرفته، امرِ واکسیناسیونِ فرهنگِ مبتنی بر امور قدسی در مقابلِ ویروسِ منحوسِ دیجیتالیسم و فضای مجازی بیش از هر زمان دیگری ضرورت دارد.
به دلایل بسیاری تاریخ آمریکا پر از نقل طوفانهای طبیعی و غیرطبیعیِ مخربِ خانه و کاشانهی مردم است. طوفان سهمگین رایانش ابری که در درهی سلیکن یعنی قلبِ نوآوریهای الکترونیکیِ جهان شروع به وزیدن کرد، جدیدترین و پرمخاطرهترین طوفان است که با سرعتی عجیب و باورنکردنی تبدیل به سیلی عظیم شد و جامعهی ایران را نیز درنوردید.
از رعد و برق حاصل از این طوفان ابتدا نوعی قارچ سمی بر روی پشتبامهای بسیاری از خانهها روئید! و نوعی ویروس در جامعهی ایرانی شیوع پیدا کرد که مهمترین عارضهی آن، دشواری محافظت از فرهنگ ایرانی اسلامی است.
البته این ویروس، تاجدار نیست و در بینی و گلو ساکن نمیشود؛ بلکه با خوشرویی در اندیشه و انگیزهی جوانان مستقر میشود. متخصصین علوم اجتماعی اعلام کردهاند هر چند مدل تکثیر آن شبیه به رشد افقی و انشعابات ریشهوار گیاهِ زنجبیل است اما ارتباط هایی عمودی و اقتدارآمیز ایجاد میکند. یعنی قادر است سطوح پایینی جامعه را علیه طبقهی فوقانی و سردمداران تهییج کرده و زمینهی بروز بحرانهای دورهای را فراهم کند.
اندیشهی نقادانه، سنجش و ارزیابی نتایج پدیده های اجتماعی را نوعی داوری میداند و بر آن است که بدون سنجش و داوری نباید هیچ چیز را پذیرفت. بنابراین نیاز است تا یک معیار و میزان قابل اعتماد وجود داشته باشد تا با نگاهی باریک اندیش به تمایز بین امر صحیح و امر حقیقی، مرز بین درست و نادرست و نیک و بد را مشخص کند.
ویروسولوژیِ مرکز قدسیِ جامعهی ایرانی همواره نوعی واکسن بسیار کارآمد آماده دارد که قادر است ویروسهای ناشی از رایانش ابری را از بین ببرد. مصلحان اجتماعی اعلام کردهاند که حتی فرد مبتلا تا آخرین لحظه قبل از پا افتادگی اگر بخواهد، این آنتیویروس او را نجات خواهد داد.
ویژگی بارز جهان شبکهای اینترنت محور، پخش تصاویر و افکار ویروسی و صداهای بدآهنگ از صفحهی صاف وبی است. به هر حال خوب یا بد، این دنیای تازه چنان که «کاستلز» خاطرنشان کرده، «در برخی از نوشتههای آخرتشناسی به "دجّال" یا ضدّ مسیح[ع] تشبیه شده. علایمی مثل تراشههای الکترونیک، نشانههایی هستند که آخرالزمان را اعلام میکند.»
این دجّال از تدوین گرافیکی مفاهیمِ خامی و تمرکز بر روی روشهای بصری، جلوهای از زیباییِ کاذب به اندیشههای ناقص داده و بخشی از نسل نوظهور را به سمت سبک و شیوۀ زندگی ولنگار و به قول «کاستلز» سیاه چالههای نگونبختی بشر کشانده است.
نتیجه گیری:
هر چند با هیچ میزانی از تحلیل اجتماعی - سیاسیِ امر واقع، نمیتوان باریکیهای روندهای فکری را تبیین کرد ولی نسبت به مسئلهی سرنوشتساز سر و کار داشتن جوانان با فضای مجازی نباید برخوردی نسنجیده داشت. اندیشهی نقادانه در پی کشف قاعدهی منطق نیست؛ بلکه هدفش کشف منطق درونیِ خاصِ هر چیزِ خاص است.
اما در هنگامهای که نظام تعلیم و تربیت کشور مجبور به کوچ اجباری به فضای مجازی شده و کلیسای گوگل به مثابه مرجع پاسخگویی به هر گونه سؤالی میداندار است؛ فقدان آموزش نگرش انتقادی، بسیار هراسناک و فاجعهبار مینماید.
نکتهی جالب و البته تأملبرانگیز این است که واژهی بحران نیز از ریشهی واژهی نقادی آمده است. کاربرد اصلی مفهوم بحران در حرفهی پزشکی است. با شدت گرفتن بیماری، مرحلهی بحرانی آغاز میشود. یعنی بدن بیمار نمیتواند با ساز و کارهای درونیاش از خود دفاع کند.
امر دیجیتال با تکیه بر اثربخشیِ ترکیبِ صدا و تصویر و نور و رنگ و دست در دست هم دادن اینستاگرام و واتساب و تلگرام و فیس بوک و... از رهگذر هالیوود و سیلیوود، خوب و بد این دنیای تازه را هنرمندانه در معرض دید نسل نوظهور قرار داده است.
به جای سخن آخر
| سید مهدی حسینی