تاریخ : 1400,شنبه 04 دي20:08
کد خبر : 87578 - سرویس خبری : مسائل و مشکلات ایثارگران

ما نان کپک زده خوردیم تا...



علی رضا حسنی سروندانی- دوستانی که بعد سی چند سال جنگ و افرادی راکه در آن بودند را فراموش کردند انتظار کمک داریم.

در خاک راه می رفتیم تا دوستان در سالن اجلاس و هتل های بزرگ اروپا قدم بزنند. نان خشک کپک زده می خوردیم تا دوستان استیک نیم پز میل کنند با لباس پاره در سرما وگرما از خاک میهن دفاع می کردیم تا دوستان از حقوق و حق ماموریت دلاری خود دفاع کنند.

ما خجالت پدر ومادر خود را می کشیدیم که چرا نیستیم کمکشان کنیم و الان خجالت همسر وفرزندانمان را می کشیم که چرا نمی توانیم. کاری برایشان انجام دهیم. احساس می کنی همسرت و فرزندانت چیزهایی احتیاج دارند ولی به تو نمی گویند چون به انتخابت برای دفاع از میهن در زمان گذشته احترام می گذارند ولی دوستان انقدر برای همسر و فرزندان خود هزینه کرده و می کنند از خزانه که اعتراضی نمی بینند.

رفتم بنیاد آقایی جوان تر از پسرم با لحنی که لایقش نبودیم گفت مگر زمانی که داشتی به جبهه می رفتی از من پرسیدی یا برای من رفتی که از من میپرسی؟ من فقط به این فکر می کنم اگر امثال ما نبودند چه میشد. میتوانید به تاریخ جنگ های جهان مراجعه کنید آری ما اشتباه نکردیم اشکال از دوستان است که در زمان صلح ما را فراموش کرده اند.

ما وظیفه انسانی و دینی خود را انجام دادیم انتظاری هم نداشتیم ولی به شرط ها وشروط ها دوستی که در منطقه خود را عامدا مجروح می کند که در منطقه جنگی نباشد و پس از مدتی در رده بالای دولتی قرار می گیرد. این نشان دهنده این است که ما زیاده خواه هستیم نه دوستان فراموشکار امیدوارم خداوند امثال من را که عرضه خیلی از کارها را نداشتیم از روی زمین بردارد که هم خوانواده هایمان کمتر سختی بکشند هم دوستان کمتر جوابگوی مشکلات امثال. ما باشند.

آیا شده دوستی ببیند فرزندش سرماخورده خودش در حال سکته باشد چون پول ندارد. برایش میهمان آمده که برای خرید چند قلم مواد اولیه. طول خیابانی را چندین بار طی کند شاید فرجی شود؟ آیا دوستان این مسائل برایشان پیش امده؟

تا کی؟