تاریخ : 1400,یکشنبه 05 دي13:00
کد خبر : 87581 - سرویس خبری : مقاله و یادداشت

حفظ حریم و حیا در فضای مجازی


حفظ حریم و حیا در فضای مجازی

اکنون فضای زمین کوچک و دم دست شده و حتی تصور فاصله، در برابر هجوم سرعت سپر انداخته است...

سید مهدی حسینی

فاش نیوز - اکنون فضای زمین کوچک و دم دست شده و حتی تصور فاصله، در برابر هجوم سرعت سپر انداخته است. در هنگامه ی آب رفتن فضا و محو شدن فاصله، التزام عملی به برخی از قطعیت های پیشین؛ به طرحی نو با اصولی سامان بخش نیاز دارد.

از مهمترین وجوه فرهنگ ایرانی اسلامی، وفاداری به مرزهای حریم و حیاست که ریشه های محکم آن در خاطره ی جمعی مردم ایران قرار دارد. یعنی همان عناصری که کلیّت سازنده ی نظامِ فرهنگی و ساخت های ذهنیِ آنها را همواره حفظ کرده است.

 مفهوم حریم و حیا باهم ارتباط تنگاتنگ دارند:

  • حریم، مرز ایجاد می کند؛ و ضمن حفاظت از تمامیت زندگی فضیلت مندانه ی فردی، به حریمِ دیگران نیز احترام می گذارد.
  • حیا از آشکارگی می پرهیزد؛ این احساس تعریف ناپذیر، بازتابِ وجه راز آمیزِ عالم در حریمِ ارتباطات اجتماعی است.

در این مقاله ی کوتاه می کوشیم بر رویکرد نسل نوظهور به این امر پرتویی بیافکینم و تا حد امکان زمینه ی شکاف عظیم میان ادب و احکام؛ با فرهنگ غربی را نشان دهیم.

بدیهی است نمی توان تمام جوانب این موضوع وسیع را شکافت، اما باید اشاره کرد که ویژگی تفکر غربی آرام و قرار نداشتن و تکاپوی دائمی و فزون طلبی و کنجکاویِ بیمارگونه است. وقتی از یک کوهنورد انگلیسی پرسیدند چرا باید قله ی اورست را فتح کرد، پاسخ داد چون آنجاست؛ صِرفا آنجا بودن، انگیزه ی تحمل این مشقّت است.

این تفکر اکنون از رهگذر تکانه های الکترونیک؛ منافع درازمدت را در زدودن ادب و احکام از نسل وب جستجو می کند و مکّارانه در پی سرقت اندیشه ی این نسل است.

 نارسایی های شدید دوره سیاست زدگی همگانیِ کنونی و عدم موفقیت بخشی از نسل وب، در فهم این نکته که روح یک ملت را نمی توان با برنامه ی بنگاه های خبر پراکنی غربی تغییر داد، باعث شده که نظام اجتماعی (جامعه و فرهنگ) هر از گاهی شاهد بحران های دوره ای باشد.

 

مفروض است:

الف: فضای مجازی تبدیل به آموزگاری شده که چشم شهروندانِ جهانِ مجازی را دلبخواهانه به روی شکل تازه ای از نگریستن به امورِ جهانِ واقعی باز می کند؛ مسئله ی حیاتی اینجاست که:

  •  ساختار وجودی این معلم از پیچ و مهره، و تخته سیاه آن صفحه ی صاف وبی است. بنابراین نباید از آن  انتظار هیچ گونه درکی از حریم و حیا و ادب و تربیت، داشت.
  • مهندسان فراسیاسی در دره ی سلیکُن آمریکا، جایی که مهدِ شیطان و مزاحم کمال یابی بشر است، از رهگذر تکانه های الکترونیک؛ با گرفتار کردن نسل وب در چنگ خود؛ موانع جدی بر سر راه یک زندگی فضیلت مند ایجاد نموده اند.

ب: سرزمینِ اوهام! برخی از شهروندانِ جهانِ مجازی را به چیزهای کوچک خشنود کرده، و میل و سلیقه ی آنها را در حد اموری چندش آور از فرهنگ غربی یعنی زندگی با توله ی سگ و شیر، خرگوش و شاهین و مار و ... که با فرزانگی مغایرت دارد؛ پایین آورده است.

اکنون که مجازی سازی دامنه ی وابستگی متقابل انسان ها را در مقیاسِ کلِّ کره ی زمین گسترش داده؛ مواجهه با شیوه های دیگرِ تفکر و گوش دادن به جهان و تغییراتش گریز ناپذیر شده است. بنا بر آنچه «نیچه» بینش "دورنمایی از جهان " می نامد، باید بر مسؤلیت های جمعی تآکید بیشتری داشت.

مفاهیم حریم و حیا به مثابه جوهر سازنده ی ادب و تربیت قابل تعمیم به همه هستند؛ از آنجا که ایرانیان زندگی هوشیارانه و اخلاقی را ارزشمند می دانند، مرز حریم و حیا را نیز با خوانشِ مخصوص به تمدن و فرهنگ خویش تعریف کرده و خط قرمزِ هنجار و گفتار و کردار را خودشان مشخص می کنند.

حریم عاملِ مؤثرِ هماهنگیِ نظام اجتماعی است. شاکله ی رفتارِ ناهنجارِ سیلیوودی و هالیوودی که برای شهروندانِ جهانِ مجازی به رایگان نمایش داده می شود؛ در واقع وجه بی حریمیِ ناهماهنگی ها را به جهان اجتماعی تسری داده است:

آنکه با گرگی مدارا می کنه / خلق و خوی گرگ پیدا می کنه

زیستن در جهان مجازی، نسل وب را با فرهنگ و خصال خویشتن بیگانه کرده است. این وحشت آباد که هر لحظه در حال تغییر است، به این نسل القاء می کند که سعادت و خوشی، صرفا در خور و خواب و عیش و نوش خلاصه می شود.

بعد از خوشامدگویی به جهان دیجیتال در سال 1995 توسط « نگروپونته » شیوه های پیشین گذران اوقات فراغت و سرگرمی دگرگون شد؛ برخی از نوجوانان و جوانان که در معرض گردباد آگاهی کاذب و تصاویر نامآنوس و بدتر از همه دزدیِ اندیشه قرار گرفتند؛ دورِ حریم و حیا و ادب و احکام و تربیت را خط کشیده اند.

 همانطور که در عرصه ی فعالیت های اقتصادی و بازار، بیخیالی نسبت به حلال و حرام و بی توجهی به تداومِ خوردنِ غمِ نان! فاجعه آفرین است؛ در مناسبات نظام اجتماعی نیز بی اعتنایی به دستورات شرع مقدس و آموزه های دینی؛ می تواند سامان سفت و سخت نظام را دود کند و به هوا بفرستد.

نتایج پژوهش های کیفی نشان می دهد که بینِ عدمِ رعایتِ مرزِ حریم و حیا در مناسبات زندگی روزمره، با غمِ نان و بیرحمانه شدن زندگی؛ ارتباط معنادار وجود دارد.

دیری است که ادب و احکام و تربیت و شرایط اقتصادی؛ در زیر سایبان فرهنگ باهم امتزاج آلیاژگونه یافته اند اما به دلایل بسیاری، برای برخی سیاست پیشگان و متولیان امور، فهمِ این مثنوی اندکی تآخیر شده است.

فرهنگ در عالی ترین معنا، مسئله ای هستی شناسانه است، و به انسانیتِ انسان معنی می بخشد. فرهنگ نقشه ی راهی نیز برای التزام عملی به ارزش های معنوی و مادی در عصر دیجیتال ترسیم خواهدکرد. به نظر می رسد شاه بیت این نقشه ی راه، چگونگیِ فرزند خصال خویش بودن و پایبندی به ارزش ها باشد.

نخستین جایی که نسل نوظهور با مفاهیم ادب و احکام و تربیت و حریم و حیا آشنا می شود، کانون خانواده است. تجربه عاطفی و تخیلیِ نسل نوظهور، دقیقاً بر ارزش ‌های درون خانه استوار  است.

 

نتیجه گیری:

 دیجیتالیسم، تخیل نسل وب را با اوهام آمیخته است. بدیهی است تخیل آغشته به وهم، تنها صورت های شیطانی می آفریند. در نتیجه، چالشِ حاصل از نفوذ دنیای بیرون، مرز قوام بخشِ خانه و رفتارهای ضروری از جمله ادب و تربیت برای داشتن زندگی فضیلت مندانه را به مخاطره افکنده است.

معلم، هنرمندی است که ماده ی کارش انسان است و بنا بر قاعده ی عقلی، خوب بودن را می آموزد. برخورد سطوح مختلف فرهنگی؛ برخی از نشستگان روبروی تخته سیاهِ وب را دچار ناهنجاری عجیبی کرده است. زیرا آموزگار جهان مجازی به آنها یاد می دهد که چگونه خوب نباشند!

شاکله ی رفتاریِ خاص آنها ترکیبی از ایرانی و غربی است. این شترمرغ که از دیجیتالیسم تغذیه می کند، تمایلی شدید به افراط و تفریط دارد! و بسیار پرمدعاست، انگار برای حافظان مرزهای حریم و حیا و ادب و تربیت، تخم دو زرده گذاشته است!

ناگفته پیداست که بی رحمانه شدن زندگی و غم نان؛ عده ای را از اندیشیدن به حریم و حیا باز می دارد. شرایط نابسامان اقتصادی تآثیر بنیادین بر جهان اجتماعی خواهد گذاشت.

تاریخ اندیشه ی سیاسی در اسلام از دوران زندگی ابن خلدون با عنوان عصر تباهی احوال مسلمین یاد می کند. شواهد روشنی بر احتمال تکرار آن عصر وجود دارد... 

البته گناهِ خوردن غمِ نان را نمی توان به گردن فضای مجازی انداخت، به نظر می رسد پر مخاطره تر از آن؛ دغدغه ی  برخی از سیاست پیشه گان برای تآمین هزینه ی اقامت فرزندان و بستگانشان در غرب می باشد! برخی جامعه پژوهان راهکارِ انقلابِ خونینِ اداری و از میز کندن صاحبان چنین دغدغه ای را پیشنهاد می کنند.

علاوه بر این، راهبردهای کاربردی دیگر عبارتند از:

  • مشخص نمودن تمایزِ موجود میان فرهنگ آرمانی با فرهنگ واقعی؛
  • باز اندیشی در برخی از جنبه های فرهنگ آرمانی با توجه به مقتضیات زمان و مکان؛
  • تحقیقات عمیق و گسترده ی پیمایشی از سوی دانشگاه ها و متخصصان علوم اجتماعی؛

فضای مجازی با راه انداختن تورِ سیر و سفرِ شادمانه؛ شهروندان فضای مجازی را در شور و حالی جوانانه و بی وقفه به تماشای شهرِفرنگ می برد؛ و فانتزی های آنها را با بیخیالی نسبت به ادب و احکام و حریم و حیا! و بی اعتنایی به سنت و میراث مذهبی و ملی، مجازاً عینیّت می بخشد؛ این کار امنیّت تاریخ فردای ایران اسلامی را نیز به خطر می اندازد.  

به جای سخن آخر، شعر زیبای شاعر معاصر احمد شاملو را زمزمه می کنیم:

 از دست های گرم تو،

کودکان توأمان آغوشِ خویش،

سخن ها می توانم گفت،

غم نان اگر بگذارد.

 نغمه در نغمه در افکنده،

ای مسیح مادر، ای خورشید!،

 از مهربانی بیدریغ جانت،

 با چنگِ تمامی ناپذیر تو سرودها می توانم کرد،

 غم نان اگر بکذارد.

رنگ ها در رنگ ها دویده،

از رنگین کمانِ بهاری تو،

 که سرا پرده در این باغ خزان رسیده بر افراشته است،

نقش ها می توانم زد،

غم نان اگر بگذارد.

چشمه ساری در دل و آبشاری در کف،

 آفتابی در نگاه و فرشته ای در پیراهن،

 از انسانی که تویی، قصه ها می توانم کرد،

 غم نان اگر بگذارد.

| سید مهدی حسینی