تاریخ : 1400,چهارشنبه 08 دي17:00
کد خبر : 87638 - سرویس خبری : مقاله و یادداشت

نگاه دوگانه اندیشِ مبتنی بر دیجیتالیسم


نگاه دوگانه اندیشِ مبتنی بر دیجیتالیسم

نسلی که در دوران کودکی از سیستم آنالوگ بهره مند بوده و در هنگام نوجوانی و جوانی، سایه ی دیجیتالیسم بر سرش گسترده شده؛ نسل وب نامیده می شود...

سید مهدی حسینی

سید مهدی حسینی - انقلاب دیجیتال و گذار از سیستم آنالوگ، روابطِ انسانی را متحول کرد، و باز اندیشی های عمیق در مناسبات نظام اجتماعی (جامعه و فرهنگ) به وجود آورد.

نسلی که در دوران کودکی از سیستم آنالوگ بهره مند بوده و در هنگام نوجوانی و جوانی، سایه ی دیجیتالیسم بر سرش گسترده شده؛ نسل وب نامیده می شود.

 اساسا هرگروهی که هم زمان با وقوع یک رویداد مهم تاریخی رشد می کنند به نسلِ آن رویداد معروف می شوند. از همین روست که نوجوانان و جوانانِ دوره یِ آزمونِ سختِ مردانگی و غیرت در هشت سال دفاع مقدس با عنوان نسل جنگ شناخته می شوند.

در عصر انفجار اطلاعات، با به بازی گرفته شدن دومقوله ی مکان و زمان؛ فضای مجازی پدیدار شد. این اعجوبه که بسان امری فرازمینی حرفش نزد نسل وب خریدار دارد، با ترویج نوعی تفکر دوگانه اندیشی، بر رابطه ی او با نظام سیاسی و تاریخ قدسی تأثیر معنادار می گذارد.

موضوع های مطرح شده از این تریبون؛ فراتر از مباحث فردگرایی و جمع گرایی است که مدت های مدیدی در حوزه ی اندیشه ورزی مطرح بود. چهار ویژگیِ آن یعنی ( دسترسی بی واسطه، همه جا بودگی، بی درنگی و آنی بودن، و تنوع بی حد و مرز ) به آسانی نسل نوجوان وجوان را مجذوب خود کرد.

  مخزنِ طنز و مسخره بازی؛ با تردستی دریچه ی جدیدی به روی نسل حاضر باز کرد و امتداد بازوی او را تا اعماق جهان کشاند؛ این شعبده باز، امروز به روشی مکّارانه در حال طرح معمای پیچیده ای نسبت به جایگاه دین و رابطه ی آن با سیاست در نظام اجتماعی ایران است.

 بi تدریج دو مقارنه ی عجیب در ذهن نسل وب ایجاد شد:

  • دریک طرف، جامعه ی دینی و در حال گذار؛ که یک پای آن در سنت و یک پا در امر دیجیتال قرار دارد، و علیرغم همه ی اقتضاعاتِ این گذار؛ پایبند به حفظ بسیاری از سنت هاست.
  • در طرف دیگر شهروندان جهان مجازی که نه سنتی و نه مدرن هستند، و نوعی شاکله ی رفتاری خاص دارند.

در این مقاله ی کوتاه می کوشیم برخی نکات قابل تأمل در جامعه ی نوپدید را نشان دهیم، با این پیش فرض که:

بخشی از نسل وب با زباله گردی در فضای مجازی، نوعی شاکله ی رفتاریِ ولنگار! که حتی در مواردی خود غربی ها نیز از آن تنفر دارند، پیدا کرده اند.

فرضیه:

الف : آوردن زندگی به روی صحنه ی نمایش در جهانِ غیر واقعی و با مردمانی جعلی و غیر قابل اعتماد که به هر ماهیتی در می آیند؛ مرزِ مناسبات انسانی در زندگی حقیقی را دچار بحران معنا می سازد.

ب :  مهمترین پیامد بحران معنا علاوه بر طولانی شدن صف در جلوی دادگاه خانواده؛ می تواند بالا رفتن سن ازدواجِ شرعی و رواجِ ازدواجِ سفید باشد.

ج : پیش از این، والدین تا زمانِ عقل رس شدنِ فرزند و از «نابالغی درآمدن» او را از جنبه های خوب و بد زندگی آگاه ساخته و در کارها راهنمایش بودند؛ فضای مجازی، این وظیفه ی سرنوشت ساز را از والدین می قاپد.

نسل وب،مسحور دسترسی نامحدود به انواع آگاهی است. در هنگامه ای که مفهوم فاصله در برابر معنای سرعت رنگ باخته، و اندیشه بصورت آنی انتقال می یابد؛ نوجوانان و جوانان با بیانِ صریحِ آرمان ها و آرزوهایشان در بلندگوی دیجیتال، جمع متنوعی از مخاطب را در سراسر جهان یافته اند.

 انتقال سریع اندیشه های مغایر با باورهای دینی و نظام سیاسی؛ به طور بی وقفه زمینِ آماده ی آیشِ ذهنِ نسل وب را با تکنولوژی فوق پیش رفته ی موسوم به شُخمینگ بُمبارا نتِکُف! آماده ی کاشت، داشت و برداشت می کند.

هرچند هنوز موسم برداشت نرسیده است؛ اما با پاشیدن بذر تردید و بی اعتمادی؛ و پس از اولین بارانِ رایانش ابری، علف های هرز جوانه زدند و زمینه ی شکل گیری دو جهانِ متفاوت در ذهن اهالی فضای مجازی پدیدار شد.

بنا بر اعلام کار شناسان؛ کود وارداتی برای رشد محصولِ تردید و بی اعتمادی؛ آغشته به آفتِ کژ کارکردی برخی متولیان امور و سیاست پیشه گان دوتابعیتی بوده است.

بدیهی است اگر رفتار نسل نو در راستای ارزش و آرمان مورد نظر نظام سیاسی نباشد برخورد تضادگونه شکل می گیرد. نکته ی جالب توجه اینکه ردّ پای این تقابل در اعماق تاریخ نیز به چشم می خورد:

« بر یک لوح باستانی کشف شده در شهر اور از تمدن سومری و زادگاه حضرت ابراهیم (ع)  نوشته شده "اگر اجازه دهیم اعمال بی سابقه ی نسلهای جوانتر ما ادامه یابد، تمدن ما محکوم به نابودی است."»

هرچند این نقل قول صرفا بدلیل اشاره به اهمیت تآثیر گذاری جوانان حتی بر سرنوشت یک تمدن است؛ اما در رابطه با جامعه ی امروز ایران مسئله قدری پیچیده تر به نظر می رسد.

ساده سازی موضوع نیاز به مرور اجمالی قصه ی پر غصه ی قرنی که تازه بسر رسیده دارد. مشتی نمونه ی خروار از تغییر و تحولات قرن  14 هجری شمسی، از این قرارند:

 فصل اولِ قصه با ظهور و سقوط استبداد رضا شاهی، و سپس حرکت به سوی غربی شدن، شروع می شود.

  • سه عنصر مذهب و سنت و کشاورزی مبنای خانواده ی پدر تَبار بود.
  • تقلید از طرزِ زندگی غربی؛ و گسترش شهر نشینی ساخت خانواده را متحول کرد.
  •  اثرِ رشد درآمدِ بخشی از مردم، رسیدن نرخ ولادت به حدود 3 درصد و جوان شدن تدریجی جمعیت بود.

 ذات اقدس الهی به صبح زیبای 22 بهمن 57 گفت به روی مردم ایران خنده کن! پیش از این بخش عمده ای از « جدال میان بساط کهنه ی قدما و طرح نو متأخرین » بر محور « انتقاد از سبک زندگی غربی و باز گشت به کلیّتِ ارزش هایِ فرهنگِ ایرانی اسلامی » می چرخید.

اکنون مسئله این است که بخشی از نسل جدید در شکل و شمایلِ « فکلی های فرنگی مَآب و شترمرغ های ایرانی» پدیدار شده اند. قرار گرفتن تریبون فضای مجازی به دست سوداگران بازار اندیشه، باعث شد بخشی از نسل وب ذهنیتی بیگانه سِتا بیابد و گستاخانه و بی پروا فرهنگ و هویت خودی را به سخره بگیرد.

ندانم کاری متولیان امور فرهنگی در تبیین علمی ِ اثرِ نشستنِ گرد و غبار دیجیتال بر روح و اندیشه ی نسل وب؛ موجبات یأس و نا امیدی برخی از نوجوانان و جوانان را فراهم کرد.

 هدف از اشاره به این موضوع، ضرورتِ ترسیمِ  هرچه زودترِ نقشه ی راه و تلاش برای کشف تجربه ی ذهنی نسل جدید و فهم معنایی است که آنان به این تجربه می دهند.

 

نتیجه گیری:

 القاء شاکله ی رفتار ی و تنظیم مناسبات و روابط به سبک غربی، در فرهنگ ایرانی؛ شرم آور و تهاجم علیه قواعد عرف محل قلمداد می شود.

نتیجه ی انقلاب فکری تکنیک محور، و دریافت آنی اندیشه می تواند بر ذائقه ی تنوع طلب نوجوانان و جوانان تأثیر بگذارد و با مهندسی ذهنِ نسلِ وب، دریچه ی دگراندیشی را به روی او نیز بگشاید ! این یعنی یارگیری سوداگران بازار اندیشه از میان نسل جوان که مهمترین سرمایه ی اجتماعی جامعه ی ایران است.

بعد از اینکه سه عامل (هالیوود، سیلیوود، دیجیتالیسم) شهروندان جهان مجازی را به مرور با آداب و رسوم و سبک زندگی غربی آشنا و یه آن علاقه مند کردند، برخی از اهالی این جهان در خیال خود آنجا را بهشتِ موعود  پنداشتند و خواب زندگی در ناکجا آباد غرب را می بینند!

تکنیک از رهگذر به بازیچه گرفتن معرفت و دانش در یک بازی تمایز و فخر فروشی؛ با هدف پرت کردن حواس سیاستگذاران؛ فضای مجازی را به تعبیر « نیکلاس کار» بسانِ «تکه ای گوشت لذیذ جلوی سگ نگهبانِ ذهن» انداخت تا مرام و منشِ مختص قوم پارس یعنی غیرت و وطن دوستی را از این نسل غارت کند.

 حال که رخ داد دائمی و بی پایان فضای مجازی بر زندگی روزمره ی نسل نوظهور تسلط یافته و با قرار دادن او بین دوجهان! اندیشه ی این نسل را دچار سردرگمی کرده است؛ سیاستگذاران الزاما هرچه زودتر باید:

  • اعتماد از دست رفته  و مخاطره آمیزرا به نسل وب برگردانند؛
  • بین این نسل و رسانه ی ملی و سایر تریبون های داخلی آشتی بر قرار کنند؛

چنانچه سیاستگذاران ومتولیان امور فرهنگی پاسخ سوال های بیشمار نسل وب را بصورتی واضح و مبتنی بر منطق درونیِ اندیشه ی ایرانی اسلامی ارائه نکنند؛ و برای نگاه دوگانه اندیشِ وب محور، راهی نیابند یا نسازند؛ بی تردید مسیر بالندگی با چالش بنیادین رو برو شده و هزینه ی سنگین تری به نظام اجتماعی، تحمیل خواهد شد.

  این سرمایه های اجتماعی نسل بازی های ویدیویی و رایانه ای، نسل اینترنت، نسل چت و وبلاگ و موبایل و نسل تکنولوژی ارتباطی و اطلاعاتی و... نیز نامیده شده اند.

سخن آخر: اکنون حیاتِ زیسته  وابستگی عمیقی به امر دیجیتال پیدا کرده، به طوری که بروز هرگونه اختلال در آن پاندول زندگی روزمره را ازحرکت باز می دارد! در این میان فضای مجازی که  اندیشه ی نسل وب را  تسخیر کرده بر طبل بوی اعتمادی و جدایی می کوبد. به راستی که خروج حتی یک جوان ایرانی از این اردوگاه و پیوستن به اردوگاه دیگری! خسارتی  عظیم و جبران نا شدنی است. متأسفانه امروز درحال از دست دادن فوج فوج جوانان هستیم! «کوه ها باهمند و تنهایند/ همچو ما با همان و تنهایان».

| جانباز دکتر سیدمهدی حسینی