تاریخ : 1400,یکشنبه 12 دي19:34
کد خبر : 87740 - سرویس خبری : مقاله و یادداشت

مستی که مست حاج قاسم شد!


مستی که مست حاج قاسم شد!

امروز عصر پنجشنبه است و فردی را پیدا کنید که ضمانت کند تا شما بروید؛ وگرنه باید تا شنبه صبح بمانید و برای ادامه دادرسی به دادسرا و دادگاه اعزام شوید...

مرتضی قنبری وفا - هنگامی که سخن از (مکتب حاج قاسم) سردار شهید حاج قاسم سلیمانی می شود، یادآور این موضوع است در این مکتب، افرادی به این شخصیت اقتدا کرده اند که در این مطلب به ذکر خاطره ای از افرادی که در مکتب حاج قاسم شکوفا شده اند می پردازم:

 شخصی بود در ایام نوجوانی، در ابتدای پیروزی انقلاب، به همراه دو دوست خود از کرج، به تهران آمده و اقدام به شرب خمر می کنند. این سه نفر توسط  کمیته انقلاب اسلامی بازداشت و به بازداشتگاه منتقل می شوند. در عصر آن روز مسئول کمیته می گوید: امروز عصر پنجشنبه است و فردی را پیدا کنید که ضمانت کند تا شما بروید؛ وگرنه باید تا شنبه صبح بمانید و برای ادامه دادرسی به دادسرا و دادگاه اعزام شوید، ولی اگر ضامنی بیاورید هم شما خلاص می شوید و هم بازداشتگاه موقت خالی می ماند.

 این نوجوان می گوید: من در تهران آشنائی ندارم، هر چه صلاح بدانید انجام می دهم، در این هنگام یکی از ماموران نزد این نوجوان می گوید: امشب شب جمعه، در این مسجد شخصی بنام حاج قاسم به دعای کمیل می آید، خودم ضمانت می کنم برو یک تضمین از حاج قاسم بیاور تا خلاص بشوی.

این نوجوان ناباورانه  در آن شب جمعه به نزد حاج قاسم، در مسجد رفته ضمن ابراز ندامت شدید از کار خود از حاج قاسم کمک می طلبد ! حاج قاسم در همان لحظه به او می گوید باشد، انجام می دهم و شما برگرد به بازداشتگاه.
فرد نوجوان خودش را به بازداشگاه دوباره معرفی می کند و در حالیکه از حرفی که حاج قاسم به او زده اطمینان خاطر کامل و تمام ندارد، آن شب را در بازداشتگاه تا صبح به سر می کند.

 فردای روز جمعه تعطیل، به آن جوان می گویند: شما آزاد هستید و حاج قاسم، ضمانت شما را کرده است. آن جوان در شب جمعه هفته پس از آن، به همان مسجد رفته و نزد حاج قاسم می رود برای تشکر، که حاج قاسم می گوید: جوان، آن لحظه خودت بودی که ضمانت خودت را کردی و من آن را در چشمانت دیدم.

 پس از آن موضوع، آن جوان در حالی که بسیار منقلب شده، هر شب جمعه برای دعای کمیل از کرج به تهران می آمده و در این محافل به فردی بسیار مذهبی مبدل شده، پس از آغاز جنگ تحمیلی داوطلبانه عازم جبهه می شود و پس از اینکه یک پایش را از دست می دهد، به درجه جانبازی نائل می شود، ولی همچنان دل درگرو مکتب حاج قاسم داشته، ازدواج کرده تشکیل خانواده می دهد و نام اولین فرزند پسرش را، قاسم می گذارد و همیشه وجودش را مدیون شخصیت حاج قاسم می داند.
این از خصوصیات محرز نام یک مکتب است که فردی از اقدام به شرب خمر، به واسطه شخصیت حاج قاسم به درجه جانبازی می رسد و چنین جوانانی هستند که با شناخت سیر و سلوک شخصیت شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی، پایه های نسل های جدید امروز و فردای کشور ما باشند و رسالت امثال ما در این شرایط حال، نشان دادن روحیات جوانان این مکتب است و اینکه: حاج قاسم هنوز زنده است، چون این تفکر و این ایدئولوژی هرگز نمی میرد و این از رمز و راز روحیات ما شیعیان مسلمان، از واژه شهادت است. همچنان که خداوند در قران می فرمایند " شهدا زنده اند و نزد خداوند ارتزاق می کنند".

والسلام