برای شناخت شخصیتهایی در طراز حاج قاسم تلاش زیادی از سوی فرهیختگانِ عرصههای مختلف لازم است. نتیجه مطالعات سطحی، هر چه باشد، مانع از دیده شدن حقیقت وجودی چنین شخصیتهایی میشود.
حسن علایی فعال؛ طی دو سال گذشته، از حاج قاسم و شخصیتش سخن بسیار به میان آمده و سخنان بسیاری ناگفته مانده است. برای شناخت شخصیتهایی در تراز حاج قاسم تلاش زیادی از سوی فرهیختگانِ عرصههای مختلف لازم است. نمیشود چنین شخصیتهایی را با تعدادی کتاب و کلیپ و فیلم شناخت و شناساند.
برای پردهبرداری از شخصیت ذوابعاد حاج قاسم باید اندیشکدههایی فراهم آورد تا با بکارگیری دانشمندان و صاحبنظران برجسته و زبدهگان حوزههای مختلف بتوان شخصیت ایشان را واکاوی و مورد مطالعه از جنس پژوهش و تحقیق قرار داد. چنین شخصیتهایی که جریانساز و تاریخسازاند نباید مورد مطالعه سطحیِ حتی افراد علاقمند و دلسوز قرار بگیرند؛ چرا که ماحصل مطالعه سطحی، هرچه باشد، مانع از دیده شدن حقیقت وجودی چنین شخصیتهایی میشود.
اولین رسالت بنیادها و موسساتی که از سوی علاقمندان به این شهید والامقام تاسیس و راهاندازی میشود جلوگیری از تولید و انتشار محصولات؛ اعم از کتاب و فیلم و... سطحی و کمعمق از سوی هر نهاد و فرد حقیقی و حقوقی است. شخصیتها و افراد ملی، منطقهای و جهانی همچون شهید حاج قاسم نباید توسط افراد سطحینگر مصادره شوند. این معنا برگرفته از تبیین واقعی و حقیقی جایگاه شهید والا مقام حاج قاسم سلیمانی و شهید عزیز ابومهدی المهندس به عنوان یک «راه» و «مکتب» و «مدرسه درسآموز» از سوی مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) است.
«... اخلاص برکت دارد. هر جا اخلاص بود، خدای متعال به اخلاص بندگان مخلصش برکت میدهد، کار برکت پیدا میکند، رشد و نمو پیدا میکند، کار به نحوی میشود که اثر آن به همه میرسد، برکات آن در میان مردم باقی میماند. این ناشی از اخلاص است. نتیجهی آن اخلاص، همین عشق و وفاداری مردم، همین اشک و آه مردم، همین حضور مردم، همین تازه شدنِ روحیهی انقلابی مردم است. امّا اینکه ما بیاییم این حوادث را تقویم کنیم، قیمتگذاری کنیم، قدر آنها را بدانیم و ببینیم که اندازه و قیمت این حوادث چقدر است؛ در صورتی تحقّق پیدا میکند که ما به حاجقاسم سلیمانی -شهید عزیز- و به ابومهدی -شهید عزیز- به چشم یک فرد نگاه نکنیم؛ به آنها به چشم یک مکتب نگاه کنیم. سردار شهید عزیز ما را با چشم یک مکتب، یک راه، یک مدرسهی درسآموز، با این چشم نگاه کنیم آن وقت اهمّیّت این قضیّه روشن خواهد شد. قدر و قیمت این قضیّه روشن خواهد شد». (۱)
در یک نگاه اجمالی و به عنوان مدخلِ تلاشی سترگ برای تبیین و تحقق مکتب و راه حاج قاسم سلیمانی باید نقشه راهی برای تجزیه و تحلیل شخصیت وی در چهار ساحت و زمانهی انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، جریان مقاومت و حکومت آخرالزمانی فراهم آورد. در حقیقت شخصیت متعالی حاج قاسم در این چهار مقطع شاکله اساسی خود را یافته است و بیشک ملاحظه هر یک از ابعاد بدون ملاحظه سایر ابعاد نشانگر چهرهی حقیقی سردار سلیمانی نخواهد بود.
حاج قاسم انسان مومن، انقلابی، مجاهد، خستگیناپذیر، شجاع، صبور، شهادتطلب در تراز انسان پرورشیافته بر اساس تعالیم اسلام ناب محمدی (ص) است. شخصیتی است که میتوان سردست گرفت و بهعنوان الگوی تمامعیار به جهانیان معرفی و ارائه کرد. حاج قاسم بیش از آنکه به گذشته و حال تعلق داشته باشد به آینده و آیندگان تعلق خواهد داشت و در وانفسای کمرنگ شدن گوهر وجودی انسان بهویژه در پهنهی قرون آتی، همو است که راهگشا خواهد بود و انسانیت معلق را از بنبست خارج خواهد ساخت. فلذا شناخت درست و واقعی او به کاروان بشریت که به ناکجاآباد میرود کمک شایانی خواهد کرد؛ بنابراین برای ارائه چهره روشن و واقعی از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی باید سعهی وجودی او را در چهار ساحت و زمانهی انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، جریان مقاومت و حکومت آخرالزمانی جستجو کرد. به تعبیر اجمالی حاج قاسم حلقه وصل و حبل اعتصامی است بین انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، جریان مقاومت اسلامی و حکومت آخرالزمانی.
الف-حاج قاسم در ساحت و زمانهی انقلاب اسلامی
*پذیرش و باور انقلاب اسلامی
با شروع نهضت امام خمینی (ره) در سال ۱۳۴۲ بسیاری بر این باور بودند که این حرکت بیهوده است و به بار نخواهد نشست. دلیل عمده مخالفان نهضت که آنان را در مخالفت با حرکت امام به چند دسته و گروه تقسیم میکرد عبارت بود از: قدرت بلامنازع رژیم شاه و پشتیبانان قدرتمند او از جمله آمریکا، غرب و رژیم صهیونیستی (سلطنتطلبان و مرعوبین)، محکوم به شکست و اضمحلال بودن هر حرکت اصلاحطبانه و قیام قبل از ظهور امام زمان (عج) (طرفداران انجمن حجتیه و سادهلوحان از قشرمذهبیون)، عدم تطابق نهضت امام خمینی با سازو کار تعریف شده انقلابات مردمی و کارگری و سوسیالیستی (گروههای چپ مارکسیستی و التقاطیون)، عدم توانایی دین و مذهب در مدیریت حرکتهای انقلابی و اصلاحگر (ملیگرایان و روشنفکرها). اما در این میان گروه دیگری از عوام و خواص بودند که با باور و اعتقاد عمیق به امام و راه و هدفی که در پیش گرفته است جان و مال خود را نثار نهضت و پیروزی و به بار نشستن آن کردند.
این دسته که در یک کلام انقلابیون خط امام شناخته میشدند از شاخصهها و ویژگیهایی برخوردار بودند که مهمترین آنها عبارت بود از:
-اعتقاد و ایمان به امام خمینی بهعنوان مجتهد، مرجع تقلید جامعالشرایط و عالم دینی که در برابر ظلم قد علم کرده و رهبری نهضت را برعهده گرفته است.
-اعتقاد راسخ به اسلام ناب محمدی (ص) بر اساس تبیین و قرائتی که امام خمینی داشت.
-باور این حقیقت و واقعیت که رژیم تا بن دندان مسلح شاه، رژیمی است طاغوتی، ظالم و شکستپذیر.
-اعتقاد و قبول این مساله که حرکت در مسیر نهضت، هزینهها، دشواریها و سختیهایی اعم از جانی و مالی به دنبال خواهد داشت.
-باور این حقیقت که حرکت در مسیر نهضت امام خمینی انجام یک تکلیف شرعی و دینی است و سرانجام آن سعادت و خوشبختی و پیروزی است.
حاج قاسم از جرگهی افرادی بود که به نهضت و قیام امام با همهی مولفهها و ویژگیهایش اعتقاد و ایمان راسخ داشت. حاج قاسم از آن دست جوانانی بود که با شنیدن ندای امام سر از پا نشناخته و لبیکگویان به صف پرشور انقلابیون پیوست. حاج قاسم انقلابی بعد از انقلاب نبود؛ بلکه با آشکار شدن نهضت خمینی کبیر بلافاصله با درک عمق پیام امام که مقابله با تبعیض و بیعدالتی در سطحی گسترده بود و حاج قاسم روستایی روستازاده که جلوهایی از این بیعدالتی را در زادگاه خود؛ روستای قنات ملک از توابع کرمان دیده و با پوست و گوشت خود آن را لمس کرده بود، بی درنگ به کاروان انقلابیون پیوست. آشنایی حاج قاسم با نهضت امام خمینی به سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و ارتباطی که با حجت الاسلام کامیاب؛ از روحانیون مشهد که در ایام ماه مبارک رمضان جهت تبلیغ به کرمان میآمد برمیگردد. آشنایی با حجت الاسلام کامیاب (۲) مایه دو برکت برای حاج قاسم شد. اول آشنایی با موج نهضت امام خمینی و پیوستن به آن، دوم آشنایی با روحانی بزرگوار دیگری به نام آیه الله سید علی خامنهای.
*حرکت در مسیر نهضت و اقدام علیه رژیم شاه
باور و پذیرش نهضت امام خمینی در هنگامهی استیلای دیکتاتوری رژیم پهلوی گام اول در انقلابی شدن بود، گام دوم و بعدی که بر انقلابی بودن مهر تایید میزد حرکت در مسیر نهضت و اقدام علیه رژیم پهلوی بود. بودند بسیار کسانی که نهضت امام را باور داشتند امام جرائت و جسارت همگامی با نهضت و فعالیت علیه رژیم شاه را نداشتند. این افراد صرفا دعاگوی امام بودند و طاقت تحمل سختیها و مرارتهای نهضت را نداشتند! این دسته از معتقدین به امام و انقلاب، قشر محافظهکار بودند و خود را از هرگونه تنش دور میکردند. اما حاج قاسم و افرادی، چون او با شناخت و باور نهضت امام وارد مرحله «اقدام علیه رژیم» متناسب با شرایط آن روز جامعه شدند. شرکت در راهپیماییها، تظاهرات، پخش اعلامیه، ارتباط با روحانیت انقلابی و تشکیل هستهها و گروههای انقلابی و تلاش در پیشبرد نهضت مبتنی بر تبیین مفاسد و ظلمهای دستگاه حاکمه و... از جمله اقدامات حاج قاسمها بود. حاج قاسم یکی از گردانندگان اصلی تظاهرات و راهپیماییها در شهر کرمان بود. (۳) البته در این میان افرادی نیز بودند که اقدامات جدیتری مثل برخی برخوردهای مسلحانه با مراکز و عوامل رژیم داشتند، اما آنچه مدنظر حضرت امام خمینی بهعنوان رهبر قیام بود، تبیین و آگاهسازی مردم نسبت به اقدامات ظالمانه و فاسد رژیم پهلوی در داخل و وابستگی تمامعیار و ذلیلانه در برابر قدرتهای مستکبر جهانی بود.
بر این اساس هر فردی که در آن مقطع، که بارقههای انقلاب آشکارتر شده بود؛ بهویژه بعد از شهادت حاجآقا مصطفی خمینی، بر این ممشای حرکت میکرد انقلابی محسوب میشد. حاج قاسم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جهت حفاظت از انقلاب و دستاورهایش راهی کردستان شد تا با ضدانقلاب مبارزه کند. پایگاه و مقر اصلی حاج قاسم برای مواجهه با ضدانقلاب و جداییطلبان در کردستان، مهاباد بود.
ب-حاج قاسم در ساحت و زمانهی دفاع مقدس
جنگ تحمیلی که جهت شکست و نابودی انقلاب اسلامی و نهضت خمینی (ره) طراحی شده بود، با وجود همهی حمایتها و پشتیبانیهای منطقهای و بینالمللی، بستری شد برای تثبیت هرچه بیشتر نظام نوپای جمهوری اسلامی و جهانی شدن آوازه و پیام انقلاب اسلامی. اما این، همهی ثمرات جنگ نبود بلکه در هنگامهی پرخطر هشت سال دفاع مقدس یکی از الطاف و برکات الهی که رشد، بلوغ و بالندگی نیروهای انقلابی و پیرو امام بود، خود را نمایان کرد. همآنان که به ندای امام در عصر آغاز انقلاب لبیک گفته بودند با آغاز جنگ کولهبار خود را برای صیانت از انقلاب و دستاوردهایش بستند و راهی جبهههای جنگ در غرب و جنوب کشور شدند. حاج قاسم یکی از رویشهای بیبدیل دفاع مقدس است که تاریخ این سرزمین نمونهاش را به خود ندیده است.
«با شروع جنگ تحمیلی، رزمندگان استانهای کرمان، هرمزگان و سیستان و بلوچستان (استانهای جنوب شرق کشور) ابتدا به صورت انفرادی و سپس در گروههای کوچک عازم جبهههای نبرد شدند. منطقه عمومی بستان و سوسنگرد در اولین روزهای مهر ۱۳۵۹ شاهد حضور این نیروها بود. رزمندگان استان کرمان که قبل از سقوط خرمشهر در جنگهای خیابانی آن شهر با دشمن میجنگیدند بیشترین حضور را در بستان، سوسنگرد، آبادان، دهلاویه و جبهههای غرب داشتند. حسین مختارآبادی نخستین شهید سپاه کرمان، در نزدیکی پل سابله به شهادت رسید.
رزمندگان استانهای جنوب شرق در عملیات نصر (۱۵ دی ۱۳۵۹) خطوط پدافندی آبادان (۱۲ اسفند ۱۳۵۹) و عملیات امام مهدی (عج) (۲۶ اسفند ۱۳۵۹) حضور داشتند.
عملیات شهید چمران که پنجم مرداد ۱۳۶۰ انجام شد مهمترین نبرد رزمندگان منطقه جنوب شرق تا آن تاریخ در منطقه دشت آزادگان محسوب میشد. حضور پراکنده این رزمندگان در جبهههای جنوب همچنان ادامه داشت تااینکه در ۹ شهریور ۱۳۶۰ یک گردان از نیروهای سپاه و بسیج از سه استان یادشده به فرماندهی محمدمهدی کازرونی وارد آبادان شد. این افراد به سپاه آبادان پیوستند و سپاه آبادان آنها را در خطوط پدافندی مستقر کرد.
دومین گردان منطقه جنوب شرق در ۲۸ شهریور ۱۳۶۰ به آبادان رسید. منصور همایونفر فرماندهی این گردان را که نسبت به گردان قبلی کاملتر بود، بر عهده داشت. رزمندگان این گردان نیز به سپاه آبادان مأمور شدند تا در نبرد شکست حصر آبادان شرکت کنند. بعد از تشکیل سپاه منطقه ۶ در نیمه دوم سال ۱۳۶۰، درحالیکه گروههایی از رزمندگان منطقه در خطوط پدافندی دشت آزادگان حضور داشتند، رزمندگان دیگری برای شرکت در نبرد طریقالقدس آماده شدند.
قاسم سلیمانی فرماندهی دو گردان منطقه ۶ را که در عملیات آزادسازی بستان حضور داشتند، بر عهده داشت. این دو گردان به تیپ کربلا مأمور شدند. سلیمانی از پاسداران سپاه کرمان و مربی پادگان آموزشی قدس بود و مدتها قبل از نبرد طریقالقدس، اندیشه تشکیل یگان رزم مستقل جنوب شرق کشور را در سر داشت. این فرصت چندی بعد، همزمان با طراحی عملیات فتحالمبین به دست آمد. وی تیپ ۴۱ ثارالله (ع) را بدون هماهنگی با فرمانده منطقه ۶ سپاه تشکیل داد. تیپ ۴۱ ثارالله (ع) در عملیاتهای فتحالمبین، بیتالمقدس و رمضان حضوری موفق داشت. اگرچه نیروها در عملیات رمضان به تمام اهداف ازپیش تعیینشده دست نیافتند، تیپ ۴۱ ثارالله (ع) در این عملیات، خط دشمن را شکست.
بعد از عملیات رمضان، تیپ ۴۱ ثارالله (ع) با گسترش سازمان رزم به لشکر تبدیل شد و قاسم سلیمانی با وجود مخالفت فرمانده منطقه ۶ همچنان فرمانده آن باقی ماند. لشکر ۴۱ ثارالله (ع) بهتدریج به یکی از لشکرهای قدرتمند سپاه تبدیل شد. عملیات والفجر ۸ و کربلای ۵ نقطه اوج عملکرد رزمندگان این لشکر بود. سلیمانی تا پایان جنگ لشکر ۴۱ ثارالله (ع) را هدایت و فرماندهی کرد». (۴)
قدر مسلم حاج قاسم سلیمانی در کنار سایر فرماندهان از رویشهای بلند انقلاب اسلامی است که استعداد شگرفشان در صحنه و عرصهی دفاع مقدس بروز و ظهور تام و تمام یافته است که کمتر نظیری میتوان برای آن جست. مقام معظم رهبری (مدظله) در بیانات اخیرشان در ارتباط تصویری با فرماندهان و پیشکسوتان دوران دفاع مقدس به این نکته مهم اشاره فرمودند: «... بعد، در این حرکت دستهجمعی (حضور در جبهههای جنگ) چه استعدادهایی ناگهان پیدا بشود. فرض کنید فلان جوان از روستایی در فلان نقطهی کشور -مثلاً روستایی در کرمان- بیاید داخل شهر و بپیوندد به اینها، بعد بشود مثلاً حاج قاسم سلیمانی؛ یعنی یک چنین حرکت عظیمی [بوده]. فلان جوان دانشجو بدون اینکه حتّی یک بار تفنگ به دست گرفته باشد، داوطلبانه برود جبهه، در کوران حوادث جبهه، مثلاً در طول یک سال و نیم، بشود عضو برجسته و مؤثّر یک قرارگاه نظامی سطح بالا. فرض بفرمایید که جوانی از مجموعهی یک روزنامه، که مشغول فعّالیّت مطبوعاتی است، برود جبهه و بعد از مدّت کوتاهی بشود مثلاً شهید حسن باقری، نابغهی اطّلاعات جنگ؛ و از این قبیل موارد عجیبی و بروز [چنین]استعدادهایی مشاهده شد و چهرههای ماندگار جنگ و شهدای بزرگی از جنگ از این قبیلاند».
ج-حاج قاسم در ساحت و زمانهی مقاومت اسلامی
همزمان با حماسه آفرینی رزمندگان اسلام و مردم مقاوم ایران اسلامی در دوران هشت ساله جنگ، جریان مقاومت اسلامی متاثر از فرهنگ دفاع مقدس در برخی کشورهای غرب آسیا از جمله لبنان که پایگاه استعماری کشورهای غربی شده بود نضج گرفت. مجاهدین و مبارزین مسلمان با الگوگیری از رزمندگان اسلام حرکت جهادی خود را علیه اشغالگران آغاز کردند. پس از پایان پیروزمندانه جنگ هشت ساله، امید زایدالوصفی در اردوگاه جریان مقاومت در کشورهای اسلامی پدید آمد. آنان بهعینه دیدند که در صورت ایستادگی و مقاومت میتوان بر اردوگاه پرهیمنه استکبار فائق آمد.
شکلگیری کامل جریان مقاومت در سه دههی گذشته استکبار را به این صرافت انداخت که جهت تضمین و تامین امنیت کامل رژیم صهیونیستی و استیلای کامل بر منطقه و مقابله با نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی تلاش کند تا نقشه جغرافیایی منطقه غرب آسیا آنچنان که آنان میخواهد تغییر و ترسیم شود. بدین منظور نقشهراههای متعددی طراحی و درصدد اجرا درآمد که از جملهی این نقشهها طرح تجزیه کشورهای منطقه بود. در این میان سد محکم و خللناپذیر جمهوری اسلامی بود که تمام قد در برابر ترفندهای مختلف آنها ایستاده و قاطعانه با نقشهها و راهکارهای آنان مخالفت میکرد.
استکبار جهانی پس از ناامیدی از راهکارهای سیاسی به راهکار تحریم و فشار اقتصادی، ایجاد تنش، جنگ داخلی و تجاوز روی آورد. تحریم و فشار اقتصادی حداکثری و کمسابقه علیه جمهوری اسلامی به بهانه تلاش ایران برای دست یافتن به سلاح هستهای، تجاوز متعدد به غزه، جنوب لبنان، اشغال کامل عراق پس از تجاوز صدام به کویت، حضور نظامی در افغانستان به بهانه مبارزه با تروریسم، به آشوب کشیدن کشور سوریه و عراق و حاکمیت گروههای تکفیری و حملهی همهجانبه ائتلاف به سرکردگی عربستان سعودی به یمن از این دست برخوردهای خشن و جنگ سخت بود.
در این وانفسا سپاه قدس به فرماندهی حاج قاسم سلیمانی عزم خود را جزم کرده بود که به هر قیمتی شده با اقدامات جنایتکارانهی استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا، کشورهای غربی و رژیم صهیونیستی مقابله کند. اینچنین بود که نقش بینظیر و تاریخی سپاه قدس به فرماندهی سردار حاج قاسم سلیمانی موجب سرخوردگی و شکست ترفندهای دشمنان مردم مسلمان منطقه شد. حاج قاسم سلیمانی به عنوان یک استراتژیست تراز اول جهانی، با تجربه ارزشمندی که از دوران هشت سال دفاع مقدس اندوخته بود، با استعانت از امداد الهی و قدرت بسیج نیروهای مردمی کشورهای منطقه، همزمان فرماندهی جبهههای مقاومت در عراق و سوریه و لبنان و غزه و یمن را برعهده داشت.
فرماندهی که ژنرالهای پنج ستاره تجاوزگران را با همه یال و کوپالشان و سیاستمداران کهنهکار را با همه تجربهشان به استیصال و درماندگی واداشته بود. نتیجهی این درماندگی و شکست این بود که بالاترین مقام کشوری که داعیه مبارزه علیه تروریسم داشت و سایر کشورها را با این حربه مورد تاخت و تاز قرار میداد، دستور ترور و حذف فیزیکی حاج قاسم را صادر کند تا نامش به عنوان یک دولت تروریست و جنایتکار برای همیشه در تاریخ ثبت و ضبط شود.
د-حاج قاسم در ساحت و زمانه حکومت آخرالزمانی
وقتی به مجموعهی روایات و اخباری که درباره ویژگیها و شرایط حکومت آخرالزمان و یاران امام زمان (عج) نقل شده است مراجعه میشود و به موضوع مسلم رجعت که از ضروریات فقه و فرهنگ شیعی است توجه میشود، در مییابیم که افرادی با مشخصات و ویژگیهای حاج قاسم ظرفیت و شایستگی رجعت و نقش-آفرینی در حکومت جهانی امام مهدی (عج) را دارند.
«ایمان، طهارت و تقوی، علم و معرفت، معرفت الهی، معنویت، بصیرت، قدرت روحی و صبر و شکیب، روحیه شهادتطلبی، سادگی و بیپیرایگی، جدیت در کار و تلاش روزانه، سادهزیستی، ولایتمداری، انضباط و روحیه تشکیلاتی، اتحاد و انسجام و برادری، روحیه حماسی و سلحشوری، عدالتپیشگی و دادگری» (۵) مجموعهایی از خصلتها و صفات یاران امام مهدی (عج) است که آن حضرت را در پیشبرد اهداف نهضت جهانی و حکومت آخرالزمانی کمک خواهند کرد. کافی است این صفات و خصلتها که مرور میشود چهرهی درخشان، نورانی و باصفای حاج قاسم به تصور درآید. قطعا اذعان خواهد شد که حاج قاسم عزیز بیکم و کاست دارای همهی این ویژگیها بود لذا امید واثق داریم که حاج قاسم سلیمانی از آن دسته مومنینی خواهد بود که در آخرالزمان رجعت کرده و پای در رکاب امام مهدی (عج) دوباره یاری رسان دین خدا خواهد بود.
از امام صادق (علیه السلام) نقل شده و حضرت یک اصل کلی را بیان فرمودند: «لیس أحد من المومنین قتل إلا سیرجع حتی یموت» هیچ مومنی نیست که کشته بشود مگر اینکه به زودی در دوران رجعت برمیگردد تا با مرگ طبیعی از دنیا برود و برعکس.
از این روایت فهمیده میشود کسانی که در راه خدا به شهادت میرسند، قطعاً در دوران رجعت بر میگردند تا با مرگ طبیعی از دنیا بروند البته قید مؤمن در اینجا قابل توجه است. کلمه مؤمن بار مفهومی عمیقی دارد که به آن نمیپردازیم، ولی در روایات دارد که هیچ یک از مؤمنین نیستند که کشته میشوند مگر اینکه بر میگردند تا دوباره در دوران رجعت با مرگ طبیعی از دنیا بروند.
براساس مفهوم این روایت شهدایی که در جنگ تحمیلی یا در جاهای دیگر به شهادت رسیدند اگر در زمره مؤمنین باشند در دوران رجعت بر میگردند. (۶)
همچنین از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود: «هر کس خدای را، چهل بامداد با این واژه ها و جملات [دعای عهد]نیایش کند و با این دعای عهد، خالصانه و صادقانه با خدای خویش عهد بندد، از یاران قائم ما خواهد بود. پس اگر پیش از ظهور آن گرامی از دنیا برود خداوند او را از آرامشگاهش برانگیخته و به هر واژهای از دعایش، هزار پاداش به او ارزانی داشته و هزار لغزش را از پرونده عمل او پاک خواهد ساخت.» (۷)
جمله پایانی این که برای شناخت شخصیت ذوابعاد شهید والامقام حاج قاسم سلیمانی باید به چهار مقطع زندگی ایشان که به گذشته و آینده تعلق دارد مراجعه کرد. آغاز و پیروزی انقلاب اسلامی، آغاز و پایان جنگ، پیدایش و رشد جریان مقاومت اسلامی و حکومت آخرالزمانی چهار مقطعی است که باید در شناخت شخصیت حاج قاسم سلیمانی مورد توجه قرار گیرد. به امید برخورداری از حق شفاعت شهیدان بهویژه سردار دلها شهید حاج قاسم سلیمانی (رضوان الله تعالی علیه).
پاورقی
۱-بیانات مقام معظم رهبری در خطبههای نماز جمعه تهران، ۱۳۹۸/۱۰/۲۷،
۲-حجتالاسلام کامیاب در هفتم مرداد سال ۱۳۶۰ توسط منافقین ترور و به درجه رفیع شهادت نائل آمد
۳- به نقل از سهراب سلیمانی برادر شهید حاج قاسم سلیمانی
۴-شناسنامه یگانی لشکر ۴۱ ثارالله، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس
۵-این صفات و خصلتها از مجموعه روایتهایی که در باب ویژگیهای یاران امام مهدی (عج) بیان شده است استخراج گردیده است. برای دسترسی به متن روایات به کتب روایی مراجعه شود.
۶- سایت تبیان در موضوع رجعت شهدا
۷- سیمای جهان در عصر امام زمان (عج)، ج ۲، ص ۹۴به نقل از معجم أحادیث امام المهدی:۳۳۲/۳ ح ۸۷۶