تاریخ : 1400,دوشنبه 27 دي17:39
کد خبر : 88071 - سرویس خبری : گزارش و گفت و گو

به مناسبت سالگرد شهادت مادر و دختر انقلابی و گمنام/عکس


به مناسبت سالگرد شهادت مادر و دختر انقلابی و گمنام/عکس

پس از اتمام تظاهرات سوار ماشین می شوند که از جاده قدیم بهشت زهرا برگردند؛ اتوبوسی که برای بازگرداندن جمعیت مردم با...

فاش نیوز - شیرزنان و بانوان این سرزمین به اندازه غیورمردانش، در پیشبرد و پیروزی انقلاب نقش آفرینی کرده اند. زنان و مردانی که از جان و آسایش خویش گذشتند تا ارمغان انقلاب به دست نسل های بعدی برسد و طعم استثمار را نچشند. مادران و دختران و همسرانی که وظیفه خود را در قبال میهن، کمتر از مردان ندانستند و در این مسیر هر آنچه داشتند را فدا نمودند.

 در بیست و هفتم دی ماه سال 1357، چند قدم مانده به پیروزی انقلاب، مادر و دختری انقلابی به همراه چند تن دیگر از اعضای خانواده برای شرکت در تظاهرات به بهشت زهرا(س) می رفتند که در مسیر پیروزی انقللاب اسلامی، مظلومانه به شهادت رسیدند.

 از جانباز شیمیایی دفاع مقدس «علی آرونی کاشانی»، فرزند حاج احمد آرونی، شاعر و مدیحه سرای نام آشنا خواستیم در چهل و سومین سالگرد عروج غریبانه مادر و خواهر جوان و انقلابی اش و از واقعه عروجشان برای ما بگوید. وی که پیش از این در خلال گفت و گو با این پایگاه خبری به حضور مادر و خواهرش در تظاهرات های پیش از پیروزی انقلاب اشاره کرده بود، ما را به برادر بزرگترش که در آن زمان 18 ساله بوده و وقایع را بهتر به یاد دارد، راهنمایی کرد.

اینک و در آستانه ماه بهمن، دهه فجر و سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، گفت و گوی کوتاهی را که با حاج «محمود آرونی کاشانی»، برادر بزرگتر این خانواده، در باره چند و چون ماجرا انجام گرفته است تقدیم کاربران عزیز می گردد.


فاش نیوز: با سپاس از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید، به عنوان پسر بزرگ خانواده آرونی کاشانی، آنچه از مادر و خواهر شهیده‌ی خود به یاد دارید، بفرمایید تا با انقلابی گمنام آشنا شویم.

حاج محمود آرونی کاشانی: سلام علیکم. بسم الله الرحمن الرحیم. خیلی ممنون از اینکه در سالروز عروج مادر و خواهر عزیز ما یادی از ما کردید. اگر بخواهم از شخصیت مادرم یعنی حاج خانم «اکرم حاج محمدمهدی سقط فروش» تعریف کنم، باید بگویم که مادر ما یک بانوی نمونه و فوق العاده بود. او حتی در میان فامیل هم به خوبی زبانزد بود. مادر ما بانویی بود خانواده دوست، زحمتکش، با اخلاق و مهربان، خوش رو.

فاش نیوز: ویژگی بارز مادرتان چه بود؟

- مادر من غیر از مقید بودن به ایمان و اعتقادات بالا با وجود بیسواد بودن، بسیار دستگیر و خیرخواه و مردم دوست بود. او از لحاظ مالی و مادی با وجود اینکه خیلی دست خودمان باز نبود؛ اما بسیار دستگیر همسایه ها، دوستان و بستگان بود. همیشه خیر کمک هایش همانند پدرم، به دیگران می رسید و برای همین بسیار محبوب و دوست داشتنی بود.

اگر از خواهرم هم بخواهید بدانید، خواهر ما دختر بزرگ خانواده بنام «زینب آرونی کاشانی»، جوانی 19 ساله بود و عقدکرده که هنوز به خانه بخت نرفته بود. دختری بسیار مومن و متدین و مقید به قرائت قرآن و زیارت عاشورا و اعمال دینی که از دست دادن این دو گوهر برای خانواده ما ضایعه بسیار بزرگی بود.

فاش نیوز: برای ما تعریف می کنید در روز بیست و هفتم دی ماه 57 چه اتفاقی افتاد؟

- در آن زمان هر روز که تظاهراتی اتفاق می افتاد، برنامه تظاهرات روز بعد هم اعلام می شد. روز 26 دی ماه که شاه از ایران فرار کرد، ما که در تظاهرات شرکت کرده بودیم، اعلام کردند که فردا در بهشت زهرا برنامه هست.

در روز بیست و هفتم، مادر و خواهرم زینب به همراه همسرش و برادر و خواهر کوچکترم، فاطمه و جواد و خاله ام برای شرکت در تظاهرات به بهشت زهرا رفتند.

 پس از اتمام تظاهرات سوار ماشین می شوند که از جاده قدیم بهشت زهرا برگردند؛ اتوبوسی خصوصی که برای بازگرداندن جمعیت مردم با سرعت در حال حرکت در جاده بوده، محکم به ماشین آنها برخورد می کند و سمت راست ماشین کاملا له می شود.

خواهر جوانم، زینب خانم همان جا در دم از دست می رود؛ مادرم و بقیه را هم به بیمارستان هفتم تیر شهرری می برند. همسر خواهرم و بچه ها همه با دست و پای شکسته بستری می شوند.

مادرم سه - چهار ساعت بیشتر دوام نمی آورد و در اثر ضربه مغزی از دست می رود.

گواهی فوت خاله ام را هم صادر می کنند اما در راه سردخانه متوجه حرکت اندکی از او می شوند و به لطف الهی به زندگی برمی گردد و زنده می ماند.

برادر کوچکم جواد هم که خیلی آسیب شدیدی دیده بود و امیدی به زنده ماندنش نبوده، با فضل الهی در میان ما می ماند و بهبود می یابد.

فاش نیوز: یقینا این رخداد برای خانواده شما بسیار سخت بوده است. بعد از عروج مادر و خواهر بزرگ، زندگی شما به چه صورت ادامه یافت؟

- این اتفاق برای همه ما ضایعه بسیار سنگین و جبران ناپذیری بود. مادر بی‌نظیر و نمونه ما از کنار ما رفته بود و خانه ای که چنین مادری از آن حذف شود، بی‌شک دوران سختی در پیش دارد.

پدر من از غم مادرم خانه نشین شد و این غم سنگین او را بسیار اذیت کرد.

فراق مادر و خواهر بزرگم به شخصه بر زندگی من هم بسیار اثر گذاشت.

فاش نیوز: از چه نظر روی زندگی شما تاثیر خاصی گذاشت؟

- چون من پسر بزرگ بودم و یکباره شدم مادر خانه. باید غذا درست می کردم، لباس و ظرف می شستم و مسئولیت رسیدگی به بچه های کوچک تر به عهده من بود. حتی قرار بود من برای ادامه تحصیل به فیلیپین نزد پسرعمویم که آنجا درس می خواند، بروم؛ ولی این اتفاق کلا مسیر زندگی مرا عوض کرد.

من حتی سر کار هم که می رفتم بعدش باید برمی گشتم و به امور خانه رسیدگی می کردم. اینگونه شد که مادر و خواهر عزیز ما در مسیر انقلاب عروج کردند و ندیدند که انقلاب چه پرشکوه به پیروزی رسید.

فاش نیوز: این عزیزان کجا به خاک سپرده شده اند؟

- در قطعه 21 بهشت زهرای تهران هستند.

فاش نیوز: خداوند رحمتشان کند و با حضرت زهرا (س) محشورشان بگرداند. سپاس از شما

 

گزارش و گفت و گو از شهیدگمنام