فاش نیوز - با شکست شاهانه و سرنگونی تاج و تخت پهلوی ها که «تقلید مسخره ای از امپراتوری ساسانی در می آوردند»؛ نظامی مبتنی بر منابع معنوی و دینی برقرار شد. و با صورت بندی اجتماعی جدید، دو تحول مهم روی داد:
امروزه که از یک سو ابزار نوین ارتباطی و از سوی دیگر کژکارکردی برخی متصدیان امور؛ جمهوری اسلامی را در معرض بحران های دوره ای قرار داده اند؛ حل کدام مسئله نظام سیاسی را پویاتر خواهد کرد؟
نوشتار حاضر بر این پیش فرض استوار است که پیروزی انقلاب اسلامی معنا و مفهوم پیشین حکومت داری در مباحث اندیشه ی سیاسی را کاملا دگرگون کرد؛ این تحول تاریخ ساز، اکنون از سوی دیجیتالیسم تهدید به دست کشیدن از آرمان های خود می شود.
فرضیه:
الف: نخستین تجربه ی تمام عیار از حکومتِ شیعه که به ابزارهای حکومتِ مدرن (مجلس، رأی گیری،...) نیز مجهز می باشد؛ با دو مخاطره ی بنیان بر افکن روبرو است:
ب: بیش از آنکه بر منطق درونیِ اهدافِ آرمان های انقلاب تآمل شود، در مورد بود و نمودِ آنها سخن سرایی شده است.
ج: اگر منادیان علم و مخترعان ابزار ارتباطی نوپدید برای لحظه ای در رخدادهای هراسناک امروزه تأمل کنند، به درگاه ذات اقدس الهی توبه کرده و رحمت و غفران الهی را طلب خواهند نمود.
به لحاظِ نظری، وظیفه ی اصلی حکومت، حفظِ دین، جان، مال، عقل و نسل (مصالح خمسه یا نیکی های پنج گانه) است.
شگفت انگیزترین دستآورد پیشرفت الکترونیک از حیث تآثیر بر شاکله ی رفتاری آدمیزاد! یعنی فضای مجازی، نه تنها انجام وظایف مورد انتظار را با چالشی بی سابقه روبرو ساخته؛ بلکه با اعلام جنگ علیه آرمان های انقلاب اسلامی، شمشیر را از رو بسته است.
این دجّال و میدان دارِ خود خوانده ی روابط انسانی:
اکنون اَشرافِ راهزن، ویروس ایدز فرهنگی را به سان یک ناخوشی همه گیر و مسری یا اپیدمی درآورده اند. این ویروس از راه شکستنِ طلسم حیا! و نفوذ به دیواره ی حریم؛ سرمایه ی ادب و احترام و مرام و منش و سلامتِ نسل وب را دود می کند و به هوا می فرستد.
جامعه پژوهان هشدار داده اند که بر اثر خطراتِ ذاتیِ دیجیتالیسم و شیوع ایدز فرهنگی، سیستم تدافعی فرهنگ از کار می افتد و بی تفاوتی نسبت به آرمان های انقلاب گسترش می یابد.
تبیین علمی روند جهان اجتماعی ( جامعه و فرهنگ ) و تحلیل اجتماعی- سیاسیِ امر واقع بدون گرفتار شدن در چنبره ی آرمان گرایی صرف؛ منطق درونی و صلاحیت آرمان ها را برای نسل جدید روشن می کند.
مهمترین آرمان ها که فضل و سرآمدی را به ارمغان می آورند؛ عبارتند از:
اساسا قلمرو آرمانی، سنگ محک فرهنگ است. بر خلاف فرهنگ واقعی؛ برخی حتی به آن عمل نمی کنند ولی همواره جانب آن را دارند. از آنجا که هنوز برای نسل نوظهور محتوای آرمان ها درست تبیین نشده؛ دیجیتالیسم آنها را به شکلی دلبخواهانه برای نوجوانان و جوانان تفسیر می کند.
به منظور فهم منطق درونی و شالوده ی آرمان ها؛ الزاما:
« ما را به چشم سَر مبین، مارا به چشم سِر ببین... » اهل فنّ به خوبی می دانند که در تصاویر هولوگرافیک مجموعه ی خطوط و پیچ و تاب های غیر قابل تشخیص با چشم غیرمسلح؛ اگر در پرتو لیزر قرار گیرند نمایش سه بعدی موضوع تصویر را نمایان می سازد.
در صورت عدم تبیینِ علمیِ منطقِ درونیِ آرمان ها؛ دو گروه یعنی:
که از همان روزهای اول پیروزی؛ مردم امیدوارانه به تدبیر آنها اعتماد کردند؛ و کلید حل مشکلات را به آنها سپردند، با غلط اندیشی و هم صدا شدن با صفحه ی صاف وبی؛ کاستی های عملکردشان را به پای انقلاب خواهند نوشت.
اکنون مباحث مرتبط با مسئله ی جایگزینی جهان مجازی به جای جهان حقیقی و تآثیر آن برجامعه و فرهنگ به طرز عجیبی انحراف پیدا کرده و زمینه های بدگمانی به گفتمان اسلام سیاسی را فراهم کرده است.
در همین راستا، سرنوشت مصالح خمسه نیز تأمل برانگیز است:
امروزه حفظ دین؛ عقل و نسل مردم با مسئله ای چند وجهی روبرو است. توضیح این امر به اندکی تأمل بیشتر نیاز دارد.
از حیث نظری، پیامد دوراهی اجتناب ناپذیری که حکومت دینی پیش پای مردم می گذارد این است:
واقع گرایی همگان را به ارزیابی منصفانه و غیر مغرضانه ی امور دعوت می کند؛ با احترام به متصدیانِ اموری که هنوز قابل اعتمادند؛ حرف و عمل سیاست پیشه گان گاهی اوقات یکی نیست. « اربابان شریعت، علم، و قانون آن را به دکانِ منفعت دنیا تبدیل کرده اند. »
برخی خوب بودن را تعلیم می دهند؛ اما خودشان خوب نیستند؛ به قول ارسطو، درس گرفتن از یک شعر به اندازه ی درس گرفتن از واقعیت های علمی اعتبار دارد:
در حالی که موضوع درآمیختنِ اصلِ حاکمیت خداوند با اصل حاکمیت مردم و پیوند زدن مرجعیت سیاسی با مرجعیت مذهبی از مباحث پردامنه در تاریخ اندیشه ی سیاسی است؛ و همواره در محافل علمی و آکادمیک جریان دارد، اما در اینجا متصدیان امر سیاست و متولیان امر فرهنگ:
بنابراین سیلیوود و هالیوود و دیجیتالیسم از «درّه ی اشک ها» با آسودگی خاطر و ذوق و شوق، مربی گری امور تربیتیِ نسل وب را به دست گرفته و موضوع پیوند مذهب و سیاست را به شیوه ی خودشان تدریس می کنند.
اکنون تند بادِ رسانه های نوپدید، یعنی پرنفوذ ترین و خطرناک ترین رقیب حکومتِ دین محور، اندیشه ی پیکار کرده است.
فضای مجازی با ارائه ی تفسیرهای غیر واقعی از سبک زندگی غربی، با کلیَّتِ آموزه های اسلام خیال جنگ دارد؛ بنا بر این باید نسبت به واقعیت گریز ناپذیر شیوه ی اثیری تآثیر آن بر دُرِّ شهوارِ انقلاب؛ تأمل کرد:
اینها سوال های مهمی هستند که پاسخ دقیق ترشان را باید در اندیشکده ها و پروژه های تحقیقی - پیما یشی علوم اجتماعی جستجو کرد.
اما واقعیت مهمتری که کمتر مورد توجه قرار گرفته این است که اصل نهم میثاق ملی تصریح دارد که اصول آزادی و استقلال و اسلام از یکدیگر تفکیک نا پذیرند و حفظ این اصول وظیفه ی دولت و آحاد ملت است؛... هیچ مقامی حق ندارد آزادی های مشروع را سلب کند.
بدیهی است که ریشه های محکم عِزّتُ و شَرفُ و قُدرتِ نظام اجتماعی در امتزاج آلیاژگونه ی این اصول قرار دارد؛ تآکید و محکم کاریِ قانون اساسی بر حفظ آنها و آزادی های مشروع به مذاق دیجیتالیسم خوش نمی آید!
نتیجه گیری :
ایرانیان مالک گنجینه ی مشترکی از افکار متعالی هستند که نسل اندر نسل انتقال می یابد. از همین روست که نمادها ی تداوم بخش تجربه ی نسل های پیشین، همواره تازه اند.
اسلام ناب راه و روشی است که « جامعه ی جوان ما را بر روی صراط مستقیمی که امام (ره) و شاگردانش مروج و مبلغ آن بودند، به حرکت در می آورد.»
گناه تربیت امروزی این است که کسی نگران گذران درست اوقات نوجوانان و جوانان نیست؛و ضرورت آموزش تفکر انتقادی در مقابله با شبیخون فرهنگی فهم نشده است.
دیجیتالیسم در عصر تازه و هنوز ناشناخته ی رقابت مغزها؛ با ارائه ی آگاهی جعلی به نسل وب:
رویکرد کنونی فضای مجازی که فراتر از هرگونه هراس اخلاقی است؛ مردم را از پیامدهای بی ایمانیِ حاصل از شیوع ایدز فرهنگی! بسیار نگران کرده است. به راستی که گذران زندگی زیر شلیک توپخانه ی دیجیتال چقدر هراسناک شده است!
انقلاب اسلامی بیش از آنکه نهضتی سیاسی باشد، حرکتی فرهنگی است! چنانچه دو عنصر تحرک آفرین یعن :
که در روزگار حکومت طاغوت برای نسل جوانِ آن روز امید به فردایی روشن آفریدند و نسلی انقلابی تربیت کردند؛ تبیین علمی شوند نسل وب را نیز اقناع خواهند کرد.
سخن آخر:
جامعه ای که تاریخی قدسی دارد و بر تارک اندیشه ی آن واقعه ی عاشورا می درخشد که سرشار از عزّت و شرف/ افتخار و همت/ حماسه و غیرت/ بزرگی و عظمت/ زیبایی و آموزندگی/ هدایت والهام بخشی... است، نباید دچار ایدز فرهنگی شود. شاید برخی بدعت ها و تحریف ها منجر به سرعت ِشیوع ایدز فرهنگی شود؛ چنان که شهید مطهری در کتاب حماسه ی حسینی ج3ص290 خاطرنشان کرده، بدعت و قلب آفت بزرگ دین است.
دکتر جانباز سیدمهدی حسینی