تاریخ : 1401,سه شنبه 20 ارديبهشت14:35
کد خبر : 90026 - سرویس خبری : مقاله و یادداشت

فطریه؛ قانونِ طلاییِ رفتارِ رمضانی


فطریه؛ قانونِ طلاییِ رفتارِ رمضانی

راز شادمانگیِ فطرانه؛ در رسیدن به لحظه ای می‌باشد که روزه دار در طول یک ماه کاملِ هجری قمری خود را برای ورود به آن آماده می‌کند...

سید مهدی حسینی

فاش نیوز - خوش و خرّم آمدی؛ اهلا و سهلا مرحبا

 ساقیا آمدن عید مبارک بادا؛ عید فطر یکی از برترین و برجسته ترین شادی ها با خوانش اسلامی‌ است که در آن؛ انسان، موفق شدن به ایجاد تغییر و تحول بنیادین در:

  •  عادت ها و حالات درون؛ و خلق وخو
  •  آرایش و پیرایش شاکله ی رفتاری

 را جشن می‌گیرد! این مفهوم شامل عالی ترین جنبه‌های زندگی مؤمنان روزه گیر است؛ به راستی که تغییرِ سرشت، اولین قدم تغییرِ سرنوشت است.

 راز شادمانگیِ فطرانه؛ در رسیدن به لحظه ای می‌باشد که روزه دار در طول یک ماه کاملِ هجری قمری خود را برای ورود به آن آماده می‌کند؛ یعنی:

  • تجلی یک موفقیت بزرگ در آزمونی الهی و سرنوشت ساز؛
  • تحقق اهدافِ پیش بینی شده در ساختارِ منطقِ درونیِ آموزه‌های دینی؛

این بحث ناظر است بر امری دلی! قلب قوانینی دارد که عقل به هیچ رو قادر به درک آن نیست؛ در عصر طلایی اطلاعات، برای فهمِ هدف و محیط زندگی؛ در کنار عقل ابزاری و اکتسابی، انسان نیازمند استفاده از عقل فطری یا فرامین دل نیز می‌باشد.

 مفروض نوشتار حاضر این است:

ترکیب عقل فطری و ویژگی‌های منحصر به فرد زبان فارسی باعث شده تا ادبیات بمثابه جلوه ی زبانی اندیشه:

  •   ابزاری برای بیان دستورات امید بخشِ دین و آموزه‌های آن باشد؛
  •  در فشارها و پیچیدگی‌های زندگی روزمره راه گذار را نشان دهد؛
  • هنگام بروز بحران، راه و رسمِ همدلی و همیاری و سخاوت و گذشت را بیاموزد؛

تمثیل، راه استدلال را کوتاه می‌کند؛ در چهارچوب فرهنگ اسلامی‌ایرانی،  تمثیل و داستان و شعر و غزل و...، برای ایجاد خودآگاهی! کاربردی کمک آموزشی دارند و در فرایند آموختن شیوه ی فکرکردن، پاسخ گفتن، سبک زندگی روزمره، ارائه ی راهکار در مقابل چالش‌ها...، بکار می‌روند.

فرضیه:

الف: گذار ازعصر صنعتی به عصر اطلاعات، زندگی روزمره را پیچیده و پر هیجان کرد. از این رو ارزش های اجتماعی اسلام؛ از جمله ارتقای سطح آگاهی مردم، مشارکت در امور عمومی‌ و تأمین اجتماعی نیز با چالش‌های نوین روبرو شدند.

ب: بن مایه ی جشن عید فطر! ایجاد خودآگاهی است؛ زیرا اکنون در روزه داران نوعی شاکله ی رفتاری نهادینه شده که بر اساس آن با دیگران همان طور رفتار می‌کنند که دوست دارند با خودشان رفتار شود.

ج: جامعه و فرهنگ تنها زمانی می‌توانند نوید بخش سعادتِ حاصل از آموزه‌های دینی باشند که از اصول قانون طلایی به ویژه در جنبه‌های عدالت، مروت، انصاف، صبر، همدلی، سخاوت، عاطفه...؛ صیانت کنند.

شتاب نوآوری و گسترش حیرت انگیز فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی؛ تعریف جدیدی اززندگی روزمره ی را به نسل نوظهور تحمیل کرد. صرف و نحو و کنایه‌ها و استعاره‌های عجیب و غریب و نامأنوسی که در مجتمع شبانه روزی این جهان نوپدید به شهروندان جوانتر ایرانی تدریس می‌شود در حال متحول کردن نگرش اعتقادی و ارزشی است.

این امر نیاز به تأمل و توضیح دارد:

نسل نوظهور با فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی نه صرفا به عنوان دست آورد تکنیک، بلکه به عنوان ابزاری با حوزه ی تمایل و گرایشِ ذاتیِ خاص و جهت دار رو برو است.   

هر تکنیکی منطق خاص خود را دارد؛ و دارای سیمایی درونی و چهره ای نامرئی است؛ در حوزه ی مباحث اندیشه و اندیشه ورزی برای پیشگیری از سوء تفاهم و پریشانی برخی اذهان؛ از تمثیل ماشین چاپ که باعث بزرگ ترین انقلاب معنوی در غرب شد، بهره می‌گیرند.

این به وجود آورنده ی رنسانس و عامل دین پیرایی که مشکل دسترسی به اندیشه‌های گوناگون را حل کرد؛ بنا بر بصیرت پستمن؛ « علی الظاهر دارای جهت و گرایشی است که به استفاده و کاربرد آن در حوزه ی زبان و بیان منجر می‌شود و این تکنیک را به آن سو می‌کشاند...؛ اما اگر هر فرد مسیحی به آسانی می‌توانست کلام خدا را در منزلش داشته باشد و مستقیما از دهان مسیح (ع) بشنود نیازی به پاپ نبود که کلام خدا را تفسیر کند. امری که لوتر برای تحقق آن می‌کوشید. (زندگی در عیش، مردن در خوشی، زوال فرهنگ...، ص194) »،

لوتر دریافت که خود کلیسا نیازمند هدایت است و معتقد بود« همه ی مؤمنان[خودشان] کشیش هستند...؛ » و چنان که کانت نگاشته « مسیح[ع] ملکوت سماوات را به زمین نزدیک کرد؛ ولی مقصود او را خوب نفهمیدند و به جای ملکوت الهی بساط سلطه ی کشیشان را پهن کردند.»

اکنون که کلیسای گوگل به جای لوتر نشسته در حال ایفای نقش او است؛ مشاهده می‌شود که متولیان امور فرهنگی با « کندی خونسردانه  در برابر فراخوانی های افسونگرانه ی نوآوری ها » به طرزی شگفت انگیز، بسیار اندک به  واقعیت‌های امروز جهان اجتماعی ( جامعه و فرهنگ ) توجه دارند.

همواره باید تأکید کرد که « پاس حرمت نهاد‌های الهی مایه ی عظمت کشورها است؛ مردم محتاط، هرگز بدون سوار شدن بر کالسکه ی مجلل نیاکان خود، حرکت نمی‌کنند.»؛ حفظ عرف و عادت و سنتهایی که سودمندی خود را نشان داده اند؛ عین خردورزی است.

 گوهر بی بدیل معتقدات و عادت‌های دینی تأثیری معنادار بر همبستگی اجتماعی و ثبات سیاسی دارند. بخش مهمی  از مباحث اندیشه ی اسلامی؛ مربوط به واکاوی:

  • خلق وخو و رفتار روزه داران؛
  • معانی و مفاهیم عمیق و ریزه کاری های منطق درونی آموزه‌های دینی؛

 می‌باشد که به شکلی ثابت در قالب متون ادبی و شعرو نثر...؛ نیز عرضه شده است.

در هیاهوی حاصل از میثاق با شیطان درجنگل الکترونیک؛ مقامات پیگیر در برابر نوآوری ها! باید دو رهیافت و روش را به کار برند:

1: به همان میزانِ دیگران یا حتی بیشتر؛ برای فضای مجازی تولید محتوی داشته باشند؛

2:  با آوردن ادبیات و فرهنگ خودی از حاشیه به متن؛ ذهن نسل نوظهور را پرورش دهند؛

چنانچه نهادهای مسئول نسبت به این امر سهل انگاری کنند؛ و هر چیز دیگری جای زندگی دیندارانه ی نیکِ مبتنی بر میراثِ اخلاقی را بگیرد! آنگاه نومشرکان؛ نه از تاک؛ نشانی خواهند گذاشت نه از تاک نشان؛ هر روزه آنها به زبانی خوشایندِ نسل جدید و از بلندگوی دیجیتال؛ عزم جزم خود را برای تحقق این اقدام جار می‌زنند!

یکی از مهمترین عناصر شکل دهی به ساختار هویت دینی و فرهنگی و اجتماعی ایرانیان، بزرگان ادبیات فارسی هستند؛ به عنوان مثال سعدی شیرازی که « اهل منبر و وعظ و خطابه است و به زبانی که شایسته است فرشته و َملِک بدان سخن گویند » میراثِ کتاب گلستان و بوستان را برای فرهنگ و ادب این سرزمین به یادگار گذاشته است.

اندیشه ی ادبی نوعی عمل است که همواره شیوه ی زندگیِ متناسب با فرهنگ ایرانی و اسلامی‌ را شکوفا ساخته است؛ « سعدی ازنحوه ی بودن ِ اجتماعی و حضور جمعی انسان سخن می‌گوید،در دنیای او! مرامِ نیکِ آدمی‌چیزی نیست جز  قناعت و احسان و توکل و تمکین در برابر اراده ی خدا.»

اگر قدرت را، توانایی و استحکامی‌بدانیم که آدمی‌با شایستگی و تمرین و رنج و تلاش و آموزش و پرورش به دست می‌آورد...؛ بنابراین به قول نیچه « قوی بودن، داشتن اراده و جسم و جان نیرومند است؛ برای نیل به اینها حتی اگر ضروری باشد باید به ریاضت کشی و روزه داری نیزپرداخت؛ باید خواهش‌های تن را با نیروی اراده مهار کرد و در روحانی و معنوی کردن حِسیّات و نفسانیات کوشید. ( اراده ی قدرت؛ ص 12) »

نتیجه گیری:

از اثرات وضعی روزه داری، نوعدوستی است؛ ذات اقدس الهی « انسان را برای زندگی اجتماعی آفرید، بنابراین باید نوع دوست باشد...؛ » مهمترین نتیجه ی زندگی اجتماعی و همبستگی؛ افزایش قدرت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است.

عید فطر در واقع اختتامیه ای برای مراسم پرتنوع فصل عاشقی (رجب، شعبان، رمضان) است؛ شادمانگی فطرانه! صرفا دست از کار کشیدن و نوعی نفس چاق کردنِ موقت نیست که مردم درجریان آن با فراغت خاطر بیشتری به شادمانگی بپردازند...

  جنس این مقیاس نورانی و شادمانیِ ناب؛ همان چیزی است که یونانیان باستان آن را صورت کاملِ اصولِ تربیت و تکامل  (پایدِیا  paidia) می‌خواندند، یعنی همان فراگرد تربیتی ای که آدمیزاده را به سوی کمال هدایت می‌کند و ماهیت اصیل و حقیقی او را ظاهر می‌سازد؛ حاصل این امر پدیداریِ زندگیِ فضیلت مندانه است.

این شیوه ی تربیتی با اتکا بر عقل فطری و اعتدال و عقل معاش؛ بسان قانونی طلایی به رفتارِ اجتماعی نظم می‌بخشد. این قانون در قالب اصول اخلاقی بدین صورت بیان می‌شود:

« با دیگران همان طور رفتار کنید که می‌خواهید آنها با شما رفتار کنند.»

نتیجه ی حضور دائمی‌در مدرسه ی فضای مجازی فضای مجازی؛ غیبت نسل وب در محافل و مجالسی است که پیش از این احساس گرمایِ آفتابِ معنویِ گنجینه ی ادب فارسی را فراهم می‌کردند. هنرِ انعکاس فضائل در کلمه! نزد ایرانیان است و بس؛ اما اگر این ابزارِ ادبیاتِ پُرپندار؛ که واجدِ قدرتِ تَصَوّری توصیف نا پذیر است، در هنگامه ی:

  •  کوچ سیاست پیشگان به زرق و برق دنیاگرایی؛
  • تداوم سایه ی قحط سالی و فراموشی عشق؛
  •  احتمال باز تولید رنسانس و دین پیراییِ نوین؛
  • نشستن گرد و غبارِ فضای مجازی برذهن پویا و حقیقت جوی نسل وب؛

قادر نباشد یادگیری و درک نوجوانان و جوانان جامعه ی ایران اسلامی‌ از دنیای خود و خصال خویشتن را ارتقاء دهد، چه فایده ای دارد؟

به جای سخن آخر:

اساسا شعر به مثابه زیباترین محصولِ اندیشه؛ قابلیت انتقال و صدق و کذب دارد. اندیشه ی فی نفسه نامحسوس جامه ی محسوس جمله را به تن می‌کند و به این ترتیب در قالب نثر و نظم برای همه قابل فهم می‌شود. هر جمله و شعر و غزل و قصیده و قطعه...، بیانگر یک اندیشه است.

به قول احمد خالقی« باید اندیشه را در آزمایشگاه عینیِ زبان مورد بررسی قرار داد. ( قدرت، زبان، زندگی روزمره؛ ص74) » آینه ی شفاف ادبیات فارسی از زبان سعدی که:

 « سِحرِکلامش دُرِّ موعظه‌های شافی را در سِلکِ عبارت کشیده و داروی تلخ نصیحت را به شهد ظرافت آمیخته »  

ساختارِ منطقیِ امورِ واقع در سیاست و فرهنگ و اقتصاد و اجتماع را با نگاهی نازک اندیشانه و موشکاف؛ انعکاس می‌دهد:

به سرهنگِ سلطان چنین گفت زن

که خیز ای مبارک در رزق زن

برو تا ز خوانت نصیبی دهند

که فرزندگانت نظر بر رمند

بگفتا بود مطبخ امروز سرد

که سطان به شب نیّتِ روزه کرد

زن از نا امیدی سرانداخت پیش

همی‌گفت با خود دل از فاقه ریش

که سلطان از این روزه گویی چه خواست؟

که افطار او عید طفلان ماست

خورنده که خیرش بر آید زدست

به از صائم الدهر دنیا پرست

مُسَلّم کسی را بُوَد روزه داشت

که درمانده ای را دهد نان چاشت

وگرنه چه لازم که  سعیی بری

زخود باز گیری و هم خود خوری

[خیالات نادان خلوت نشین

به هم برکند عاقبت کفر و دین

صفایی است در آب و آیینه نیز

ولیکن صفا را بباید تمیز]

              ...

یار نادیده سیر؛ زود برفت

دیر ننشست نازنین مهمان

ماه فرخنده روی بر پیچید

و علیک السلام یا رمضان

            ...    

نگفتم روزه بسیاری نپاید؟

ریاضت بگذرد سختی سرآید

پس از دشواری آسانی است ناچار

ولیکن آدمی‌را صبر باید

 

| جانباز دکتر سید مهدی حسینی