فاش نیوز - بنده دغدغهی شخصیای ندارم و به عنوان جانباز ۲۵٪ اعصاب و روان و سابقهی یکصد و هفت ماه حضور مداوم در جبهه های نبرد حق علیه باطل و مناطق عملیاتی درگیر، مشکلی ندارم، اما مهمترین دغدغهی من و امثال من، فرزندان ما هستند.
جانباز بی ادعا و سرافراز کشورمان، "علیرضا محمدمرادی ثانی" در سال ۱۳۵۹ به فرمان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) به استخدام سپاه درآمد و در سال های ۱۳۵۹، ۱۳۶۰، ۱۳۶۳ و ۱۳۶۷به درجه رفیع جانبازی نائل گردید؛ ولی هیچ گاه از آرمانهای امام راحل و رهبر معظم انقلاب فاصله نگرفت. متاسفانه این جانباز فداکار تاکنون مورد بیمهری و بیتوجهی مسئولان استان ایلام قرار گرفته است.
در اینجا گفت و گوی کوتاهی که با ایشان انجام گرفته را با هم می خوانیم.
مسئولیت شما در زمان جنگ چه بود؟
علیرضا محمد مرادی ثانی - من برای اولین بار لباس مقدس سپاه را در سال ۱۳۵۹ برتن کردم و بعد از اتمام آموزشی به منطقه عملیاتی تپه شینو، گلان و کنجانچم و ارتفاعات زیل اعزام شدم و بعد از این مناطق، جهت پاکسازی عناصر ضدانقلاب کومله، دمکرات و معاندین، به منطقه کامیاران عزیمت نمودم.
اولین عملیاتی که شرکت کردید چه بود؟
- اواخر سال ۶۰ و اوایل ۶۱ در عملیاتی در منطقه کشکهمیر و قله ۸۰ که فرماندهی عملیات منطقه را به عهده داشتم مجروح گردیدم که به صورت سرپایی درمان و مجددا" به منطقه بازگشتم. اواخر سال ۶۱ نیز به جبهه های ایلام اعزام و در عملیات والفجر ۵ در چنگوله مجدد به شدت مجروح و بلافاصله به علت شدت جراحات به ایلام، سپس کرمانشاه و بعد از آن به تهران اعزام شدم و به مدت دو ماه تحت درمان قرار گرفتم.
علت اعزام شما به جبهه های جنگ چه بود؟
- بنده با شور و اشتیاق زیادی که به انقلاب و نظام و رهبری داشتم، برای دفاع از آرمان و ارزش ها و خاک کشورمان عازم جبهه شدم.
دوران مجروحیت چگونه گذشت؟
- مجروحیت بدترین ضربه روحی و روانی برایم بود. در لحظه ای که عرصه بر ما تنگ شد و به نتیجه قطعی رسیدم که قرار است مجروح شوم، حتی به ذهنم رسید که احتمالا شهید می شوم، اما به اسارت دشمن در نمی آیم.
مجروحیت بعدی شما در کجا اتفاق افتاد؟
- عملیات محرم در دهلران بود.
از دغدغه و مشکلاتی که دارید بفرمائید؟
- بنده با این همه خدمت و سوابق جبهه، فاقد مسکن هستم و به عنوان جانباز ۲۵٪ اعصاب و روان هنوز مستاجرم. اما مهمترین دغدغهی من و امثال من فرزندان ما هستند، با این 25 درصد جانبازی و یکصدوهفت ماه حضور در مناطق عملیاتی و درگیری و بارها مجروحیت، با اینکه قانون و مقرراتی هم گویا برای استخدام بچههای جانبازان وجود دارد، اما متأسفانه چهار فرزندم با داشتن مدرک دانشگاهی الان مدرک به دست در خانه نشسته اند!
بچه ها میخواهند تحصیلات تکمیلی دانشگاهیشان را ادامه بدهند ولی نگرانند و همیشه از من می پرسند، اگر درسشان را برای کارشناسی ارشد ادامه بدهند، امیدی هست برای استخدام و اشتغال؟ من هم که توصیهی "توکل بر خدا" پاسخ دیگری ندارم که به آنها بدهم! این موضوع فکر و ذهن ما را درگیر خودش کرده است.
اگر مطلب ناگفته ای دارید بفرمایید:
- الحمدلله هزینههای دارو برای روند درمان ما را بیمه تقبل میکند و مشکلی نداریم. ولی از آنجا که امسال در گروههای جانبازان مطلبی منتشر شده مبنی بر اینکه برای فرزندان جانبازان امتیاز استخدامی وجود دارد، نمیدانم چنین ادعایی صحت دارد یا خیر؟ چون از طریق بنیاد در منطقهی محرومی مانند ایلام، اطلاع رسانی لازم صورت نمی گیرد.
با توجه به اینکه اینجانب به تمامی مسئولین به منظور کاریابی برای فرزندانم مراجعه کرده ام، متاسفانه مسئولین استان ایلام از استاندار گرفته تا مدیران عامل پتروشیمی ایلام و پالایشگاه گاز و ... هنوز سهمیهای به اینجانب اختصاص نداده اند. این در حالی است که متاسفانه پتروشیمی و شرکت پالایشگاه گاز ایلام به جای جذب فرزندان جانبازان، دیگران و گاها افراد مسئلهدار را استخدام می کنند.
امید است رهبر کبیر و فرزانه ی انقلاب حضرت امام خامنه ای و ریاست محترم جمهور با عنایت ویژهی خود دغدغه های امثال حقیر را در مناطق محروم و جنگزده مرتفع سازند؛ چون حق ما مردم که در مناطق عملیاتی دفاع مقدس زندگی و از کشور دفاع کردیم این نیست!
| گفت و گو از نوری