فاش نیوز - درخصوص جانبازان اعصاب و روان و مشکلات و مظلومیتشان با جانباز "امیرهوشنگ غفران"، که خود از جانبازان قطع عضو دفاع مقدس می باشد گفت و گویی انجام دادیم. وی جانباز قطع پا از لگن است و جراحتهای دیگری هم دارد و همچنین گوش چپش نیز کاملاً ناشنواست و عمل کلی شکم هم داشته؛ اما جراحت اصلیاش همان قطع پا از ناحیه لگن است.
غفران که در حال حاضر مدیرعامل انجمن کانادین ایران نیز می باشد، می گوید از سال 88 این انجمن تاسیس شده است و تا امروز که پنج دوره انتخابات داشته، در هر دوره به عنوان مدیرعامل انتخاب شده و در خدمت جانبازان و همرزمانش بوده است.
او توضیح می دهد که عمده فعالیت های ما فرهنگی و اردوهای خانوادگیست؛ چرا که باید خانواده همیشه در اردوها همراه با جانبازان حضور داشته باشند. بر این اساس ما هیچوقت جانبازان را به تنهایی به اردو نبردهایم و حتی در مواردی که کمیسیون پزشکی در شهرستان داشتیم آنها را با خانواده فرستاده ایم. یکی دیگر از اهداف ما تامین عصا برای جانبازان است و در این خصوص تلاش کرده ایم حتی االمقدور آن را در تهران، درب منزل و در شهرستانها با پست تحویل بدهیم.
به گزارش خبرنگار ما، دبیر انجمن جانبازان قطع عضو (کانادین؛ به معنی قطع پا از ناحیه لگن) در این گفت و گوی با اشاره به مظلومیت جامعه ایثارگری و به خصوص جانبازان اعصاب و روان به خبرنگار ما می گوید: اگر چه اطلاعات زیادی در خصوص جانبازان اعصاب و روان ندارم اما همین قدر می توانم بگویم که جانبازان اعصاب و روان از مظلومترین قشر ایثارگران در کشور هستند و متاسفانه اکثر آنها زیر 25 درصد هستند و نمی توانند حق خود را بگیرند.
این جانباز قطع عضو دوران هشت سال دفاع و حماسه ادامه می دهد: گاها رفتار آنها به خشونت و عصبانیت کشیده می شود و متأسفانه به علت شرایط روحی و به خاطر عصبانیتی که دارند کسی حرفشان را گوش نمیکند و یک جورهایی هیچوقت حرفشان به کرسی نمینشیند. از طرفی وضعیت جانبازان اعصاب و روان هم طوری نیست که بتوانند در کمیسیونهای پزشکی با اسناد و مدارکی که دارند از خودشان دفاع کنند و متأسفانه در بسیاری از اوقات وضعیت به ضرر جانبازان اعصاب و روان است.
دبیر انجمن جانبازان قطع عضو (کانادین) درادامه سخنان خود در خصوص مظلومیت جانبازان اعصاب و روان و فشار مضاعف بر خانواده هایشان خاطرنشان می کند: در کل باید گفت در حال حاضر سن آنها بالا رفته است و متوسط سن این جانبازان، 50 تا 60سال است و در خانه مشکلات بسیار زیادی دارند. به نظر من آنقدری که جانباز اعصاب و روان اذیت است، همسرش دو برابر و شاید بیشتر درگیر مسائل روانی خانواده است؛ چرا که هم باید موضوع آرامش در خانه را و هم هوای همسر بیمارش را داشته باشد.
امیرهوشنگ غفران مشکلات روحی و روانی و معیشتی جانبازان اعصاب و روان را مورد اشاره قرار می دهد و متذکر می شود: به طور کلی جانبازان اعصاب و روان هم خودشان مشکل دارند و هم بچههایشان. متاسفانه بسیاری از جانبازان اعصاب و روان را سراغ دارم که بهخاطر مسائل اقتصادی به حاشیه کشیده شدهاند و یا به سمت مواد مخدر سوق پیدا کرده اند. در مورد مشکلات جانبازان مظلوم اعصاب و روان من تا همین حد میتوانم صحبت کنم. اما در خصوص درد دلها و پروندههای پزشکیشان مسلما آقای اسکویی که دبیر انجمن جانبازان اعصاب و روان کشور است، به نحو بهتری می تواند صحبت کند.
دبیر انجمن جانبازان قطع عضو در پاسخ به این سوال که به نظر شما چگونه میتوان آنها را با حقوق حقهشان آشنا کرد می دارد: درست است که جانبازان اعصاب و روان از نظر قانونی از حق و حقوق حداقلی برخورداراند و در قانون جامع خدماترسانی به ایثارگران بر این موضوع تاکید شده و مجلس هم آن را مصوب کرده است، اما متأسفانه برای جانباز کمتر از 25 درصد هیچ چیز خاصی وجود ندارد و فقط الان یک دفترچه بیمه درمانی دارند و با همین دفترچه امورات پزشکی خود و خانواده را می گذارانند.
غفران که افتخار حضور در جنگ تحمیلی و مجروحیت و قطع عضو را در کارنامه ایثارگری خود دارد تصریح می کند: متأسفانه در این گیرو دار و وضعیت اقتصادی کشور بیمه دی هم یک مقداری بالاخره نواقصی دارد که میگوید من مطالباتی دارم و به من ندادهاند. در حالی که بسیاری از داروخانهها هم اعلام کرده اند با بیمه دی قطع ارتباط میکنیم. شما مراکز استان و شهر تهران را نبینید که در آنها فقط چند بیمارستان خاص مثل ساسان و خاتمالانبیاء به ایثارگران خدمات ارائه می دهند. ما شهرهای دورافتاده ای داریم که در این اوضاع و احوال کسی به کسی نیست که به فریادشان برسد.
جانبازان دوران دفاع مقدس در ادامه با بیان اینکه جانبازان اعصاب و روان علاوه بر مشکلات روحی و روانی به دارو و درمان احتیاج مبرم دارند می افزاید: متأسفانه اکثرا آنها از خانه دور و یا طرد شده و برخی نیز جزو کارتن خوابها شدهاند. اگر چه بنیاد شهید بنا بر وظیفه قانونی خود از جانبازان اعصاب و روان حمایت می کند و یک سری آسایشگاه هایی برای آنها فراهم کرده است. ولی ارائه خدمات به این قشر آسیب دیده جامعه ظاهرا ضعیف و یا در حد صفر است؛ هر چند که اینها اکثراً افرادی عاطفی هستند و توقعات آنچنانی ندارند.
غفران می گوید: جانبازان اعصاب و روان از لحاظ عاطفی همیشه یک نفر را میخواهند که با او حرف بزنند و درد دل کنند. نمیگویم پرحرف هستند ولی آنقدر دلشان پر است که میخواهند دو یا سه نفر در کنارشان بشینند تا با آنها حرف بزنند. متاسفانه این موضوع نه در حوصله آسایشگاه و نه در حوصله خانواده هاست و به طور کلی از لحاظ عاطفی کسی نیست که بتوانند درددل های آنها را گوش کند.
دبیر انجمن جانبازان قطع عضو(کانادین) در ادامه سخنان خود در خصوص مشکلات روحی و روانی قشر دردمند دوران دفاع مقدس یادآور می شود: به طور کلی جانباز اعصاب و روان یک فضای خیلی معمولی می خواهد ولی به طور حتم یک نفر را میخواهد که حتما گوشش به حرفهای او باشد. متأسفانه جامعه ما یک طوری است که این موضوع به سادگی میسر نمیشود. اما در مورد اینکه نقش بنیاد شهید و امور ایثارگران در ارائه خدمات به جانبازان اعصاب و روان و خانواده هایشان چگونه می تواند باشد. باید بگویم شما به عنوان یک سایت ایثارگری به هرحال این تجربه را دارید و بهتر میدانید که وضعیت آنها چگونه است.
این جانباز دوران دفاع مقدس و دبیر انجمن قطع عضو ادامه می دهد: به نظر من بنیاد شهید نهایت سعی و تلاش خود را در ارائه خدمات رسانی به ایثارگران کرده است. اما یک نقطهی کور در این وسط داریم و آن این است که همه چیز با درصد سنجیده میشود و گفته می شود من غفران هفتاد درصدم و فلانی 25 درصد و فلان کس زیر 25 درصد.
وی در پایان ابراز می دارد: متاسفانه از لحاظ درصدبندی و امتیازات آن، برای زیر 25 درصد هیچ امتیاز آنچنانی وجود ندارد و جانبازان اعصاب و روان هم اکثراً زیر بیست و پنج درصد و زیر خط فقر هستند و وضع زندگی و معیشت آنها و خانواده هایشان به گونه ای است که بهخاطر شرایط روحی و بیماری اعصاب و روان، درگیر مسائل و مشکلاتی هستند.
*معرفی