تاریخ : 1401,چهارشنبه 26 مرداد18:54
کد خبر : 92429 - سرویس خبری : زنگ خاطره

خاطره تکان‌دهنده مدیرکل بنیاد استان تهران!


خاطره تکان‌دهنده مدیرکل بنیاد استان تهران!

پس از ۱۵ سال قرار شد تا پیکر حسین را تبادل کنند. آنها قبر حسین را بازکرده و دیده بودند پیکر پس از ۱۵ سال هیچ تغییری نکرده و صورت و محاسن حسین تازه بود.

اصحاب کریمی

فاش نیوز- "اصحاب کریمی" مدیرکل بنیادشهید و امور ایثارگران استان تهران در همایش "الماس های درخشان" در تهران، به نقل خاطره ای تکان‌دهنده و جانسوز از دوست و همرزم آزاده اش پرداخت که بسیار تاثیرگذار بود.

متن کامل این خاطره جالب را در ادامه می خوانید.

«من اهل منطقه خزانه هستم و آزاده شهید "حسین پیراینده" همکلاسی و همرزم من بود. او در کودکی پدرش را از دست داد و با مادرش زندگی می کرد و ارادت زیادی هم به محضر سیدالشهدا(ع) داشت. او در دوران جنگ به اسارت بعثی ها درآمد و سال 69 که بحث تبادل اسرا مطرح شد، بنده مسئولیت تخلیه اسرا را در تهران برعهده داشتم. در فرودگاه تهران مستقر بودم و با مرز ارتباط داشتم و همین طور هم دنبال حسین می گشتم و وضعیت را پیگیری می کردم. از دوستان آزده سراغ حسین را گرفتم که گفتند او هم آماده بازگشت به ایران است.

وقتی هواپیمای اسرا از کرمانشاه به فرودگاه تهران آمد تعداد زیادی از اسرا را دیدم که روی باند فرودگاه ایستاده اند و تکان نمی خورند و روی بازوهایشان سیاه بسته اند. جریان را که سوال کردم گفتند موقع تبادل یکی از رفقای ما را به شهادت رساندند و خواسته شان این بود که با خانواده این شهید دیدار کنند. آنها لباس خونی حسین را درحالی آورده بودند که خون روی آن هنوز تازه بود. از دوستان خواستیم درباره نحوه شهادت او بگویند که گفتند به نقطه ای که منافقین و بعثی ها ایستاده بودند که رسیدیم روی یک سمت لباس حسین "السلام علیک یا اباعبدالله" و سمت دیگرش عکس حضرت امام(ره) بود. به حسین گفتند یا به این اسم و یا به این عکس توهین کن. اما حسین به حرفشان گوش نداده و با آنها درگیر شد. آنها هم گلوله ای بر سر حسین شلیک کردند؛ و حسین درحالی که در چند قدمی آزادی بود به شهادت رسید.

وی در ادامه این خاطره شنیدنی گفت: پس از 15 سال قرار شد تا پیکر حسین را تبادل کنند. آنها قبر حسین را بازکرده و دیده بودند پیکر پس از 15 سال هیچ تغییری نکرده و صورت و محاسن حسین تازه بود. اول فکر کرده بودند اشتباه کرده اند؛ اما بعد از بررسی دیدند پیکر متعلق به حسین است. آنها پیکر را چند روزی زیر آفتاب گذاشته بودند؛ باز هم اتفاقی بر این پیکر نیفتاده بود. آب آهک بر روی پیکر ریختند. باز هم پیکر تغییری نکرد و به ناچار پیکر حسین را سوزانده بودند. ما زمانی که به فرودگاه رفتیم تا پیکر را تحویل بگیریم، دست روی تابوت که گذاشتم، به دوستانم گفتم به گمانم اشتباه شده. تابوت خیلی سنگین است. پیکر را به معراج الشهدا بردیم و دیدیم پیکر شهید هنوز تازه است و فقط صورتش کمی سوخته و جالب آن که هنوز از جای گلوله خون می آمد.
 پیکر او سه روز در تهران تشییع شد و من هر شب در معراج شهدا کفن حسین را عوض می کردم؛ چون کفن پر از خون می شد. حتی روزی که می خواستیم حسین را در قبر بگذاریم دیدیم کفن خونی است و باز قبل از خاک‌سپاری کفن او را عوض کردیم و او را در قبر گذاشتیم. حسین گریه کن "ابا عبدالله" بود. او از اعتقاداتش دفاع کرد. به خاطر امام ایستاد و امام حسین(ع) هم اینگونه به او توجه کرد.»