تاریخ : 1401,پنجشنبه 17 شهريور17:51
کد خبر : 93012 - سرویس خبری : مقاله و یادداشت

راهپیمایی اربعین، تداوم یک شکوه بی پایان


راهپیمایی اربعین، تداوم یک شکوه بی پایان

نوعی وزارت عشق! با تمهید راهپیمایی در کشور عراق بر جنبه های بسیار متنوع شأن و شرف و عزت و... دانایی و توانایی؛ تمرکز کرده است....

سید مهدی حسینی

فاش نیوز- واژگانی چون وجدان، رنج و خطر، عزتِ نفس، حس تعلق، عشق و...؛ عناصر حذف ناشدنی از حیات زیسته اند؛ و عالی ترین و نهایی ترین اهداف بشر با همین مفاهیمِ پر تَصُّور معنا می شود. 

همواره راز اصلیِ شکوفایی اندیشه وخلاقیت هنری و شعر و داستان و اسطوره و...؛ یک کلمه بوده است:

  • عشق!

 این سرچشمه ی الهام و انرژی به میلیون ها انسان انگیزه می بخشد تا با حضور در راهپیمایی اربعین؛ برای:

  •  عشق ورزی به حقیقت و معرفت؛
  • اعتلای بیشتر روندِ حرکت فکری در این مقطع از تاریخ؛

آغوشِ ذهن را در بالاترین حد توان ! باز کنند.

به راستی در زمانه ای که به نظر می رسد منزلت والای انسانیّت به حرّاج گذاشته شده:

  •  سِرّ پژواک اجابت گرانه ی این فراخوان سحر آمیز؛
  •  هماهنگی شگفت انگیز؛ همرفتاری همدلانه؛ پذیرایی و مهمان نوازی و...؛

 چیست؟ که این چنین از موانع تحمیلیِ قدیمی می گذرد،... تازه این همه ی واقعیت نیست؛ دریغ از فقدان نگارنده ی کشف الاسرار!

این میکده وقف است و سبیل است شرابش

بر جمله صلایی ز کران تا به کران زن

بنا بر مفروضی بنیادین: « سرمایه ی اجتماعی که در اعتمادِ پیش برنده ی مشارکت [عمومی] دیده می شود پیش شرط حکومت داری خوب و اجتماعات موفق است.»

پرتو افکنی برنقشِ " نظامِ جمعی مقدسِ بسیج بنیان " در روند فکریِ منجر به جوشش عشق در این فراخوان، از رهگذر:

  • معرفت شناسی سیاسی
  • در چار چوب نظریه ی دیوید آپتر

به بخشی از نسل وب که ذهنش مورد دستبرد رسانه های نوپدیدِ فاصله انداز و بیگانه ساز، قرارگرفته! آگاهی بیشتری می دهد.

زیرا شرحِ دردِ اشتیاق و قواعد حاکم بر زندگی ذهنی؛ چرایی برتری و تمایز از رسوم کلیِ گردهمایی ها و قول و قرارها و نطق های تبلیغاتی و مواعظ و...؛ را روشن می سازد.

همین امر؛ کفایت نظری و ظرفیت تحلیلی و تعمیم پذیری نظریه ی آپتر را نیز اثبات می کند.   

فرضیه:

الف: چنانچه منطق درونیِ فراخوان و ظرفیت رویدادهای روز واقعه، بصورتی علمی تبیین شود؛ آن گاه مهمترین پیامد راهپیمایی اربعین؛ مسئله گشایی از معضلات اقتصادی و فرهنگی! خواهد شد.

ب: هرچند درجاهلیت مدرن، منزلت والای انسانی از کَفَش  رها می شود؛ اما:

  •  جهان شاهد شکل گیری یک جامعه بر محور عشق و پذیرش و احساسِ تعلق، است؛
  • این جامعه ی نوپدید مُهر خود را بر تحلیل های اجتماعی در تاریخ فردا خواهد کوبید؛

ج: از کرامات فضای مجازی این نیز می باشد که سبب دو خیر شده:

  1.  نمایش نظم و عظمت حاکم براجتماعات مذهبی؛
  2.  بیان ساختار اندیشه ی نوین هماهنگی و رفع موانع قدیمی؛

 

در ابتدا شایسته است دو نکته را یادآور شویم:

  •   با پرهیز از وقایع نگاری؛ در چارچوب تحلیلیِ " نظریه های بشر دوستانه با خوانش فیلیپ رایس در رشد انسان "  به برگزاری این راهپیمایی در عراق و نیازِ به عشق و تعلق پذیری از منظر مازلو،  اشاره داریم.
  •  ابوالحمد در مبانی سیاست نشان می دهد که حتی همبستگی های فکری و اعتقادی نیز در مواردی قادر نبوده اند مانع اختلاف و جنگ شوند. او به بیان " یاسپرس در باره ی ریشه ی خون ریزی ها درکتاب آغاز و انجام تاریخ "  استناد می کند:

« دوری ما از یکدیگر گاه به حدی می رسد که سخن یکدیگر را در نمی یابیم؛ دشمنی هایی که ما را تشنه به خون یکدیگر می سازد. همه ی این دردها و رنج ها، قرابت و خویشی ماست  که فراموشش کرده ایم. ( مبانی سیاست؛ ص146)»

بنا برتاریخ قدسی مناسک عظیم حج و قربانی و غدیر و تاسوعا و عاشورا و اربعین هرساله الی الابد  برگزار می شوند؛ زیرا با هویت و زیست جهان آدمی ارتباط مستقیم دارند.

اساسا وجود یک رابطه ی رازگونه، از نفوسِ انسانی نوعی همبستگیِ عالی و معنوی می سازد، به بیان اشپنگلر« این وجود عالی به تدریج و به مرور زمان تکوین یافته و به سان یک معمای پیچیده از دسترس عقل و منطق خارج است.( فلسفه ی سیاست؛ ص28)»

 علی رغم کارویژه ی حواس پرت کنیِ رسانه های نوپدید؛ بر گزاری راهپیمایی عظیم و پرشکوه اربعین جلوه ای از این ارتباطِ اسرار آمیز است.

دو عامل بنیادین:

  • الی الابد بودن مذهب جعفری؛
  • الهیات سیاسی و ترویج عقاید معنوی؛

 فرصتی طلایی برای نشان دادن قدرت بی بدیلِ نظام عقیدتی؛ باورمذهبی و سنت در دنیای مطلوبِ جامعه ی امروز ایران را فراهم کرده است.

از آنجا که به لحاظ نظری، تصور، امری ذهنی(باورمندانه) و دارای حالت وجدانی است؛ کردار و عمل شرکت کنندگان و عملیاتی شدن باورمندی؛  معیار و مهر تأییدی بر عظمت و قدرت و شوکتِ حکومت داری دینی نیز می باشد.

حتی می توان، از سرچشمه ی زلالِ باور مذهبی؛ و با توجه به ظرفیت آن در پاسخ به نیازِ تعلق پذیری و عشق و احساس؛ کلید رهایی " انسان گرفتار در تله و قفس امردیجیتال" را به ارمغان آورد!

  در همین سرچشمه بود که مردم ایران اندیشه ی کودکانه ای را که:

« ارشاد نامه، آن را به تصویر کشیده:

اصل مرتبه ی شاهی به تقدیر الهی باشد؛...

( فیرحی؛ قدرت، دانش و مشروعیت در اسلام، ص219)»

شست و شو دادند و قدرت اسلام سیاسی را به جهانیان نمایاندند.

این امر حتی بر جهان کنونی نیز تأثیر معنا دار گذاشت و بویژه مردم سایرکشورهای اسلامی را متوجه  جایگاه « اسلام ناب محمدی (ص) »  در سرشت و سرنوشت خود کرد.

 این کیمیای سعادت از رهگذرِ:

  • « نقش گسترده ی مجتهدان فقه امامیه و الزام تقلید»؛
  •  ترکیب خلاقیت فردیِ رهبران دینی و سرمایه ی اجتماعی؛

بار دیگر نگاه ها را متوجه قدرت و توان مسئله گشایی در فقه سیاسی شیعه کرد:

  • پژواک اجابت گرانه؛
  • مدیریت تغییر چشم انداز؛
  • حضور عاشقانه در اجرای مناسک؛
  • سطح اعتماد و همکاری در پیشبرد برنامه ها؛
  • ...

 موتور محرکه و به وجود آورنده ی روابط اجتماعی مبتنی بر همرفتاری همدلانه هستند.

اکنون این نیروی پیشران از رهگذر:

  • هنجارها ( فراهم کننده ی تحقق ارزش های جامعه )
  • حفظ اعتماد و عواطف ( شروط اصلیِ دوام نظام سیاسی )

شالوده و شاکله ی رفتاری خیل عظیم راهپیمایان عشق در عملِ هر چه مؤثرتر برای دستیابی به اهدافی مشترک! را به نمایش گذاشته است.

تأکید بر اعتماد و عواطف از این لحاظ حائز اهمیت است که امروزه دیجیتالیسم می کوشد تا جایگاه ساختار سیاسی و " نظام لیبرال دنیویِ سیراب از آموزه های مکتب شیکاگو " را با هیاهوی بسیار به عنوان  «  وجدان زمان » و نگرش برتر تثبیت کند.

 فضای مجازی اصرار دارد تا آمریکا را تخته ی پرش مسحور کننده ی مادی و فرهنگی معرفی کند؛ جایی که به قول لایون «فرامکانی دوردست، بی هیچ خاستگاه و رجعتگاه و بیابانی فرهنگی» است.

البته نباید از نظر دور داشت که« جامعه ی سیاسی قلب ندارد و ملت ها [صرفا] نسبت به خود عواطف دارند و نسبت به دیگران عطوفتی احساس نمی کنند...؛»

و نباید از یاد برد که بنا بر آیین نوین حکومت داری در ایران اسلامی؛ وفاداری سیاسی جزئی مهم از باورمندی مذهبی و وابسته به تعریفی است که دین ارائه می کند. در واقع وفاداری به کلیّت نظام و حریم های کلان آن تداوم ثبات وحیات سیاسی را تضمین می کند.

اگر بخواهیم به زبان جدید صحبت کنیم با بهره گیری از دیدگاه پیشگام روانشناسی مدرن ( مازلو ) که بعد از نیاز به تأمین امنیت؛ حرکت به سوی عشق  و پذیرش و احساس تعلق را اساسی ترین نیاز می داند، باید بگوییم:

" نوعی وزارت عشق! با تمهید راهپیمایی در کشور عراق بر جنبه های بسیار متنوع شأن و شرف و عزت و... دانایی و توانایی؛ تمرکز کرده است."

در پسِ این نکته واقعیتی مهم نهفته است که به نظر می رسد به گونه ای تلویحی مورد توافق همگان است اما مذکور نمی افتد!

نظم و همگونگیِ حاکم بر این جمع عاشق؛ هنگامی بیشتر می درخشد که مشاهده کنیم  نظام لیبرال دنیوی با ایجاد جامعه ی بیگانگان، شهروندانی تربیت کرده که به قول ماکس وبر:

« " با به گوشه راندن ارواح و جن و پریِ فرهنگ سنتی " چه بسا ظاهر شهر نشینانه داشته باشند  اما با بی اعتنایی، از سرِ سیری از روابط صمیمانه دوری می جویند! ( لایون؛ پسامدرنیته؛ ص50)»

حال که زمامِ امورِ فرهنگ تا حدود زیادی به دست نورِ الکترونیک افتاده:

  •  توضیح منطق درونیِ چرایی این راهپیمایی؛
  •  تبیین علمیِ سرابِ  نظام لیبرال دنیوی در شبکه های اجتماعی؛

نسل وب را بیش از پیش متوجه صلاحیت های نظام جمعی مقدس خواهد کرد.

ارائه ی مشاوره به نوجوانان و جوانان در این خصوص امری تخصصی است که از معلمان پرسابقه ی دانشکده های علوم اجتماعی بر می آید البته اگر برخی ندانم کاری ها بگذارد!

بنا بر استدلال مانهایم که ارتباط میان نظام های عقیدتی و گروه های رواج دهنده ی عقاید را تحلیل می کرد « وظیفه ی دانشمندان علوم اجتماعی است که مجموعه ی بی طرف و عینی تری از اصول اجتماعی ارائه دهند که بتواند جامعه ی خردمندانه ی طراحی شده ای بر اساس علم حقیقی سیاست به وجود آورد. (مک لین؛ فرهنگ علوم سیاسی،ص594)»

در این صورت است که جنبه های اجتماعی و منطق درونیِ این ظرفیت عظیم در راستای مسئله گشایی از معضلات پیچیده ی اقتصادی و فرهنگی نیز قرار می گیرد.

 

نتیجه گیری

تاریخ، تصویری از تحلیل های بیشمار از رشد و زوال تمدن هایی است که صرفا افسانه ای از آنها شنیده شده یا با کند وکاوهای زمانه ردّی از آن ها پیدا گشته است؛ به قول ویل دورانت " اورِ کلدانیان، سمرقندِ تیمور لنگ... " فقط شمار کمی از تمدن هایی اند که از زیر خاک درشان آورده اند.

هرچند از حیث ریشه شناسی واژه ها ( فیلولوژی ) و بنا بر عرف سیاسی و آرشیو علوم اجتماعی؛ کلمه و مفهوم دیرآشنای" راهپیمایی" ناظر بر خواست سیاسی و جهت گیری عقربه ی افکار عمومی است؛ اما راهپیمایی اربعین به هیچ روی بدیل ندارد!

پیش از این؛ غم به حاشیه رفتن شعائر مذهبی در دوران حکومت ناروای طاغوت؛ با پیروزی انقلاب اسلامی تسلی یافته بود! و رفع موانع قدیمی به گروه های علاقه مندِ ترویج  عقاید دینی فرصت داد تا جبران مافات کنند.

امروز، جنبه های گوناگون این راهپیمایی عظیم؛ حکایت ازدست یابی به بالا ترین درجه ی موفقیت دارد؛ از این رو می توان انتطار داشت تا ره آورد سفر و آثار این همرفتاری همدلانه به زندگی روز مره تسری یابد! و از آن بخش از مشکلات اقتصادی که ریشه در دورشدن از آموزه های دینی دارند مسئله گشایی کند.

دلیل تأکید بر مسئله گشایی این است که امر فرهنگیِ عزت نفس در حال تأثیرپذیریِ معنادار از نابسامانیِ اقتصادی و لجام گسیختگی بازار می باشد....

به راستی اگر نظریه پرداز و پدیدارگر تمایز بنیادین فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بین:

" نظام لیبرال دنیوی با نظام جمعی مقدسِ مبتنی بر بسیج "

از سرزمینی که:

" در آن خبری از عزت نفس و معیارهای همخوانی  در ایده آل ها و باورها نیست؛ یا کم رنگ است؛ و هبستگی در آن از نوع مکانیکی مبتنی بر اعمال زور و مشت ( زانو ) آهنین است؛ "

 در اینجا از:

  •  منطق درونیِ همبستگی انداموار؛
  • مؤلفه های« زندگی توأم با اصالت و هماهنگی و دلگرمی »؛
  • چرایی و چگونگی  بسیج میلیونی و به کف خیابان کشاندن با این ویژگی؛

آگاه می شد؛ از فرط حیرت و تعجب  انگشت به روی دهان می ماند!

از آنجا که او اندیشه ورزی واقع بین وجدّی است، با نگاهی عمیق به رمز و راز همخوانی در شاکله رفتاری راهپیمایان اربعین، از حضور زائران،  به سبب اثبات نظریه اش؛ ستایش می کرد.

و شاید از اینکه در هنگام تدوین مبانی دیدگاهی که در دانشکده های معتبرِ علوم اجتماعی در سرتاسر جهان مورد توجه قرار دارد به هیچ روی درباره ی:

  •  سرچشمه ی الهامِ این شوق حضور؛
  • هدف یا انگیزه ی نیروبخشِ به این تلاش؛

چیزی نخوانده و نشنیده؛ اظهار تأسف می کرد....

و دستِ آخر، می پرسید شما از کجا تسلی خاطر و شادمانی می یابید و"  گنج " تان در کجا نهفته است؟ و به منظور باز کردن باب دوستی؛  از رواج دهندگان فرهنگ ایثار و شهادت ( فاش نیوز ) برای سفری علمی تفریحی! و ایراد سخنرانی در سالن اجتماعات دانشگاه شیکاگو، دعوت به عمل می آورد.

بجای سخن پایانی

علی رغم رنج و خطر؛ و اینکه هنوز اشک ها و لبخندهای سالیانی نه چندان دور، تارهای بسیاری از قلوب را پریشان می کند؛ اما شورو شوق حضور در راهپیمایی در این زمان و مکان و  شادمانگی پس از آن، نشان می دهد که قضیه فراتر از اینهاست و معنای عمیق تری در کار است !

به راستی که این را هپیمایی چند وجهی به همگان می آموزد که چگونه باید زندگی را معنادار تر کرد؛

اندکی اندیشه و تأمل در جنبه هایی بسیار مهم از جمله:

  • نظم شگفت انگیزدر اجرای مراسم؛
  • همکاری ستودنی در تأمین مایحتاج روزانه؛ 
  • ایجاد همگونگیِ خیره کننده در نیّت مندی شرکت کنندگان؛

این سوال را پیش می کشد که: آیا علاوه بر « حبّ الحسین (ع)» یکی دو " رازِ پنهان" دیگر هم در تداوم این شکوه بی پایان؛ دخیل است؟
 

* جانباز دکتر سیدمهدی حسینی