تاریخ : 1401,شنبه 09 مهر16:13
کد خبر : 93488 - سرویس خبری : مقاله و یادداشت

ماه مهر، لوح سفید و شهر آشوب سفارشی


ماه مهر، لوح سفید و شهر آشوب سفارشی

اگر عیبِ شبکه های اجتماعی تبدیل شدن به سازو کارِ پرقدرتِ کنترل تفکر است؛ هنر آنها نیز ابزار مناسب بودن برای فهم عملکرد نامرئی آمریکا؛ می تواند باشد.

سید مهدی حسینی

فاش نیوز - نسیم پاییزی و از راه رسیدن مهر؛ نویدبخش بهار دانش است. امسال پس از دو سال آزردگی از آفت کرونایی؛ ذوق و شوق کلاس اولی ها و ایضا والدین برای برگزاری جشن مهرانه! تماشایی بود.

فراگیریِ مناسب ترین شیوه ی تعامل نمادین در زمان و مکانی شادمانه در خاطره ی جمعی ایرانیان با شمیم این ماه مهربانی های نوستالوژیک گره خورده است.

یافته های پژوهشگران نشان می دهد که مهمترین نتایج فراهم بودن محیطی آرام برای دانش آموزان (سنین7 سالگی تا 11 سالگی) موفقیت در انجام دو تکلیف در دنیای بزرگسالی است:

اول : تکلیف شغلی؛ (مشارکت فرهنگی، سیاسی، اقتصادی)

دوم: تکلیف اجتماعی؛ (هم رفتاری همدلانه، دوستی، عاطفه، همدردی و...)

در این نوشتار می کوشیم بر تأثیر معنادار اغتشاش در بر هم زدن آرامشِ روانی کودکان به مثابه سرمایه های اجتماعیِ بالقوه! پرتوی بیافکنیم.

مفروض است :

  •  شرایط هیجانی و آشوب و بلوا در محیطِ پیرامونی؛ امکان «اختلالِ سلوکیِ کودکی» در بزرگسالی را افزایش می دهد؛
  •  آشوب سفارش شده ی اخیر به سان مهر ماه سال 1359! بر آرامش و شادمانی های کودکان کلاس اولی تأثیر ماندگار دارد؛

   مسائل مربوط به این مباحث پیچیده تر از آن هستند که تصور می شود؛ ولی می تواند متولیان امور فرهنگی را نسبت به موضوعی مهم هوشیارتر کند؛ چه بسا آینده غافلگیری های بیشتری در آستین داشته باشد.

فرضیه:

الف: شرط اصلی برای آموزش و پرورش (ارجمندترین دست آورد جوامع انسانی)؛ فراهم بودن آرامش روانی در جامعه است.

ب: گریزناپذیری از فناوری فکری غرب در دو زمینه یِ:

  1.  آموزش و پرورش؛
  2.  تعلیم آداب و رسوم؛

از نقش خانه و دبستان (سطح خُرد و اولین کانون بزرگ سازی!) در رشد روانی کودکان می کاهد.

ج: برنامه ریزی مدبرانه و فراهم نمودن محیطی آرام برای تحصیل نوباوگان در امروز؛ تضمین آسایش جامعه ی فردا است.

 بیش از هزار سال است که فریاد پرطنین سخنگوی وجدان ایرانی هوشمندانه با بیان پر مغز" توانا بُود هر که دانا بُود " سکویی برای پرواز اندیشه و نقشه ی راهی برای رسیدن به سعادت ؛ ترسیم می کند.

 برای «سوادآموزیِ انسانگرایانه» رسیدن بچه به سن هفت سالگی شرط لازم است اما شرط کافی نیست. کسب اندیشه هایی که اعتبار اجتماعی بر اساس آن استوار شده اند شروط دیگری نیز دارد؛ از جمله محیطی آرام و به دور از غوغا و جنجال و کشمکش، و ...

حق مسلّمِ فرزندان ایران است که تازمان عقل رس شدن و آگاهی از خوب و بد؛ درجامعه ای آرام و به دور ازهرج و مرج و جنجال و اغتشاش و...؛ با شادمانگی کودکانه؛ قدم به کلاس اول ابتدایی بگذارند و بدون هیچ دغدغه ای! الفبای مورد نیاز برای فهمِ معنا و ارزشِ زندگی را در محیطی پرنشاط و ایمن بیاموزند. ...

چه با ایستادن بر دوش« لاک »، کودک را لوح سفیدی ببینم که تجربه شخصیت او را شکل می دهد؛ یا از دریچه ی تفکر «روسو»یی « وحشی ای اصیل که از موهبت درک فطری برای رشد منظم بر خوردار است؛ (برک؛ روان شناسی رشد، ج1ص21) » در هر صورت:

" روح و روان کودک؛ به ویژه در مرحله پیش عملیاتی ( از 7سالگی تا 11 سالگی، مراحل رشد با خوانش پیاژه) از شرایط هیجانی و آشوب و بلوا و نا امنی در محیط پیرامونی؛ تأثیری آهسته و ماندگار می پذیرد."

 اکنون برای کلاس اولی ها؛ تلفن همراه حکم اکسیژن یافته است! این ابزار علاوه بر انتقال اضطرابِ حاصل از اغتشاش و آتش و کشت و کشتار و...؛ در تعیین جهت عقربه ی ذهن پرسشگر کودکان بخصوص در رویکرد به آداب و رسوم و احکام دینی نیز نقشی مهم دارد.

حتی برخی از والدین نیز به دلایل قابل بحث؛ در امرتربیت و تعلیم مسائل بنیادین زندگی! صرفا به فناوری فکری غرب تکیه کرده اند.

 پیش از این دو نهاد دین و آموزش و پرورش با همپوشانی و روش های مخصوص به خود مبانی نظریِ مسائلِ بنیادی و اصول عام تکامل در زندگی فردی و اجتماعی و... را می آموختند؛ اما امروزه به نظر می رسد کلیسای گوگل در حال تصرف جای هر دو نهاد است!

امروز همه ی کارشناسان و صاحب نظران مسائل سیاسی و اجتماعی با استناد به چیزی که « رایس » در رشد انسان صفحه ی 51 « هیجان های ناهشیار و کشمکش های هیجانی به عنوان سبب ساز رفتار» توصیف می کند؛ از بروز نوعی اختلال رفتاری موسوم به « اختلالِ سلوکِ کودکی » شدیدا اظهار نگرانی می کنند.

سلوک را رفتار و روش و شیوه و کردار معنی کرده اند؛ « اختلال سلوک کودکی شامل الگوی رفتاری جامعه ستیز می شود...؛ و در بسیاری موارد اصول و قواعد را زیر پا می گذارد. (ساپینگتون؛ بهداشت روانی، ص375)» به نظر می رسد تحت تأثیر انگیزه های غیرعقلانی و تبلیغات رسانه ای قرار گرفتن و آشوب طلبی از پیامدهای این الگوی رفتاری باشد.

توجه به هشدار کارشناسان نسبت به این اختلال که احتمالِ شکل گیری گروه های دارای انحراف اجتماعی ( بزهکاران، سارقان و...) را در بزرگسالی بالا می برد؛ به ویژه در عصر دیجیتال، از بروز ناسازگاری و رفتار مغایر با فرهنگ عمومی در آینده پیشگیری خواهد کرد.

اگر عیبِ شبکه های اجتماعی تبدیل شدن به سازو کارِ پرقدرتِ کنترل تفکر است؛ هنر آنها نیز ابزار مناسب بودن برای فهم عملکرد نامرئی آمریکا؛ می تواند باشد. ...

در همین راستا، هرچند با تأمل در دو مطلب زیر؛ منطق درونی ثبت سفارش شهرآشوبی از سوی بزهکاران کامپیوتری ؛ فهم می شود:

« برگزیدگان قدرت در آمریکا، غیر مسئول، غیراخلاقی، جاهل و نادانند؛ آنها در یک نظام غیر اخلاقی افسار گسیخته و مبتنی بر عدم احساس مسئولیت، موفق به کسب قدرت شده اند؛ (روریش؛ سیاست به مثابه علم، ص 195)»

« با برقراری جمهوری اسلامی، راه بازگشت به ارزش ها و اصول سنتی شریعت، یا فقه، پیش گرفته شد تا ایران به طور کلی از نفوذ فاسد کننده ی شیطان بزرگ دور بماند؛ (هیوود؛ سیاست؛ ص 175)»

 اما این پرسش بنیادین همچنان باقی می ماند که چرا باید کودکان تاوان مسمومیت به اصطلاح زیبایی شناختیِ روان کاهنده ی افرادی فرصت طلب و هوچی گر را بدهند؟

گاهی جامعه پژوهان نامدار در رویکرد به تبیین علمیِ پدیده ها و تبدیل مفاهیم دقیق به مطالب کاربردی و گره گشا؛ با دست زدن به میانبرهای ذهنی؛ تصویر های ساده شده و ملموس از جهان ساخته اند.

نمونه ی این تصویر سازی در علاقه مندی به ظرفیت های شناختی و دستاورد مهم «پیاژه» که نظریه اش را با مشاهده ی موشکافانه و تمرکز بر رفتار فرزندان خودش، تدوین کرد؛ مشاهده می شود.

اگر «پیاژه» در جایگاه یک پدر؛ نگران آینده ی فرزندانش بود و از تأثیرات زندگی در سوئیس و محیط آنجا بر شاکله ی رفتاری دو دختر خانم و آقا پسرش؛ بطور دقیق یاد داشت برداری می کرد و  احیانا؛ هنگام کار در آزمایشگاه « آلفرد بینه » در پاریس که هوش آزمایی مدرن از آنجا آغاز شد، بچه هایش را نیز می برد و ...

نگرانی پدران ایرانی از گرفتاری گل پسران و ناز گل دخترانشان در چنگال جانورِ فناوری فکر غربی و به قول « د بیسکی» «تمدنی که همه چیز را ماشین وار انجام می دهد...؛(هایدگر و امر سیاسی، ص 170)» و اضافه شدن دلهره ی اغتشاش و نا امنی اخیر به غم نان و دغدغه ی کیف و کفش مدرسه؛ هم موضوع مناسبی برای طرح های پیمایشی و ارائه ی نمودار فراهم می کند؛ البته اگر تجاری شدن امر پژوهش! بگذارد. ...

 

نتیجه گیری

درست است که دیروز بوی ماه مهر با بوی باروت آغشته شد؛ و نوعی دلهره در کودکان ایران ایجاد کرد! اما دلیل آن نوپایی انقلاب اسلامی بود؛ ولی امروز این درخت سرسبز و پر ثمر آن قدر تناور است که از رعد و برق و توفان شبکه های مجازی کَکش نمی گزد.

قانون طلاییِ هشت سال دفاع مقدس؛ الگویی تمام عیار از اعمالِ قدرت و توانایی دست یابی به اهداف است:

اگر کشت خواهد تو را روزگار

چه نیکوتر از مرگ در کارزار

 اما از رهگذر پدیدار شناسی، چرایی پیچیدن بوی باروت در آشوب سفارش شده در این مهر ماه؛ و نقش قدرتِ نامرئی توپخانه ی دیجیتال را می توان نشان داد.

 تأکید بر شکل نامرئی قدرت در این نوشتار از این روست که چنان که همه دیدند و شنیدند، در این بلوا بنای هتک حرمت ارزش ها و اعتقادات بیش از پیش گذاشته شد.

هرچند شخصیت محوری این داستانِ جامعه شناسانه؛ یکی از جوانان جامعه ی ایران اسلامی است که به نظر می رسد کج اندیشی و ندانم کاری برخی از مجریان قانون، از سرشت و سرنوشت او  بهانه ی کبریت زدن به انبار کوچک و کم ظرفیت باروت ساخت؛ اما آنچه که بر اهمیت این نظر گاه می افزاید تمایز بنیادین "بین کار سیاسی و امر سیاسی " است. ...  

به ویژه نزد پژوهشگرانی که فرهنگ مدرن را به عنوان تجربه ی بیگانه ساز در نظر می گیرند؛ و معتقدند هدف اغتشاش سازمان دهی شده و سفارشی اخیر ایجاد شکل جدیدی از جهان اجتماعی (جامعه و فرهنگ) یعنی حد وسط بین  سبک زندگی ایرانی اسلامی و هویت غربی است.

 از این اندیشه با عنوان راه سوم نام برده می شود که به لحاظ نظری:

« نمایانگر لیبرالیسم نو (قاعده زدایی و ...) و سوسیال دموکراسی قدیم [مهر تأییدِ دروغِ بودن دموکراسی] است. البته مشکل واژه ی راه سوم این است که که به عنوان یک نشان بکار برده می شود و معنادار نیست. ...

گسترش سطوح آموزش عالی در میان مردم؛ باعث ظهور شکل های جدیدی از مشارکت سیاسی نظیر جنبش های اجتماعی فعال شده است؛ ...

ویژگی این جنبش ها تجربه ی شکل های جدید روابط اجتماعی و معنوی و فرهنگی است. این مجموعه ی پراکنده؛ بازتاب تضادها و تناقضات چندگانه درون نظام های اجتماعی اند و شوقِ قدرت بخشیدن به مردم، به دور از کنترل دولت را در سردارند. ( مک لین؛ فرهنگ علوم سیاسی،ص664)»

دلیل اشاره ی تفصیلی فوق؛ نشان دادن پسِ پشتِ اصرار بزهکاران کامپیوتری و مرموزترین مهمانان خانواده های ایرانی! بر القای نا آرامی و برخی نارضایتی های اخیر به مثابه خیزش عمومی علیه نظم مستقر است.

با نهایت تأسف از رویدادهای جان گیر! در این اغتشاش؛ اما می توان گفت عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد؛ زیرا نسل وب متوجه شد که « تکنولوژی اطلاعاتی و ارتباطی؛ آن گونه که برخی شرح های جامعه ی اطلاعاتی اشاره می کنند؛ موهبت هایی صرفا معصومانه نیستند؛ (لایون؛ پسامدرنیته، ص74)» و دریافت که نباید به سادگی فریب کسانی را بخورد که  در برج عاج نشسته و غرق خیال پردازی های هولناک درباره سرنوشت ایران هستند.

به راستی که اندیشه های نوظهور ریشه در گذشته دارند؛ در حوادث اخیر ردّ پای« آمریکا و "C.I.A " را که بعد از جنگ جهانی دوم، اثر وجودیش را در بسیاری از وقایع سیاسی و تحولات جهان نشان داده، و دستگاه نامرئی ای که در همه امور دخالت و زعامت فائقه دارد، (تولی؛ اسرار سازمان سیا،ص 5)» برای همگان روشن شد...

و  روی تاریک سیبرنتیک که در آن « همه چیز در خدمت هدف فرا دانایی! قرار دارد، بی آن که هیچ گاه این هدف روشن شود» و تمامی مناسباتِ جهان انسانی را در تله ی شبکه های مجازی گیر انداخته است؛ بیش از پیش هویدا شد.

بجای سخن پایانی

برخلاف میل بزهکاران کامپیوتری و علی رغم اضافه شدن دلهره ی اغتشاش به بَلایی که بر سر شیوه های تربیت و تعلیم آمده است؛ بدون تردید درون مایه ی اندیشه ای که فرزندان دیروز ایران را پروراند؛ ایرانِ آبادترِ فردا را نیز از آنها دلشادتر خواهد ساخت!

توانایی و دانایی عنصر پیوند دهنده ی اندیشه و انگیزه و عمل است؛ طنز تلخ قضیه در اینجاست که معرکه گیرِ دیجیتالی! از میان نسلی که بزرگترهایشان با سرنگونی حکومت ناروای طاغوت بزرگترین انقلاب تاریخ سیاسی و اجتماعی معاصر را آفریدند؛ تعدادی " تیتیش مامانی" را به کلاس مجازی فرا  خوانده تا ترفند انقلاب بیاموزد!

اغتشاش اخیر به ویژه پرسش از چرایی حضور مذهب که به مثابه بنیان آزادی های نظم یافته؛ همواره « در کنار سلسله مراتب اجتماعی و سلحشوری ( اسپرینگز؛ فهم نظریه های سیا سی، ص66 )» در سواد آموزیِ انسانگرایانه نیز نقشی بنیادین داشت؛ را تبدیل به لقلقه ی زبان برخی از بچه ها در دبستان نیز کرده است.

به نظر می رسد در این مکان و دور از چشم مربیان! بذر اندیشیدن به «موضوعاتی به مراتب بالاتر از سطح خُرد از قبیل" ارتباطات جمعی، شایعه، انحراف، جنایت، ..." (افریت، نگرش ها در جامعه شناسی سیاسی، ص53)» بر زمین ذهن بچه ها افشانده می شود.

چنان که «خالقی» در قدرت زبان و زندگی روزمره بحث کرده:

« اندیشه پدیده ای است عینی، با وجودی مستقل از ذهن که قابلیت صدق و کذب دارد و می توان آن را انتقال داد.»

همانند « فردوسی» که بیش از هر چیز با سرشت اندیشه در انسان ایرانی سروکار داشت و آوازه اش با شاهنامه است؛ نحوه ی ویژه ی جهان شناسی ایرانیان و منطقِ درونیِ توانا بُود هر که دانا بُود در عصر جدید و بنا بر اصول میثاق ملی؛ زیر نظر " ولایت مطلقه ی امر و امامت امت " به دنیا انتقال یافت.

* جانباز دکتر سیدمهدی حسینی