تاریخ : 1401,پنجشنبه 14 مهر19:01
کد خبر : 93713 - سرویس خبری : اخبار

درد دلی از جنس ایثار


درد دلی  از جنس ایثار

...بغض می‌کنم وقتی همیشه باید بدن پر از عمل جراحی بابا رو ببینم اما اشک نریزم و به زور بخندم فقط برای بابا بخونم و بهش روحیه بدَم، خدایا کیه به من روحیه بده؟!...

علیرضا ضابطی سیستان

فاش نیوز - بنام خدا؛ محضر گرامی نمایندگان معزز فراکسیون شاهد و ایثارگر مجلس شورای اسلامی
با سلام و دعای خیر!
به عنوان یک آزاده و جانباز هفتاد درصد و فرزند شهید خدمت عزیزان شاهد و ایثارگر و نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی عرض ادب دارم و یک سوال؛
چقدر آشنا به ظرفیت علمی، فنی، فرهنگی جامعه هدف و... هستید؟

با فرض بر اینکه شما با مشکلات جامعه شاهد و ایثارگر قطعا آشنا هستید بر خود واجب می‌دانم دوباره برخی از آن‌ها را متذکر شوم:

الف) فرزند شهید بعد از رسیدن به سن قانونی رها می‌شود، نتوانسته ادامه تحصیل بدهد، مشکلات داشته، آیا جامعه نباید حداقل در بُعد اشتغال و ازدواج به او کمک کند؟ (همه ما دغدغه فرزندان خود را داریم، با چه آرزوهایی آنان را به خانه بخت می‌فرستیم، در صورت امکان از نظر مادی هم نمی‌گزاریم قند تو دلشون آب بشه، حتی بعد از اینکه استخدام هم شدند باز هم دست از پشتیبانی‌شون بر نمی داریم)
 

ب) در خیلی از ادارات واقعا به شاغلین شاهد و ایثارگر به عناوین مختلف اهانت می شود، با پتک سهمیه ها، استخدام و دانشگاه، بر سر‌شان می کوبند. آیا شایسته نیست مسئول بالا دستی با قدرت از آنان حمایت کنند؟

ج) آزادگان و جانبازان را معمولا با جمله "شما زحمت خود را کشیده اید، پس لازم است که بروید و در خانه راحت زندگی کنید" عملا از صحنه های خدمتی دور کردید، حالا تعداد اندکی هم اگر شاغل هستند، اصلا به ظرفیت مدیریتی‌شان (کل جامعه هدف) توجه نمی گردد. چرا؟ چون از همان سال‌های بعد از دفاع مقدس، ایثارگر و ایثارگرزاده (فرزندان شهدا و ایثارگران) زدایی را آغاز کردند، چون می‌دانستند فرهنگ ایثار و شهادت سدّی‌ست در برابر زیاده خواهی‌ها، اشرافی گری‌ها و ...
فرهنگ ایثار و شهادت مساوی است با خدمت صادقانه، مساوی است با توسعه و پیشرفت، هم از نظر اخلاقی و هم کاری در هر زمینه.

ح) بیشتر جامعه هدف در استان‌های دور از مرکز با مشکل درمانی مواجه هستند، (حقیر خودم، برای تنظیم شارژ یک پمپ درد باید مرتب در رفت و آمد به تهران باشم، چرا؟ چون دستگاه تنظیم انحصاری در تهران می‌باشد، خسته شده‌ام.) البته لازم می دانم از زحمات و تلاش‌های خالصانه عزیزانمان در بهداشت و درمان، جناب آقای دکتر عباسپور و همکاران محترم شون نهایت تشکر و قدردانی رو داشته باشم.

خ) در بحث استخدامی و اشتغال فرزندان شهدا و ایثارگران مشکلات فراوانی است.
واقعا دیدیم که فرزند شهید معزز در استان کهگیلویه‌ و‌ بویراحمد چه کرد! شبیه این موارد از جمله احساس سر‌خوردگی و پوچی خیلی داریم، فرزندان جانبازان که هر روز و شب شاهد مشکلات درمانی و عصبی پدر هستند، گاهی نتوانستند ادامه تحصیل بدهند. یا اگر تحصیل کرده‌اند به جهت عدم اشتغال افسردگی گرفته‌اند،(فرزند جانبازی را می‌شناسم که در دوران تحصیل با تلاش درس می‌خواند، می‌گفت "می‌خواهم به جایی برسم که پدرم رو خوشحال کنم، حتی خودم نوکری‌اش رو می‌کنم، در آغوشم می‌گیرم و او را از روی تخت بر روی ویلچر می‌گذارم، باهاش شوخی می‌کنم، هنگامی که حمامش می کنم البته دروغ چرا، داغون می‌شم، بغض می‌کنم وقتی همیشه باید بدن پر از عمل جراحی بابا رو ببینم اما اشک نریزم و به زور بخندم فقط برای بابا بخونم و بهش روحیه بدَم، خدایا کیه به من روحیه بده؟! و اینا رو بابا می‌دونه، گاهی هم با هم دست به گردن هم اشک می‌ریزیم، اما فقط نگران اشتغال من است، حالا هم می‌بینید، نمی‌توانم ناراحتی پدر را ببینم، خدا خودش بهمون کمک کنه.")
لازم به ذکر است، حداقل بنیاد شهید را بگذارید توسط خود جامعه هدف مدیریت شود، منتظر اشتغال فرزندان شاهد و ایثارگر در این نهاد انقلابی است، کافی است یک بررسی و تفحصی در ساختار نیروی انسانی بنیاد داشته باشید.
واقعا بعضا خانوادگی اداره می شود، از هر 10 کارمند اگر یکی دو نفر از فرزندان شهدا و ایثارگران باشند، مدیران هم همینطور ضمن آنکه خود از این قبیله عشق باشند، گاهی فقط در اندیشه استخدام بستگان و فرزندان متنفذین بوده‌اند تا اشتغال فرزندان شاهد و ایثارگر، واقعا مَثَل "به دریا رفته می‌داند مصیبت‌های طوفان را" در این بُعد صدق نمی کند؟
جناب آقای دکتر قاضی زاده هاشمی خود از همین جامعه ایثارگری هستند، درد اینان را می‌دانند، پس شایسته است در انتخاب مدیران و استخدام فرزندان، از همین ظرفیت استفاده نمایند.

د) در بحث مسکن، الحمدالله اقداماتی در شُرُف انجام است که امیدواریم در رابطه با فرزندان شهدا و ایثارگران تسریع و توجه صورت گیرد.

ذ) جانبازان هفتاد درصد را شهدای زنده لقب داده اند، و بعد از فوت هم شهید محسوب می‌شوند، آیا نمی‌توان همان خدمات فرزندان شهدا که در قانون هم‌سطح جانبازان 50 درصد هستند، به فرزندان جانبازان هفتاد درصد تعمیم دهند؟ (که حداقل خود جانباز در حیات خود شاهد این خدمات باشد.)
ف) متاسفانه آزادگان و جانبازانی داشتیم که با یک تلنگری از میان ما رفتند، حال خود ما که می‌دانیم همه آنان جراهات شیمیایی داشته‌اند، اصلا در پرونده کمیسیون پزشکی نیز این امر لحاظ شده است، تمام بدنشان پر بود از آثار ترکش و تیر و شکنجه های رژیم بعثی، آیا نمی توان آنان را جزو شهدا محسوب کرد؟ (هر چند به زعم ما آنان شهید هستند.)

ع) متاسفانه استان‌های کم برخوردار و دور دست، از امکانات فرهنگی ورزشی بی نصیب هستند، و معمولا این خدمات در استان‌های برخوردار تجمیع شده است که لازم است بدان توجه گردد.

غ) تکلیف خیلی از اموال و املاک و مستغلات کشاورزی و اقتصادی و... بنیاد شهید را روشن کنید، کما اینکه فکر کنم، هنوز 50 درصد اموال بنیاد مستضعفان که در قانون بدان اشاره شده است، کامل در اختیار بنیاد شهید قرار نگرفته،(هر چند از همان مقداری رو هم که بنیاد دارد، نتیجه محسوسی را در زندگی جامعه هدف مشاهده نمی کنیم.)

ک) حدودا 31 سال از دفاع مقدس می گذرد! و همه ما می‌دانیم که بند ششم و هفتم قطعنامه 598 که مربوط به اخذ غرامت هست هنوز سرگردان باقی مانده، چرا؟ واقعا اراده ایی نیست؟ علت تاخیر چیست؟  

گ) گویا قرار بر این شده که کارت شناسایی برای جانبازان کمتر از 25 درصد نیز صادر شود و یا به رزمندگان بالاتر از 6 ماه حضور در جبهه پنج درصد جانبازی تعلق گیرد، اما هنوز این دو مورد اجرایی نشده، حتی گاهی در سیستم بنیاد هم جانبازی این عزیزان ثبت نگردیده، که انتظار داریم به این مهم نیز توجه گردد.

نیز! طرح ارتقای سازمانی رزمندگان به کجا رسید؟ همچنین در بحث بازنشستگی 22 سال خدمت فرزندان شهدا، گویا برخی از سازمان‌ها این قانون را اجرا نمی‌کنند و می گویند اعتبار آن هنوز لحاظ نشده، مشخصا آموزش و پرورش!

در پایان از همه نمایندگان مجلس، بالاخص فراکسیون شاهد و ایثارگر استمداد داریم پیگیر حقوق برحق جامعه هدف باشید؛ چرا که واقعا مظلوم واقع شده‌اند.


موفق و پایدار باشید ان شاءالله
برادر کوچک شما
علیرضا ضابطی(آزاده و جانباز هفتاد درصد و فرزند شهید محمدعلی ضابطی از سیستان و بلوچستان)