مریم عرفانیان
خدا زن را آفرید؛ برای آرامش همسر و مادریِ فرزندان.
زن را آفرید با دامنی پاک، بیآلایش، مقدس و نورانی که معراجی باشد برای مرد.
زن را آفرید تا جسم خاکیاش انسان بپروراند؛
انسانی که شایسته ملکوتی شدن باشد.
بیشک در عصری که برخی نام آن را عصر برهنگى و آزادى گذاشتهاند و افراد غربزده
بىبند و باری را جزئى از آزادى مىدانند؛
سخن از حجاب گفتن براى این دسته ناخوشایند و گاه افسانهاى است متعلق به زمانهایی دور!
سخن از حجاب گفتن افسانه نیست؛
تا بوده عفت زنان و غیرت مردان، جامعه را از سیلاب هرزگیها و بیبنیادیها نجات داده.
شهید زقاقی در وصیتنامهاش چنین نوشته بود: «...مادرم! زمانی که خبر شهادتم را شنیدیگریه نکن...
زمان تشییع و تدفینمگریه نکن...
زمان خواندن وصیت نامهامگریه نکن...
فقط زمانیگریه کن که مردان ما غیرت را فراموش میکنند و زنان ما عفت را...
وقتی جامعه ما را بیغیرتی و بیحجابی گرفت، مادرمگریه کن که اسلام در خطر است...»
آری، حجاب و عفت در جامعة ما نشان دهندة الهامگیری و الگو پذیری از اسوهای کامل است که شهدای ما نیز از ایشان سرمشق گرفتهاند.
الگوپذیری از بانوی بینشان حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها)
حجاب نور است،
نوری که درخشش آن در سورة نور هویداست.
نوری که سرچشمة پاکیها و زائلکننده انواع بیماریهای جوامع انسانی است.
حجاب هالهای است تابنده، که زن را احاطه میکند و او را از دید تاریک دلان پنهان.
همچنان که نور آفتاب نابود کنندة انواع آلودگیهاست،
نور حجاب نیز جامعه را از ناپاکیها حفظ میکند.
همانطور که انرژی محیط از نور آفتاب سرچشمه مىگیرد،
نورِ پرورش دهندة شمشادهای سبز،
پیچکهایِ معطر،
یاسهایِ سپید،
لالههایِ سرخ و تمامی گلهای زیبا.
نورِ سرچشمة همة زیباییها و لطافتها.
انرژیهای مثبت جامعه هم ناشی از نورِ حجاب است...
و
پیغام شهدا در تمام مراحل زندگی این است که
خواهرم، سرخی خونم را به سیاهی چادرت امانت دادهام...
پس چون فرشتهای با بالهای نورانیات حافظ خون شهدا باش...