تاریخ : 1401,شنبه 08 بهمن13:40
کد خبر : 97606 - سرویس خبری : مقاله و یادداشت

بلندگوی مجازی و مهرجوییِ یک شازده پسر


بلندگوی مجازی و مهرجوییِ یک شازده پسر

در عصر دیجیتال؛ هر اراده یا عاطفه یا اندیشه‌ای" بارِ تغییر را بر دوش می‌کشد" تدبیر این تغییر، بسان زدودن غم نان، مهم خواهد بود...

سید مهدی حسینی

فاش نیوز- معروف است ایلان ماسک (مالک توئیتر) در پاسخ به سؤال درباره‌ی تهدیدات زندگی بشر امروزی؛ بعد از اشاره به تغییرات آب و هوایی، لبخندزنان پاسخ جالب‌توجهی داده! «فقط امیدوارم کامپیوترها با ما مهربان باشند.»

سرشت ابهام‌آلود در جمعِ بین باورهای عقیدتی و حس مهربانی و عواطف...؛ با ابزار فناوری فکری یکی از موضوعات مهم در تمدن تکنیکی است که در آن به شکلی عجیب و غریب با علم بدرفتاری و از جهل ستایش می‌شود!

 به قول وضع‌کننده‌ی هوش مصنوعی (مک کارتی)، «حتی یک ترموستات دارای عقاید سه گانه است، وقتی نشان می‌دهد الان خیلی گرم است، یا اینجا سرد است، یا الان دما مناسب است؛ یعنی اینکه باور عقیدتی دارای تعریفی نوین گشته است!... آنچه در این سیر تفکر درخور توجه است، آن نتیجه ی تحقیرآمیز و انحطاط‌آوری است که در ذات این نگرش وجود دارد.(پستمن؛ تکنوپولی، تسلیم فرهنگ به تکنولوژی، ص 183)»

نگرانی از نقش کامپیوتر بر حیات زیسته از سوی یک کارشناس ارشد که «فرصت‌های وسوسه‌انگیز برای ایستادن بر روی بالکن مجازی» را البته نه برای همه! فراهم کرده است؛ یعنی:

«چیزی که در دستکاری معانی، احساسات و تمایلات تبحر دارد » احتمالا انسان را تسخیر خواهد کرد و به قول «دیوید بل» در درآمدی بر فرهنگ سایبر صفحه ی 96 این «کمین‌گر، به طور باور نکردنی‌ای احمق است.»

 این روزها ابزار تبهکاری و جلوه‌ی اهریمنانه‌ی تکنیک؛ پس از" از تن در کردن خستگی اغتشاش" به محل نمایش  دعواهای کودکانه در آوارگان غرب (سلطنت‌طلب‌ها، منافقین، و...) تبدیل شده و موجبات نشاندن لبخند بر لبان اهل فراغت! را نیز فراهم کرده‌اند.
 
فرض بنیادین در این نوشتار عبارت است از اینکه:

برخی مشکلات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی جاری؛ سوداگران بازار اندیشه را دچار اشتباه تحلیلی در شناخت افکار عمومی ساخته است:

اولا: ایرانیان خود، تصویری دقیق‌تر از شرایطی بهتر را به دست خواهند آورد!
ثانیا: جرأت و شهامت بزرگترین موهبت الهی برای حفظ انقلاب اسلامی است؛

ماجرای طنزِ دادنِ وکالت به یک شازده پسر؛ از سوی جمعی از اینجا رانده و درآنجا مانده! نشان از تحول و دگرگونی جهان تفکر به‌ویژه در زمینه ی افول ایمان تاریخی به عقلانیت ابزاری دارد!

(منبع کاریکاتور روزنامه همشهری)

فرضیه:
الف: در عصر دیجیتال؛ هر اراده یا عاطفه یا اندیشه‌ای" بارِ تغییر را بر دوش می‌کشد" تدبیر این تغییر، بسان زدودن غم نان، مهم خواهد بود؛
ب: امریکا هرگز منطق درونی و مبانی قدرت رهبری در ایران که الهام گرفته از آموزه‌های دینی و متکی به اسلام است را در محاسبات سیاسی خود منظور نخواهد کرد؛
ج:  فداکاری‌ها برای پیوند معنویت و سیاست و ترسیم چارچوب زیستِ دینی؛ در افکار عمومی ایرانیان جاودانه خواهد ماند؛

چنان که « ریمون آرون» در مراحل اساسی سیر اندیشه در جامعه‌شناسی صفحه ی 401 نشان داده «...جامعه موضوع یک احترام حقیقی از جانب افراد است و طبیعت خاص خود را دارد و هدف‌های خاص خود را دنبال می‌کند»

 از این منظر، جامعه اقتدار اخلاقی دارد و بر وجدان افراد مسلط است و می‌خواهد برای تأمین منافع اجتماع! به قواعدی گردن نهند که حتی در برخی موارد ممکن است خلاف میل آنها باشد.

پر واضح است که تبعات و پیامدهای تورم حاد و پیچیده و افزایش نرخ بیکاری و گرانی لجام گسیخته و... بر زندگی روزمره، امانِ مردم را می‌بُرد! و سیاست‌های غلط پولی و مالی و... باعث رونق بازار احتکار و بورس‌بازی و اقتصاد بیمارگونه می‌شود.
اما حداقل دو دلیل یعنی:
-    تغییر تاریخ سیاسی و اجتماعی با ابتنا بر خصال خویشتن؛
-    طرح نوین مناسبات اجتماعی و زیست دینی و بازسازی وجود تاریخی؛

کفایت می‌کند تا جهانیان با « پرهیز از اشتباهِ اندیشه‌ورزی ناپخته، پدیده‌ها را هم‌زمان از چند چشم‌انداز ببینند.»
از جمله اینکه به شهادت تاریخ، در زیر آسمان کبود، فرهنگی والاتر و ملتی شجاع‌تر از ایرانیان نبوده است که اینقدر مشتاقِ به خاک مالیدن پوزه ی دشمنانش باشد!

 جهان بار دیگر همانند دوران پر افتخار دفاع مقدس اعتراف خواهد کرد که ایرانیان را به قول «کالریج» «نباید شمرد، بلکه باید سنجید! (باکاک؛ صورت‌بندی‌های فرهنگی جامعه‌ی مدرن ص93)» زیرا تبدیل شدن انسان به عدد و تقلیل روابط انسانی به کمیّت، حاصلی جز ویرانگری زیست-جهان ندارد؛ و خوشایند زیستِ دینی نیست.

نتیجه‌ی تعریف نوین از باور عقیدتی در تمدن تکنیک "نهان گشتنِ کردارِ فرزانگان و ارجمند شدن جادوی" بود؛ به قول «روسو» « آموزش مدرن نه فقط اخلاقیاتِ بشر را بهبود نمی‌بخشد، بلکه به آن آسیب می‌رساند؛» و بر همین اساس «برگسون» کتاب دو سرچشمه‌ی اخلاق و دین را با این جمله به فرجام می‌رساند:جهان، ماشین خداسازی است. ...
 
بی‌جهت نیست که امکان تیشه به ریشه‌ی دو سرچشمه‌ی دین و اخلاق زدن برای آوارگانی در دیار تباهی که «در وضعیتی بدتر از جهالت» زیست می‌کنند؛ فراهم شده است!

از یک طرف فیل شازده یاد هندوستان کرده؛ از طرف دیگر منافقین، وکیل مدافع مردم شده‌اند...؛ اما هیچ‌کدام افکار عمومی ایرانیان را نشناخته‌اند:
 
منبع: روزنامه همشهری
 امر سیاست مانند یک" تجارت شو" است، امروز بینوایانِ محتاج والدینی که بیاید و همه چیز را درست کند با توهینی غیرمنصفانه به افکار عمومی؛ چنین وانمود می‌کنند که مردم گول تبلیغات شارلاتانیسم رسانه‌ای را خورده‌اند ...

با کشف سیاره‌ی دیجیتالی و از راه رسیدن اینترنت دو نوع خوش‌بینی ایده‌آل‌نگرانه! و افراط‌گرایی سیاسی طی دهه‌های 1990 تا 2000 شکل گرفت:

-    نوعی نوآوری فکری آمده که اساسا" زندگی را بهتر خواهد کرد؛
-    ماهیت طراحی اینترنت به گونه‌ای است که هرنوع آگاهی را به کاربران می‌دهد؛

 فراگیری تدریجی ابزاری که برای این طراحی شده بود تا با ارائه‌ی آگاهی جعلی، نیازهای جدید بیافریند؛ برخی مخالفان و معاندان و فراریان و... را از بدست آوردن یک تریبون و بلندگوی تأثیرگذار؛ حسابی ذوق‌زده کرد! اما اینک فرآیند مهرجوییِ یک بچه شاه، نشانه ی واهی بودن چنین امیدی تاکنون است!

بدیهی است که در پشت این واقعیت؛ جریان «فوق‌العاده هول‌آور اندیشه‌ی جدید» قرار دارد؛ همان روندی که هرگز قادر به فهم منطق درونی چرایی پیوند معنویت و سیاست نیست!

 این جریان برای استحاله‌ی فرهنگی و بیگانه‌سازی نسبت به « آن مطلقی که زمانی وسیله‌ی ارتباط گرفتن با ملکوت به شمار می‌رفت؛ (مانهایم؛ ایدئولوژی و یوتوپیا، مقدمه‌ای بر جامعه‌شناسی شناخت،ص136)» دست به هر شیطنتی می‌زند.

البته شازده و برو بچ! بر خصلت مهربانی کامپیوتر تکیه دارند و برای تحریف کردن و به بیراهه کشاندن و پنهان ساختن معانی راستی و درستی؛ دست به دامان ایلان ماسک نیز شده‌اند.

 و چنان که مشهود است پیرو تبدیل دین‌باوری به فن باوری جادویی؛ سرخوشانه وعده می‌دهند که اگر بیایند تمامی مسائل دیگر را می‌توانند با پیشرفت فناورانه حل کنند.
 باید سحر آنها را باطل کرد:

« اکنون درِ جعبه‌ی پاندورا باز شده و پر هیاهوترین شیاطین از خواب کهن خود بیدار شده‌اند. به همین دلیل ضروری است که انسان در همه‌ی سطوح حاضر باشد، و برای هر درِ مخفی کلیدی خاص داشته باشد تا بتواند به قول دیدروِ باریک‌بین با "بیست دهان سخن گوید". (شایگان؛ افسون‌زدگی جدید، هویت چهل تکه و تفکر سیار، ص200)»

در همین راستا؛ مددکاران و روانشناسان اجتماعی و تمام کسانی که به نحوی با تعلیم و تربیت نوجوانان و جوانان سر و کار دارند؛ به منابع متنوع رجوع می‌کنند.

از جمله « شفیع‌آبادی و ناصری» هنگام واکاوی نظریه‌ی شخصیت از دیدگاه فروید، به یک شاکله‌ی رفتاری ریاکارانه اشاره کرده‌اند؛ یعنی عمل مغایر با اخلاقیات جامعه اما به اصطلاح جبران‌شدنی:

« مثلا مرد رباخواری که باطنا" نسبت به عمل خود احساس نامطلوبی دارد، به ساختن مسجد می‌پردازد و خیرات می‌کند تا بدین وسیله عمل ناشایست و دامن آلوده‌ی خویش را پاک کند؛ ( نظریه‌های مشاوره و روان درمانی، ص57)»، این موارد نادر به بیان «بودریار» «بازسازی نام دارد [و به معنی] نفیِ تاریخ و باز خیزش ثبات گرای مدل‌های پیشین است.»
تا پیش از 1990، چنین نیت‌هایی کاملا پنهان‌شدنی بود؛ ولی انقلاب فکری دیجیتال محور با دو تغییر و تحول زیر:
-    شتاب فزاینده‌ی تراکم و فشردگی زمان/ فضا؛
-    دریافتِ آنیِ هر گونه اندیشه؛ و به اشتراک‌گذاری اندیشه‌ورزی؛
 
رازها را از پرده برون می‌افکند! اکنون توپخانه‌ی هولناکِ اندیشه‌ی جدید با تأکید بر مثل پارسی: تغاری بشکند ماستی بریزد ...؛ و با چاشنی شایعه و هیاهو!  ...

 از هرگونه لغزش و کژکارکردی، گلوله‌ای آتشین ساخته و به بنای محکمی که تار و پود آن پیوند معنویت و سیاست است؛ شلیک می‌کند تا روزنه‌ای باز کند و شازده خیال بازگشت نماید!

 واقع‌گرایی از همگان دعوت به عمل می‌آورد تا به فرآیند تبعیت از قواعد پیوند معنویت و سیاست، نگاهی واقع‌گرایانه داشته باشند.
حال که دیجیتالیسم در حال گشودن فصلی نو در تاریخ الهیات سیاسی است؛ برای پیشگیری از استحاله‌ی فرهنگی و تقلیل جهان بینی به ایدئولوژی! تأکید بر قواعد این پیوند و آثار آن در جامعه بیش از پیش اهمیت یافته است.

یکی از نشانه‌های این استحاله بروز احساس ازخود بیگانگی است؛ تبلیغات و تریبون دیجیتال از رهگذر ایجاد بی‌نظمی روانی و غریبه‌سازی «فرد را در بی میهنیِ انسانِ مدرن غوطه ور می‌کند...»   

با این مخاطره، افراد «به‌سرعت و به‌سادگی ارزش و منزلت خود را از دست می‌دهند» و ممکن است در مسیری قرار داده شوند که انتهای آن را «هانا آرنت» «با مفهوم ابتذال شیطانی که در آدولف آیشمن جنایتکار جنگی نازی مجسم بود؛» توصیف می‌کند!

نتیجه گیری
اگرچه کامپیوترِ مهربان آورنده‌ی «هزاران گونه پیغام است؛» اما به تیر غمزه‌ی آن، «جهان بس فتنه خواهد دید!» زیرا با "ویژگی محراب گردانی" عامل ازخود بیگانگی و ایجاد اضطراب نیز شده است!

 مهم‌ترین دلایل ناخرسندی از ایمان تاریخی به عقلانیت ابزاری عبارتند از:

1-    تارنمایی سرچشمه‌های دین و اخلاق؛
2-    بزرگ‌نمایی هرگونه لغزش و کژکارکردیِ توبه فرمایان؛
3-    ایجاد اختلال در تأثیر معنادار آموزه‌های دینی بر عمل اجتماعی؛

 اکنون شارلاتانیسم رسانه‌ای با کمترین هزینه قادر است با نفوذ در نحوه‌ی تحلیل افکار عمومی؛ بر تمام دنیا اثر بگذارد، منشأ و منبع آن نیز مثلث قدرت (رسانه ها، سیاسیون؛ نظامیان) در امریکا است. ...

البته کژکارکردی برخی کارگزاران دولتیِ تاجر پیشه نیز مسیر این هوچی‌گر را هموارتر می‌کند!

 اکنون جهان مجازی به مثابه رفیقی شفیق، در ذهن برخی از نسل وب خودش را جا کرده است! غافل از اینکه این ابزار به ظاهر مهربان؛ قادر است حتی در 2023 «ابتذال شیطانی» را بازآفرینی کند.
 راه چاره؛ صرفا" بازگشت به فرهنگ ایرانی اسلامی است که همواره ساختاری زنده؛ پویا و تعالی بخش دارد!

 به درستی و به دلایل قابل بحث؛ تناسب چهارچوب (شرط اصلی ماندگاری و کارکردِ صحیح) این فرهنگ تا حدودی دگرگون شده است؛ و با پرهیز از تحریف واقعیت و خودفریبی! باید گفت که:

" بر اثر برخی ندانم‌کاری‌ها، این عدم تناسب شکلی نازیبا نیز به کوچه و خیابان داده است ..."
 
 با اذعان به ارزشمندی هرگونه تلاش معاش در چهارچوب عرف و شرع! اما رواج «کارهایی نظیر زباله‌گردی (تلاش برای یافتن اشیاء قابل فروش در میان زباله‌ها و فاضلاب‌ها)، گدایی و انواع مشاغل فاسد و غیرقانونی... (ساعی؛ مسائل اقتصادی جهان سوم، ص 113)» هرگز زیبنده‌ی جامعه نبوده و در فرهنگ والای ایرانیان محلی از اِعراب نداشته است!

  احتمالا باید گناه این غفلت را به گردن «آلفرد سووی» انداخت که هنگام مفهوم‌سازیِ جهان سوم در کتاب افکار عمومی‌اش، یادش رفت ایران را استثنا کند!

 افکار عمومی که با ظهور نظرسنجی علمی در 1930 معنی دقیق‌تری یافت؛ غالبا" ناظر بر خواست‌های اقتصادی و بهبود وضع زندگی است ...

 مفهوم افکار عمومی (معمایی و جنجالی‌ترین موضوع در علوم اجتماعی) فراتر از پژوهش‌های جامعه‌شناسانه و روانشناسی اجتماعی است؛ واکاوی این مفهوم روسویی (نظر دیگران در جامعه؛ بیان جمعی ارزش‌های اخلاقی و اجتماعی ملت، احساسات و اعتقادات مشترک) نیز نیاز به مجالی مناسب‌تر دارد.

اما به دلایل ذیل اشاره‌ای به آن داشتیم:
1-    مهارت دیجیتالیسم در تعیین جهت عقربه‌ی افکار عمومی؛
2-    بازار افکار عمومی همواره برچسب‌های تازه می‌طلبد؛

 چرا که افرادی بسان گربه‌ی مرتضی علی بر روی بالکن فضای مجازی پریده و گوش‌ها تیز و پشت خم کرده! و در فکر تضعیف روحیه‌ی ملی و ربایش اندیشه و انگیزه‌ی نسل جدیدند.

 به بیان مور گنتا، در سیاست میان ملت‌ها صفحه 238 «روحیه‌ی ملی به شکل افکار عمومی عامل ناملموسی به وجود می‌آورد که بدون حمایت آن،  هیچ حکومتی، نمی‌تواند سیاست‌هایش را با کارایی تمام، به انجام برساند.»

 شایسته‌ی تأکید است که وجود عدم تعادل و تناسب میانِ نظامِ ارزشی و اخلاقی با فضای زندگی روزمره و فرهنگ! بدون تردید آنها را با بحران‌های درونی رو به رو خواهد کرد.

 برخی جامعه‌پژوهان؛ الگوی گونه‌شناسی وبری (کنش عقلانی معطوف به هدف) برای پرتو افکنی بر روند کاهش احتمالی احترام حقیقی از جانب افراد و جلوگیری از بروز بحران‌های درونی در جامعه! را پیشنهاد می‌کنند.

بجای سخن آخر

 یکی از جلوه‌های پیوند سیاست و معنویت در هنگامه‌ی مردآزمایی تجلی یافت و جوانان شجاع و غیرتمند ایرانی را از خاک تا افلاک رساند. به طوری که آوازه‌ی کردارشان در جهان طنین‌انداز شد و راه راستی و درستی را به همگان نشان دادند؛ «روسو» چه زیبا نگاشته که «درستکاری برای نیک مردان عزیزتر است تا فضیلت برای فاضلان!»

 پیشگیری از عادی‌سازیِ نادرستی! بسیار مهم است: «گاه رویدادها دو بار در تاریخ تکرار می‌شوند، یک بار از اهمیت تاریخی واقعی برخوردارند و بار دیگر تنها تداعی مضحک یا صورت مسخ شده‌ی آن رویداد هستند...؛ این تکرار رقت‌انگیز  ریاکاری؛ در وسایل ارتباط جمعی در همه جا قابل رؤیت است. (بودریار؛ جامعه ی مصرفی، ص144)»

نکته ی پایانی:
اهل نظر از طایفه‌ی انصاف به خوبی می‌دانند که هرچند پیش بینی وقوع دقیق رویدادها ممکن نیست، اما حدس زدنِ جهت عقربه‌ی افکار عمومی بر اساس قابلیت مقایسه‌ای و روش‌های رفتارگرایی علمی، چندان پیچیده نیست.
 
بنابراین راهپیمایی بیست و دوم بهمن ماه امسال بسیار پر شکوه‌تر از همیشه عزم جزم ایرانیان بر ایستادگی بر عهد و پیمان استوار با آرمان‌های امام راحل(ره) و سلف صالح او را به جهانیان نشان خواهد داد!

 

* جانباز دکتر سید مهدی حسینی