تاریخ : 1401,سه شنبه 25 بهمن15:25
کد خبر : 97676 - سرویس خبری : اخبار

درد دل یک فرزند شهید؛

ای کسانی که در نهاد مقدس بنیاد شهید مسئولیت دارید، نظر شما چیست؟!


ای کسانی که در نهاد مقدس بنیاد شهید مسئولیت دارید، نظر شما چیست؟!

مگر سالی یکبار مددکارهای بنیاد برای خالی نبودن بیلان کارشان نمی‌آیند خانه‌هایمان؟ داخل برگه می‌نویسید تقاضا و مشکل فلان خانواده شهید کار می‌باشد... آن برگه‌ها در طول ۲۱ سال کجاست؟ از در خانه‌مان رفتند، پاره کردند و انداختند دور؟ اگر بردند بنیاد، دست کیست؟ کی مسئولش بوده. چرا رسیدگی نشده...

فاش نیوز - بنده فرزند شهیدم. از هیچگونه تسهیلات و مزایا و سهمیه‌ای استفاده نکرده ام. هزار تومن وام هم تابه حال نگرفتم. خونه و ماشین و کار ندارم. پیام‌ نور درس خواندم که سهمیه کنکور هم اعمال نمی شود. کلا وجود خارجی نداشتم. ۲۱سال حضوری و غیابی مادر و خودم به مسئولین، کارکنان و مدیران بنیاد، مددکارانی که هر ساله منزلمان می آمدند، مددکاران سپاه، شهرداری منطقه، گفتیم کار دولتی. شما دیدید ما هم دیدیم!

حتی داخل بنیاد هم یک تلفن دستم ندادند تا اپراتور باشم؛ چه برسد به کارمند. جالب است بنده سخنران اشتغال فرزندان شهید در جلسه‌ای که برگزار شد بودم! بعد از ۲۱ سال عدم انجام حق مکتوب در خصوص اشتغال بنده، رفتم از بنیاد شکایت کنم؛ تا فهمیدند، با تامین اجتماعی هماهنگ شدند. حتی یک برگه پرینت به من ندادند که معلوم بشود من فرزند شهید، حتی یک ساعت بیمه کاری و تامین اجتماعی ندارم‌.

من هم زرنگ! حضوری رفتم دیوان عدالت اداری و با مدیر کل صحبت کردم. گفتند قانون در مورد بنده نقض شده است. اما وقتی فهمیدم اگر شکایتم ثبت بشود، تا ۴۰سالگی می‌شود کار دولتی به بنده بدهند. ولی برای ۲۱سال حق ضایع شده هیچ کاری نمی توان کرد، خودم منصرف شدم. رای دادگاه به نفع من بود ولی بیماری‌هایم توان کارکردن را از من گرفته بود. تا سالم بودم، انجام نشد. الان دیگر «نوش‌دارو بعد مرگ سهراب» می‌شود.

بنیاد هفت‌تیر یک مدیر و سه تا معاون دارد. آخر مدیر چندتا معاون می‌خواد چکار؟ جالب است که هر ۴نفرشان نیستند! اطلاعات و نگهبانیشان می‌گفت: آخر این بنده خدا را پیش کی بفرستم! هیچکدامشان نیستند. دبیرخانه اجازه ندارد نامه به اسم مدیر ثبت کند. نامه‌ها برای رئیس بازرسی زده می‌شود. جالب‌تر اینکه به گفته کارکنانشان، رئیس بازرسی نه مراجعه حضوری می‌پذیرد، نه نامه می خواند، نه تلفن جواب می‌دهد.

می‌بخشید ولی ایشان چه غلطی می‌کنند؟! بلندش کنید و یکی را بگذارید که کار انجام بدهد. فقط اکسیژن نسوزاند. مال مفت نخورد. وقتی در اتاقش باز بود، او را دیدم. غرق شده روی صندلی، اینقدر جلو رفته که نزدیک است بیفتد زیر میز(عین آقای ممدوح در فیلم مدیرکل). 

یک بنده‌خدایی، خانم غریبه، بیرون آموزشگاه زبان برای مادران شروع کرد به صحبت؛ تا دخترش از کلاس زبان بیاید. از قضای روزگار، خواهرشان کارمند بنیاد شهید هستند. می‌گفت: خواهرم سر کوچه چادر سرش می‌کند، می‌رود بنیاد شهید سرکارش و برمی گردد! راحت. آنقدر حقوق و مزایا و بن خرید کالا و خواروبار بهشان می‌ده----ند!

آن وقت خانواده‌ها هی ناله می‌کنند و می‌گویند، رسیدگی نیست. بدبختی آنقدر جو جامعه بر ضدمان شده که خودمان را لو بدهیم، زنده نمی گذارندمان. وگرنه می‌گفتم: یادش رفت بگوید کارمند بنیاد پنجشنبه صبح‌ها تا عدسی صبحانه شان را در بنیاد، دست جمعی نخورند، نمی‌آیند کار مردم را انجام بدهند. بعدش هم خودش دارد می‌گوید خواهرش کارمند بنیاد است و این مزایا را دارد. چه ربطی به دارا و نداری خانواده‌های ایثارگران دارد؟! اینقدر هم قدرت تشخیص و فهم ندارند به خدا. خدمات و رفاه و رسیدگی برای کارکنان قشر عادی مملکت به جای ما در بنیاد. اشتغال واسه اونا در بنیاد.

داخلمان خودمان را می‌سوزاند، بیرونمان مردم را. اگر بنیاد را خودمان اداره می‌کردیم، اینقدر بریز و بپاش و حیاط خلوت و سفره پهن شده برای بعضی مسئولین تن‌پرور در بنیاد شهید نبود. ما درد هم را می‌فهمیم نه غریبه‌ها. نه یتیم بزرگ‌شده اند، نه برادر از دست داده اند، نه داغ فرزند دیده اند در راه وطن...

چطور می‌خواهند مادر، پدر، همسر و فرزند شهید را درک کنند؟ به اسم ما بودجه می‌گیرند، به کام خودشان خرج می‌شود. شتر دیدی ندیدی. حالا بمانیم تا مثلا  بودجه بیاید.

به یکی از کارکنان بنیاد گفتم، گفت نه اینطورها هم نیست. شما هر چی خواستی بهمان گفتی‌ها! گفتم: پدر من شهید شد نه پدر شما. من فرزند شهیدم نه شما. شاغل کیه؟ شما. بیکار کیه؟ من فرزند شهید. حقوق کی می‌گیرد از بنیاد؟ شما. من فرزند شهید بیکار و بی‌حقوق. کی خونه دارد و وام گرفته؟ شما. کی تا حالا هیچگونه وام و مزایا و غیره نداشته؟ من فرزند شهید. کی ماشین دارد؟ شما. کی ندارد؟ من فرزند شهید. کی الان به اسم بنیاد و شهید، روی صندلی اشتغال بنیاد نشسته است؟ شما. کی گردن کج مانده و دارد اشک می‌ریزد برای حقش که ضایع شد است؟ من فرزند شهید. کی کار ایمن دارد و احترامش حفظ شده است؟ شما. کی هر جا می رود کار، صاحب کار توقع بی‌جا دارد و حقوقش را نمی‌دهند و بیمه‌ نمی‌کنند؛ که مجبور می‌شود آبرویش را بگیرد توی مشتش و بزند بیرون؟ من فرزند شهید.

آخرش کم آورد. گفت: پیگیری نکردی. دیر به دیر بنیاد رفتی و نگفتی و....

گفتم: باشد. مثلا من را خانواده‌ام سیب زمینی... ولی مگر سالی یکبار مددکارهای بنیاد برای خالی نبودن بیلان کارشان نمی‌آیند خانه‌هایمان؟ داخل برگه می‌نویسید تقاضا و مشکل فلان خانواده شهید کار می‌باشد... آن برگه‌ها در طول ۲۱ سال کجاست؟ از در خانه‌مان رفتند، پاره کردند و انداختند دور؟ اگر بردند بنیاد، دست کیست؟ کی مسئولش بوده. چرا رسیدگی نشده. یکبار هم اگر رسیدگی شده بود، وضع من این نبود. حرف یک روز و ۲روز نیست. حرف ۲۱سال حق ضایع شده من فرزند شهید، حرف زندگی و جوانی و سلامتی و فرصت‌ها و امکانات تلف شده من که قانونی برای پرداخت غرامتش نیست.

چون من یک‌نفر، حریف یک ارگان .... نمی‌شوم. ۲۱ سال حقوق، بیمه کاری، مزایا، عیدی، پاداش، ارتقاء شغلی، وام مسکن و خودرو، خرید خانه و ماشین و ... الان هم با ۲۱ سال خودم را بازنشسته می‌کردم. یک حقوق عمری بازنشستگی و یک پول بازنشستگی تپل. پا روی پا می انداختم. لذت‌ش را می‌بردم.
برفرض هم من را الان ببرند سرکار دولتی. از کجا معلوم ۳۰سال عمر کنم. کی دیگر پول جمع کنم، خانه بخرم؛ با این تورم و قیمت‌های نجومی؟ عذر می خواهم ولی واقعیت این است که ۷۰ سالگی پول بازنشستگی را بدهم توالت عمومی بسازند تا کثیف کنند به شانس نداشته من، بی کفایتی مسئولین و مدیران بنیاد.
 پدرانمان مانده بودند و نان کارگری می‌دادند بهمان، وضع و زندگیِ بهتر از این داشتیم. مادرم از ۱۷سالگی بیوه‌شدند و من را هم باردار بودند، سیگار فروشی کردند، کوپن فروشی کردند، خیاطی و گلدوزی کردند. دست جلوی احدی دراز نکردند. ۲۶سالگی ۷مهره کمر عمل کردند. مسئولین بنیاد شهید خراب شده، شما کلاهتان را بالاتر بگذارید. واقعا شب راحت می‌خوابید با این حجم از حق الناس؟ در عجبم!
یک بنده خدایی توی بانک می‌گفت: هر کی سر کار می‌آید، دهن دارد. پس برای خوردن می‌آید. امید نداشته باشیم کار انجام بدهد. امید نداشته باشیم مشکلمان را حل کند. او آمد خودش را سیر کند. راست می‌گفت. ما یک عمره همین‌‌ها را توی بنیاد دیدیم. چون هیچ هشتی از ما خانواده‌ها نه نمی‌شود
.

والسلام

|| امضا محفوظ