تاریخ : 1401,پنجشنبه 13 بهمن17:59
کد خبر : 97848 - سرویس خبری : متن ادبی

تقدیم به پدر حقیقی‌ام!


تقدیم به پدر حقیقی‌ام!

بابای خوبم شب‌های بی‌قراری، با غروب دلواپسی، هرشب از راه می‌رسند و من دلتنگ‌تر از همیشه به پشت پنجره می‌آیم تا تو را در آسمان به نظاره بنشینم...

بتول شایسته

فاش نیوز - نگاهم در نگاهت بود و لبخندت بر لبانم. دنیا چه برایم خواست که دیگر نه نگاهت را دارم و نه لبخندت را پدر.

صحنه زندگی یکایک ما با خاطره‌هایی سراسر از گذشت و ایثار و فداکاری گره خورده است. در اطراف ما هنرمندانی هستند که عمری پروانه بودن را حتی با زخم زبان شمع زندگی کرده‌اند. اینان تمام شدن را بهای ساختن، و سوختن را به قیمت شادی بخشیدن یاد آموخته‌اند. این که فردی بتواند تا این حد بی‌دریغ عشق بورزد و اینگونه لبریز از سخاوت باشد، معمایی‌ست شگرف با پاسخی آسان، قداست واژه‌ای‌ست به نام پدر!

اوست که می‌تواند بدون هیچ چشم‌داشت اینگونه چشمه زلال مهربانی باشد و جوهر باارزش وجود را جاری جسم و جان فرزندانش کند. فقط پدر می‌تواند اینگونه ارزان، بدون هیچ توقع و چشم‌داشتی عشق و عاطفه ارزانی کند.

چه ارزش و مقامی از این بالاتر که شخصی در مقام امانت‌داری خداوند سبحان قرار بگیرد و فرزند را که امانت خداوند است، پرورش دهد و تربیت کند؟
مقام پدر مقام مشارکت در تعیین سرنوشت جامعه است. اگر خیر و خوبی و صلاحی نصیب مردم جامعه می‌شود به این دلیل است که پدرانی در امر تربیت، تلاش‌هایی با هدف انجام داده اند و نسلی شایسته و پاک تربیت کرده اند. و چه سزاوار و مبارک است که روز میلاد امیرالمومنین علی علیه‌السلام از سلسله‌ی بزرگترین و مهربان‌ترین و مهم‌ترین پدران امت است،به نام روز پدر انتخاب شده است.

پدر، ای بهار من، من از تبار سبز تو هستم. با بدرقه دعای همیشگی‌ات. می‌خواهم مطلبی بگویم: هرچه می‌گذرد دلسوزی‌های پیش از اینت بر من عیان می‌شود. بارها پیش آمده است که من بوده‌ام و تویی که همیشه در دل ستوده‌ام. من در پناه ملاطفت تو هر روز رشد کرده‌ام. به هرسو نگریسته‌ام سخنان رهگشای تو بوده است؛ روبروی ماجرای سختی به نام زندگی.

پدر تو ترکیبی از عشق و امید و صبر و قدرت هستی. تویی که تنها آرزویت خنده فرزندانت بوده است. حال که خاطراتم را مرور می‌کنم و برگ برگ دوران کودکی‌ام را ورق می‌زنم در کنار محبت و عشق بی‌دریغ مادرم، همیشه کسی هست که آرامش را در هر لحظه زندگی‌ام تزریق کرده؛ آرامشی به گستردگی دریا. و او کسی نیست جز پدر.

در روزگاری زندگی سپری می‌کنم که از داشتن نعمت بی‌مانندی چون پدر محرومم؛ اما شک ندارم او در بهشت موعود دلش هر لحظه با من است.

بابای خوبم شب‌های بی‌قراری، با غروب دلواپسی، هرشب از راه می‌رسند و من دلتنگ‌تر از همیشه به پشت پنجره می‌آیم تا تو را در آسمان به نظاره بنشینم.

تقدیم به پدر حقیقی‌ام مهدی موعود؛

ای سفر کرده‌ی موعود بیا
که دلم در پی تو دربه‌در است
جان ناقابل این چشم به راه
برگ سبزی به تو، روز پدر است

|| بتول شایسته