تاریخ : 1401,چهارشنبه 26 بهمن19:30
کد خبر : 98075 - سرویس خبری : مقاله و یادداشت

انگلیسی‌ها چگونه آمریکایی شدند؟!


انگلیسی‌ها چگونه آمریکایی شدند؟!

محمدرضا سابقی

فاش نیوز - یکی از اولین کلونی‌هایی که انگلیسی‌ها در آمریکا ایجاد کردند، در ویرجینیا بود. از آنجایی که بسیاری از مهاجران، شهرنشینان آن زمان انگلیسی بودند که نه کشاورزی بلد بودند و نه روش دامداری را می دانستند، برای غذا، دست به دامن سرخپوست‌های محلی می‌شدند و غذا دریافت می کردند. اما گاهی وقت ها سرخپوستان دست و دلباز به دلیل کمبود مواد غذایی، توانایی تغذیه کامل سیل مهاجران انگلیسی های وارد شده به آمریکا را نداشتند.

 بنابراین ساکنان اصلی آمریکا یعنی همان سرخپوستان هم گاهی دست و دل‌بازی نشان نمی‌دادند؛ چون قبیله خودشان گرسنه می ماند. یک بار وقتی نزدیک بود کار انگلیسی های مهاجر  به گرسنگی بکشد، انگل های مهاجر ناجوانمردانه به سکونتگاه‌های بومیان حمله کردند و تقریبا" تمام مواد غذایی‌شان را دزدیدند. و این آغاز یک درگیری نسبتا" طولانی بین دو طرف بود که روی تاریخ آمریکا هم اثرگذار شد و آن را آلوده و سیاه و سراسر از جنایت و خیانت از طرف انگلیسی های وارد شده به آمریکا کرد.
در یکی از کلیدی‌ترین اتفاقات، اوپکانکانو، رئیس پوآتان‌ها، دستور حمله و تلافی و قتل عام انگلیسی‌های دزد را داد.
سرخپوستان حسب رسم جنگ های عرف بین خودشان، در این حمله به دزدان انگلیسی، هرکس که گیرشان آمد را از بین بردند، که شامل زن و بچه هم می‌شد.

اوپکانکانوی، دست و دلباز، که شناخت متقاوتی از دنیا داشت و طبق قوانین خودشان فکر و عمل می‌کرد و می پنداشت که دریافت اروپایی ها از خشونت، نباید با دریافت مردم خودش از خشونت فرقی داشته باشه. بنابراین فرهنگ بومیان آمریکا و بین خودشان و برای مردم خودش، قتل عام معنی‌دار بود، و با تکیه بر همان معنی، قوم بازنده پس از تحمل خشونت حداکثری، کاسه کوزه‌ اش را جمع می‌کرد و می‌رفت. هر چند بسیار به ندرت جنگی میان قبایل سرخپوست روی می داد و اصولا" چون سرزمین آمریکا بزرگ و دارای مناطق وسیع کشاورزی و دامداری پر رونق بود و بومیان نیز به قوانین بین خودشان سخت پایبند بودند جنگی میان قبایل متعدد و فراوان آنها رخ نمی داد. بنابراین تصور کردند حسب عرف و رسمشان، انگلیسی‌ها هم بعد از مشاهده این خشونت، جمع می‌کنند و می روند آنطرف‌تر! و دیگر دزدی نخواهند کرد.

اما انگلیسی ها که به سلاح و تفنگ بسیار مجهز، و به خوی جنایتگری و می‌خوارگی و آدمکشی آلوده بودند، به بومیان ساده دل، وحشیانه حمله کردند و قبیله سرخپوستان با هزینه ها‌ی بسیار سنگین مواجه شدند؛ که به نابودی و حقارت تمام آنان منجر شد.  اینجا بود که اوپکانکانو فهمید که اینطور نیست و قانون جنگ انگلیسی‌ها چیز بسیار خطرناکتری است و به هیچ قول و قرار و مردانگی پایبند نیستند. نه تنها نرفتند. بلکه نتیجه گرفتند که همه قبیله را به آتش بکشند و جوانان سرخپوست را به دار بیاویزند و به زنان و دختران بومی در نهایت بی‌شرمی تجاوز کنند و آنها را بکشند.

انگلیسی های وحشی مهاجر از اینجا تصمیم گرفتند که باید تمام بومی‌ها را به بدترین وجه کشت و نابود کرد. که این لکه بس ننگینی بر دامن آلوده سیل وارد شدگان انگلیسی به آمریکا بود. در سال‌های بعد دقیقا" همین جنایت های هولناک و خونریزی های بسیار را سخت تر و شدیدتر کردند. اصلا" بومیان و ساکنان اصلی آمریکا را آدم حساب نمی کردند. مثلا" بیشتر از دویست(200) توافق محکم آتش بس و صلح با خیل باقیماندگان و روسای قبایل سرخ‌پوست امضا کردند؛ ولی به هیچ توافقی عمل نکردند و آن را زیر پا گذاشتند و به کشتن سرخپوستان بیگناه همچنان سال ها ادامه دادند و تقریبا" همه آنان را از زن و بچه و مرد، در نهایت قساوت ممکن و وحشیگری محض، نیست و نابود کردند.

توجه کنیم اینکه بگوییم اروپایی‌های امروز، همان اروپایی‌های آن زمان سیاه و هول انگیز اجدادشان هستند، خطاست. اما متاسفانه ساختار سیاست‌سازی، تا حد زیادی شکل بدوی خودش را حفظ کرده. تصمیم‌گیری غربی‌ها هنوز شامل این استراتژی می شود که آنهایی را که از نظر خودشان آدم نمی شوند را باید به سخت‌ترین وجه، اما در لفافه و فریب کشت.. هرچند به زبان نیاورند، یا یک حرف متفاوت را به زبان بیاورند....
وقتی جنگ علیه یمن مظلوم شروع شد، نوشتم که اینها دارند تاوان ظالمانه آن عملیات انتحاری را می دهند که قایق حامل بمب، خودش را برای دفاع از زورگویی، به ناو آمریکا زد. آن زمان، در نقد حرفم نوشتند، این‌ها را نمی شود به هم ربط داد؛ چون اتفاقات و متغیرهای زیادی وارد صحنه شده‌.. که درست بود. اما همه آنها و متغیرها و قوانین بین المللی و جهانی زیر سایه عملیات قلدرانه و قانون‌شکنانه قرار می‌گرفت.

الان تقریبا نه سال از آن روز می‌گذرد و می‌بینید که کوچکترین اراده‌ای برای نجات این کشور فقیر و فلک‌زده ندارند.
مسئله این نیست که توطئه‌ای در کار است. نخیر. چون اصلا ربطی به توطئه ندارد. به شکل سیاست‌گذاری ربط دارد و مسئله این نیست که این سیاست‌ها موفق می شوند یا نه. مسئله این است که روسای قبایل بدوی، فکر می‌کنند غربی‌ها از خشونت می ترسند می روند. همین خطای مهلک، باعث می شود مملکت خودشان را وارد جهنمی کنند که دیگر نمی شود از آن بیرون آمد. علائم این هم در مقیاس کلان دیده می شود، مثل شوکه شدن از حجم و عمق تحریم‌ها، و هم در جزییات، مثل شوکه شدن از پودر کردن مردم جهان و شهید کردن حاج قاسم سلیمانی.
اینکه اشخاصی سطحی‌نگر یا احیانا" پوچگرا دقیقا همان خطای اوپکانکانوی سرخپوست مظلوم را مرتکب بشوند جای تعجب ندارد؛ چون عده ای قلیل در جهان، بدون سیاست صحیح، در بدوی بودن و عدم شناخت از دنیا، با هم اشتراکات زیادی دارند. اما متأسفانه این مقاومت در پذیرفتن واقعیت در درصد قابل توجهی از مردم که حتی آزادی‌خواه و دموکراسی‌خواه هستند هم دیده می شود؛ اما با عملکرد و سیاست عاقلانه می توان سگان هار نظامی و کفتاران سیاستگذار آمریکایی یا اروپایی را مهار کرد.

|| محمدرضا سابقی