فاش نیوز- از شگفتی های این دوره! همین بس که در دو هفته ی اول سال، رسانه های نوپدید با «ساز کردنِ ارغنونِ مکر و فن» در یک چشم بر هم زدن از درِ ماست بندان! وارد فضای ذهنی نسل وب شده و با «نعل را وارونه زدن!» برخی از نوجوانان و جوانان را دچار اشتباه شناختی کردند.
مرحله ی دوم برگزاری روشِ"آزمون وخطا" برای سنجش و تعیین جهت عقربه ی افکار عمومی، ماست مو! بود که نتایج آن هم زمان با نتایج آزمون شالوده شکن، در روز زن-پدر! اعلام خواهد شد.
این ماست پاشی و آن خُردی فراموش نمودن و درشتی کردن؛ نشان می دهد که حداقل نیاز به آگاهی در دو زمینه:
برای نخستین تجربه ی حکمرانی دینی؛ از نان شب نیز واجب تر شده است.
در این نوشتار، ضمن نگاهی اجمالی به رویداد درحال وقوع و برخی از دلایل آن! و با سیر و سیاحت در باغ اندیشه ؛ قدری از نزدیک معنایِ نظام و نیز کارویژه ی بنگاه مغزشویی «صیاد قریحه(1)» را می کاویم.
مفروض است:
امروز بر اثر شتاب فزاینده در تبادل اندیشه، فضای اجتماعی تبدیل به میدانی شده است که در آن همه نوع امکان برای نوسازی شخصی و جمعی به «انسانِ نو» عرضه می شود.
پیامد اجتماعی دو رخداد یعنی:
باعث بروز نوعی شاکله ی رفتاری شده که موجبات ناخرسندی مردم و نظم نمادین را فراهم می کند.
فرضیه
الف: "ماست گیت" از حیث نظری، یک معیار جدید به انبار بهانه سازی از واقعیات موجود! برای پیش بینی تحولاتِ در راه خواهد افزود.
ب: در دنیای غوطه ور شده در داده های الکترونیک، نمی توان مانع از «پَس نگری(2)» شد.
ج: مبانی اندیشه ی اسلامی و «جریان ها و تحولات فکری گوناگون و بسیار شورانگیز و مقدماتی که به انقلاب انجامید» هرگز به اندازه ی امروز مورد هجوم واقع نشده است.
یکی از اهداف دانش جامعه شناسی، ورود به مباحث و مجادلات جاری و تأثیرگذار بر شکلِ حال و آینده ی جهان اجتماعی (جامعه و فرهنگ) و ساختن یا یافتن پادزهر برای شوکران و زهر هلاهل! است.
امروز اینترنت تبدیل به مکانی شده که درآن عده ای برج عاج نشین:
و از تاریخ قدسی و ارزش ها و نمادها قداست زدایی می کنند:
هرکه آن مسجد شبی مسکن شدش
نیمه شب مرگ هلایل آمدش
دو شاهکار تازه ی این صیادِ قریحه برای «تدارک تضاد های مهم در سطح ملی(3)» عبارتند از:
و خیز برداشتن برای ایجاد خدشه ی بیشتر در سنت حسنه ی مداحیِ اهل بیت عصمت و طهارت (ع) در محرم امسال!
به نظر می رسد شکارچیان ذوق و قریحه با دو ترفند:
و از رهگذر نشر حداکثریِ ره آورد قرن هفتم(ه.ق) حاوی این باور:
« ظاهرِ شهر تحت حکومت زهد، اما در باطنِ آن فسق گهگاه بیش از زهد حکومت می کند!(4)» پیش زمینه ای ذهنی؛ برای القای نوعی تضاد! در قلمرو اندیشه ی ایرانشهری، را به خوبی مهیا کرده اند!
کوبیدن بر طبل این باور که :
در دوران قدیم:«... دکّان داران از هیچ گونه اجحاف دریغ نداشتند؛[مع الاسف] محتسب شهر هم از عهده ی الزام آنها به آنکه بهای ارزاق را دائم به بالا نبرند بر نمی آمد» ...
و در دوره ی جدید: «تعدادی مال اندوز نه ثواب اندوز! در دکّان ریا کاری سبب تزلزل در بنیاد جهان بینی(5)» می شوند؛ برای نظم نمادین چالش آفرین شده است.
پر واضح است که چنین چرخیدنِ "در بر روی یک پاشنه" موجب «مسمومیت زیبایی شناختی(6)» و جاده صاف کنِ تغییر و تحول در اندیشه و انگیزه ی نسل نوظهور خواهدشد.
شباهت عجیب ماست ریختن، با "پیمانِ ماست ریخت" «که باعث شتاب و ارتقاء نهادها و فرآیندهای همگرایی اروپایی شد؛(7)» نیز به لحاظ واژگانی و آوایی! تضادی مفهومی نیز آفریده!...
در اینجا هدف از این« نبوغ آزمایشی!» نه اتحاد و هم افزایی! بلکه نوعی واگرایی و ایجاد وضعیتی است که آن را «بحران های بِدعتیِ نوظهور(8)» می گویند!
« ببین تفاوتِ ره کزکجاست تا به کجا»...
البته ناگفته نماند که «بروز شک و تردیدهای جدی در مورد پیمان ماست ریخت، بر اجرای آن سایه افکنده است.» اما به گواهی تاریخ؛ اصلی ترین عناصر "تداوم همبستگی اجتماعی" ایرانیان باورها و ارزش های مشترک بوده است....
به هر حال، سازِ ارغنونِ مکر و فن، حتی برخی اساتید قانون دان، که صداقت منطقی آنها خدشه ناپذیر است! را دچار اشتباه شناختی کرد؛ بطوری که پیش از طرح سؤال از:
عجولانه آدرس ماده ی قانونی شکایت را دادند. جل الخالق!
البته برخی سلیبریتی ها نیز افاضاتِ ماستی داشتند که اهمیتی ندارد، و این بار اول نیست که حتی «هنرمندانی نابغه! جایگزین دانشمندانی روشن اندیش می شوند.»
اشاره به ماست گیت، و ارتباط پیچیده ی آن با چیزی که «قوام» در سیاست های مقایسه ای صفحه 58 «کارکردهای مخفیِ ماشین سیاسی» نامیده، صرفا ناظر به یک پدیده ی نامأنوس نیست.
بلکه سخن از:
" بدعت و چالش و طرحی نو است که سوداگران بازار اندیشه در انداخته اند "
هزینه ی این موج سواری از جیبِ نظام است.
در همین راستا، اینترنت از درگاهِ ماست! عاجزانه تقاضا دارد تا نسل وب:
اولا: حکم بر "ماست سیاهی" را بدون قید و شرط بپذیرد!
ثانیا: وارونه سازیِ واقعیت و استانداردهای دوگانه ی آن را ندید بگیرد؛
در این صورت؛ حتی بصورت هفتگی، از این ادا اطوارها برای دلشادی آنها ! طراحی و وایرال می کند، زیرا « صد باد صبا اینجا، در سلسله می رقصند!»
و از آنجا که « کارکرد سرگرم کننده ی رسانه ها و جذب سرمایه و حفظ مخاطب بر سایر کارکردها غالب است» احتمالا نسل جدید هر هفته با یک گربه رقصانیِ متنوع! سرگرم خواهد شد.
از حیث نظری؛ نتیجه ی هرگونه تعلل و سهل انگاری برای ریشه یابیِ "رابطه ی علت و معلولیِ پذیرشِ چنین تقاضایی":
و زمینه سازی برای آسیب پذیری بیشتر نظام؛ و افتادن جهان به کام کاسه لیسان خواهد بود.
اساسی ترین معنا و مفهوم این تعلل و سهل انگاری اززمان ورود اینترنت(1372) تاکنون! این است:
" اعلام آمادگی کشور برای «تحملِ هزینه هایی که از خارج به آن تحمیل می شود؛ (9)»"
در همین راستا؛ بیان سخنگوی وجدان ایرانی برای پیشگیری از این آسیب پذیری! کوتاه و گویا است:
«کار مُلک است آن و تدبیر و تأمل بایدش!»
القصه! برخی برادران و ماست گیت در تعطیلات نوروزی و دست در دست هم! جایگاه مهم فیلم و رسانه را:
و به سخره گرفتن بسیاری از نمادهای واجب الاحترام و باورها در فرهنگ والای ایرانیان؛ به نمایش درآورند.
البته واقعیت های انکار ناشدنی و گریز ناپذیر ازجمله:
بیش از بگیر و ببند، نیاز به توضیح، (نه ترجیحِ برخی از نابالغی های سیاسی!) و اقناع نسل جدید دارد تا برای نظام هزینه تراشی بیشتری نکند!!! (البته دراینجا، مجال بحث از چراییِ برتریِ ترجیح بر توضیح در امرِ سیاست، فراهم نیست.)
برآورد هزینه های شرط بندی بر روی ماست! نشان می دهد که رجوع به گنجینه ی علوم اجتماعی و نظریه ها و گفتارهای جدید در جامعه شناسیِ عصر دیجیتال؛ از اوجب واجبات شده است.
ابتکار عمل و تأمل در امری که« ستاری»:
« وقوعِ تدریجیِ آخرین اَبَررخدادِ طبیعیِ گریز ناپذیر[یا] تحوّل نسلیِ نخبگان قدرت مسلط سنّتی (10)»
توصیف کرده؛ می تواند راهی روشنگر باشد.
مهمترین نیازهای این مسیرِ آگاهی عبارتند از:
در مطالعات مقایسه ای، شناخت ماهیت این تعامل و سازواری از رهگذر بررسی قوانین اساسی کشورها مقدور است.
نظام بطور خلاصه یعنی «مجموعه ساختارها با سه کارکرد (قانونگذاری، اجرا، قضاوت) در پرتو فرهنگ و محیط(12)»
علی رغم این تصریح در قانون اساسی؛ ولی هنوز درباره ی دامنه ی کاربرد و تعریف دقیق نظام «توافق جامع حاصل نشده است.»
قانون اساسی در جمهوری اسلامی که بر پایه ی:
" ایمان به کرامت و ارزش والای انسان و از راه اجتهاد مستمر فقهای جامعه الشرایط؛ استقلال سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و همبستگی ملی را تأمین می کند."
تجربه ای موفق و بیانگر پویایی مبانی اندیشه ی اسلامی است! و علی رغم همه ی فرازو فرودها؛ به عنوان مثال درمهار بحران های دوره ای قدرت و ظرفیت بسیاری از اصول آن بیش از پیش پدیدار شد.
بدون تردید، با آگاهی از راه بهروزیِ واقعی و کیمیای سعادت در مخزن غنی و سرشار واقع در باغ اندیشه ی اسلامی؛ جهان صحنه ای تماشایی تر از یافتم یافتم گفتنِ پژوهشگران آزاد اندیش! نخواهد دید...
از رهگذر این گشت و گذارتماشایی، می توان با استدلالی پرقدرت و خدشه ناپذیر گفت:
« آنچه تعیین کننده ی حال و روز انسانی است نحوه ی اندیشه ی اوست.»
و بهترین هدیه از این سیر وسیاحت؛ ارائه ی آگاهی درست و حقیقی از آموزه های دینی! و چرایی بی اعتباری برخی «تصورات سخت و جزم گونه» است.
خاص بودگیِ این سوغاتی؛ با توجه به کشمکش های حاصل از اغتشاش اخیر نمایان تر می شود.
به نظر می رسد آگاهی از چگونگیِ سازواری و تطابق وظایف نظام با چرایی ِخواست بخشی از فرزندان همین آب وخاک؛ ماهیت امر دیجیتال را به هر دو می شناساند!
از همین روست که «دانش سیا ست گذاری عمومی؛ پلکان اضطراری برای پایین آمدن از سیاست (13)» را پیش بینی کرده است....
حَذَر و احتیاط نسبت به پیامد رخدادهای در راه! و تبیین علمی از سوی این« به سامان کننده ی امور وتعیین کننده ی چارچوب های زندگی در اجتماع!» حکمرانی دینی را متوجه ی بیان «لاسکی»که می گفت «گهگاه تقدیر، برنامه ها را به هم می زند،(14)» می نماید.
و مشتاقان «رقصی چنین در میانه ی میدان» را به تأمل در استدلال «کاستلز» و اصرار او بر اینکه «عصرانقلاب پایان یافته و دیگر هیچ کاخ زمستانی نیست که بشود تسخیرش کرد؛(15)» دعوت می کند، تا همبستگی اجتماعی از التهاب دیجیتال ساخته! آسیب نبیند.
این آگاهی، بدون تردید، آفتابی می شود برای دلیلِ تغییرِ تصوری که شاه سایه ی خدایی را «تجلیِ هماهنگیِ کیهانی(16)» می دانست.
یعنی دلیلِ همان آفتاب درخشانی که برنامه های کاخ را طوری برهم زد که پس ازآن در کشور ایران:
" صاحبان قدرت حتی« دیگر حاجت به ندیمه ندارند، چه رسد به کسی که فانوس را پیشاپیش شهبانو حمل کند. (وضع بشر، ص 427)»
اما امر دیجیتال با سرعتی فزاینده در حال مانع تراشی است و نمی گذارد بخشی از نسل جدید با «پَس بینیِ! گذشته و دلیرانه ترین تلاش ها» داناییِ خودرا صورت بندی کند!
سلاح مؤثر الکترونیک در مجادلات جاری، با:
به بخشی از نسل وب قبولاند که بعد از این صرفا «مردان تن آسا که حوصله ی تحقیق و بررسی عینی را ندارند،(17)» به کار الهیات خواهند پرداخت!
حال که تغاری بشکسته و ماست ریخته! و به این نومجادله به ناحق رنگ رویی مذهبی داده شده! جا دارد متولیان امور فرهنگی، به منظور شفاف سازی و با استدلال! موی فضای مجازی را از این ماست بیرون بکشند.
بدیهی است که در هنگامه ی ضبط تصویر و انتقال سریع؛ «غریبی گرت ماست پیش آوَرَد[که]دو پیمانه آب است و یک چمچه دوغ(18)» به سادگی نیز می تواند:
دریک طراحی ماهرانه از چهره ی ماستانه! نعل را وارونه بزند و با افزودن یک سطل ماست به دریای مجاز! برای نظام مسئله سازی کند....
امروز برای رسانه های شارلاتان فرقی نمی کند که فرد تغار شکنِ ملاقه به دست! از سمت تورقوز آباد آمده باشد یا همشهری غریب الغُرَبا باشد! بلندگوهای دیجیتال صرفا می خواهند بخشی از نسل وب «فریب افاضات مضحک» آنها را بخورند و اقناع شوند!...
صفحه ی صاف وبی! که پیش ازاین یک میدان و بازار را برای ارئه ی همه نوع ملزومات نوسازی! رونق داده بود...
اینک و پس از تجربه های موفقی نظیر:
با تغییر شغل مانکن (پوشیدن لباس جدید و نمایش به خریدار در خیاطی و مغازه ی لباس فروشی) وخروج از خیاطی و مغازه و تلویزیون؛ نقشه کشی و شعار نویسی بر روی ماسه در سواحل زیبای شمالی و جنوبی ایران اسلامی را به او یاد می دهد!
نتیجه گیری
انگار «شیطان پرستی(20)» جهان مجازی را تسخیرکرده و «مفیستو فلس/ شیطان و اهریمن در ادبیات آلمانی (21)» با خوانش گوته؛ شبانه روز می کوشد تا در فضای مجازی با دستمایه قراردادن رویدادهایی مثل:
برای تاخت و تاز به مبانی اخلاقی و ریشه های نظام سیاسی؛ بهانه تراشی کند! این شیطان نوین را می توان به قول«برلین» « بیچاره ترین و خاک بر سر ترین بازیگر» نامید!
بازیگرانی که «نیمه ای خود فروخته اند و نیمه ای آگاه به این که دغلبازند» و در پشت تریبون تکنیک از روی اضطرار سخن می رانند و قلم بر کاغذ دیجیتال می رقصانند!
در دست افشانی و برهوت تباهی نوپدید، نُقل مجلس مبتذل ساختن مقدسات و نمادهایی است که اعتبار و ارزش خود را از عقاید مذهبی و آیین های سنتی گرفته اند.
هرچند متولیان امور فرهنگی نیز هنوز راهکاری کارآمد برای خطر بسیار جدی پایکوبی بر روی حریم و حیا نیافته اند و ظاهرا پیش گیری از اعمال «منافی حیثیت ملی و ارزش های اجتماعی» در عصر دیجیتال بدون کمک دانشکده های علوم اجتماعی بسیار مشکل است!...
اما نمی توان نسل جدید را در زیر این پرچمِ نادرستی اما در اهتزاز! رها کرد.
می توان منطق درونی نمایش چیزی که «تولستوی»«صحنه های زندگی خصوصی و دسیسه های حقیرانه و ترسیم تردستانه ی برخی ادا و اطوارها » توصیف کرده، پدیدار کرد!
و با ارائه ی آگاهی درست از منطق درونیِ "عجز و لابه ی آن دغلبازان!" نزد این وآن در دیارغربت! عقل فطری جوانان هوشمند ایران زمین را به سوی حل مسئله با تکیه بر خصال خویشتن هدایت نمود.
هرچند بدون تحقیقات پیمایشی و ارائه ی آمار و ارقام، نمی توان پیش زمینه و چرایی وایرال دو رخداد (سیلی/ ماست) در شبکه های اجتماعی را نشان داد؛ و یا صرفا بر مبنای نتایج پژوهش کیفیِ قضاوت؛ روند امور را تبیین نمود...
اما مخاطبان فرهیخته و ارجمند و آگاه می بینند که چگونه برای رسانه های آن ورآب، نسل نو ظهور به مثابه نمونه ی یک گروه از اعضای جامعه ی ایران، برای مشاهده و تجزیه و تحلیل انتخاب شده اند.
چنانچه متولیان امور فرهنگی از تعطیلات تاریخ بر نگردند و بنا بر آنچه « تولستوی درنامه ای به تلخی می گوید!» می توان پیش بینی کرد که این سنخ ادا اطوارها؛ در سال جاری پرتکرارتر خواهند شد.
سخن پایانی
فهم و درک و چاره اندیشی برای"تحولات در راه" می تواند پوزه ی شارلاتان های دیجیتال را به خاک بمالد.
باطل السحر این شیاطین؛ در حراست از مرام و منش و شأن ایرانی و حفاظت از دین و عقل و نسل نهفته است!
اصل مطلب این است:
فضای مجازی برای:
تبدیل به یک معتمد و درواقع انتهای چشم انداز اطلاعات شده است؛ بنابراین بخشی از فرزندان ایران زمین را در معرضِ خطرِ ندیدن آنچه که هنوز به شکل الکترونیک در نیامده، قرارمی دهد.
مضاف بر اینکه بسیاری از امور از جمله حریم و حیا و احترام و جرأت و شهامت و...«به دلیل سرشت خود اصلا قابل دیجیتال کردن نیستند!(22) بنابراین تا دیرتر نشده؛ باید چاره ای اندیشید.
در روزگاری که «حتی تَصورِ فاصله؛ در برابر هجومِ سرعت سپر انداخته!(23)» و انتقال اندیشه و تصویر" کمتراز آنی" است؛ گیسوی مشکینی را دلبخواهانه با ماست (کم چرب، پرچرب، ترش، گوسفند،گاومیش،...) سفید کردن! هزینه های اضافی برای نخستین حکمرانی دینی می تراشد!
پی نوشت: در روش کیفیِ آینده پژوهانه ی پَس نگر؛ سناریوی ویژه ای از آینده همراه با جزئیات آن شناسایی، و ریشه ها و محورهای تحول آن به دقت تا وضعیت حال ردگیری می شود.
منابع
* دکتر جانباز سید مهدی حسینی