
فاش نیوز - در حال حاضر ایثارگران ضعیفترین دوران مدیریتی ممکن در بنیاد شهید و امور ایثارگران را از بدو انقلاب اسلامی تاکنون میگذرانند؛ که مدیریت آن با ایجاد جو امنیتی، در برابر خواستههای قانونی مقاومت و با آنان برخورد میکند...
جانبازی قطع نخاع با دهها مشکل جسمی، برای پیگیری مشکل همدردهای خود، از سوی معاون وزیر یک وزارتخانه و با هماهنگی قبلی به یک جلسهی مشورتی دعوت میشود. به کمک همراهش لباس میپوشد و حال مساعدی ندارد؛ امّا او انتخاب شده است تا به نمایندگی از صدها جانباز نخاعی از دورافتادهترین نقاط کشور که به او و اقداماتش دل بستهاند تا زبان آنان باشد، برای اجرای قانون و احقاق حقشان صحبت کند.
در ترافیک صبحگاهی تهران بالاخره به محل جلسه میرسد و بر ویلچر مینشیند و به پلههای ورودی ساختمان که بزرگترین مشکل دنیا برای یک جانباز ویلچری است میرسد. با کمک چند نفر، از مانعی بنام "پله" عبور میکند. اگرچه دغدغه تأخیر برای حضور در جلسه را دارد و هنوز وارد ساختمان نشده است.
جلسه مهمیست و نتیجه آن امید چندین سالهی جانبازان است و اجرای قانون مغفول مانده میتواند تاثیر زیادی بر کیفیت زندگی ایثارگران داشته باشد؛ قانونی که ماههاست جانبازان را درگیر مقدمات اجرای آن کرده است؛ اما متاسفانه همچنان بلاتکلیف است و باید تعیین تکلیف شود؛ زیرا مشکلیست که ایثارگران سالها پیگیر آن بودهاند؛ ولی با ترک فعل و عدم همراهی و معاضدت و گاهی با کارشکنی بنیاد شهید - به عنوان متولی جانبازان - همچنان لاینحل مانده است!
هر چند که از آن زمان تا حل مشکل، دهها جانباز قطع نخاعی دیگر در بین ما نیستند و بر سر سفره خدا نشستهاند و روزی میخورند! امّا او دلخوش از این است که بلکه امروز و در این جلسه موضوع حل و فصل شود. میداند هیچ چیزی نمیتواند مانع ارادهی خود و هم دردانش شود. او برای حضور بیدغدغه در اجتماع باید امروز کار را تمام کنند... اما ناگهان یکی از کارکنان حراست دستگاه دعوت کننده به موبایل او زنگ میزند به آهستگی و خجالت به جانباز قطع نخاع میگوید: "از حراست بنیاد شهید نامه آمده است و اظهار داشتهاند که جلسه با شما وجاهت قانونی ندارد و شما جسارتاً حق شرکت در جلسه را ندارید"!
جلسه لغو و عرق سردی بر چهره جانباز نشسته است، او به آهستگی و آرامش دستههای ویلچر را گرفته و راه آمده را بر میگردد. ذهن او درگیر است! چگونه ممکن است بنیاد شهید و امور ایثارگران برای حل یک معضل جانبازان با سختترین نوع مجروحیت چنین مکاتبه ای کرده است؟
مگر من کار شخصی داشتم؟ در حالی که نه تصمیمگیر هستم و نه تصمیمساز؛ امّا نماینده جانبازی هستم که بر تخت بیمارستان شب و روز درد میکشد و کسی نیست بگوید وضعت چگونه است؟
بیقرار است؛ نه برای بیحرمتی و عدم رعایت شأن و منزلت خودش؛ شرمنده است که پس از سالها وعده و وعید، دقیقاً در زمانی که همه زحمات او میتوانست به ثمر برسد رسماً از شرکت در جلسهای که مربوط به همدردانش میباشد منع شده است.
نمیداند به چه کسی باید پناه ببرد. بغض گلویش را به شدت میفشارد و خشم مقدسی در جانش متبلور شده است. تنها چاره را در پناهبردن به خدای بزرگ میداند؛ وضو میگیرد و برای آرامش دو رکعت نماز خوانده و به خدا و حکمت او پناه میبرد..
اکنون دیگر موضوع همگانی شده است و جانبازان قطع نخاع از این بیحرمتی نسبت به نماینده خود آگاه شدهاند، همه مغموم و ناراحت هستند اما نه به بخاطر حل نشدن مشکل شأن.
بلکه برای یک جانباز ایثارگر که مثل آنها بیش از چهل سال همنشین ویلچر و با رای آنها پیگیر کاستیها و معضلاتیست که وظیفه دیگران است. تشکیلات ناکارآمد و پرسنل بیدغدغهای که منتظر مرگ ولینعمتهای خود هستند و به روزمرگی افتاده است!
نهاد مقدسی که متاسفانه با سوء مدیریت، نمایندهگانش برای هر جلسهی بینتیجه، حقالحضور دریافت میکنند و با آمار و ارقام ساختگی و تبلیغات وسیع وانمود میکنند که برای ایثارگران کار میکنند.
متاسفانه ایثارگران ضعیفترین دوران مدیریتی ممکن را از بدو انقلاب تاکنون را می گذرانند که مدیریت آن با ایجاد جو امنیتی در برابر خواستههای قانونی مقاومت و برخورد می کند!
استدعای بیش از دو هزار جانباز قطع نخاعی که هر روز از تعداد آنها کم میشود و به همرزمان شهیدشان میپیوندند از بزرگان نظام مقدس اسلامی علیالخصوص رئیس جمهور این است که با تعیین یک هیأت کارشناسی بیطرف، نسبت به راستیآزمایی و پیگیری این اهانتها اقدام فرمایند.
ما عاشقانه به دولت محرومان رأی داده و با تنی رنجور، با بضاعت و توان ناچیز و اندک خود از آن حمایت کردهایم و با تمام هستی که چیزی از آن باقی نمانده کماکان برای دفاع از جمهوری اسلامی آماده هستیم و از نثار آن برای بقاء کشور و همراهی با کلیت نظام دریغ نخواهیم کرد و این را در عمل نشان داده ایم.
اما بیتفاوتی نسبت به این توهین زشت را بر طبق موازین شرعی و قانونی تحمل نخواهیم کرد. هر چند که ما سالها با همه کمبودها سوخته و ساختهایم، امّا برای کم کردن آلام و دردهای این نوع برخوردهای سخیف و جوسازیهای زشت، خواستار برخورد قاطع و عذرخواهی رسمی بنیاد شهید و امور ایثارگران هستیم. همچنین به دلسوزی و مردمی بودن دولت انقلابی اعتقاد راسخ داریم؛ والا برای دادخواهی به آنان پناه نمیبردیم.
|| دکتر علیرضا برهانی نژاد