
فاش نیوز - با اندکی جابجا کردن نقطه ی دید، امکان تماشای واضح ترِ بازیِ پر هیجان و زیبای سیاست! فراهم می گردد.
گشودن در گنجینه در "نهان خانه ی اندیشه ی والای اسلامی" توسط یک پزشک و بیرون آوردن نهج البلاغه از صندوق برای پیکاری سیاسی، امری تازه است.
استناد و استدلال مبتنی بر نهج البلاغه، از سوی دانش آموخته ی دکتری طب و اندیشگر غیرِروحانی! و نشان دادن پیوند معنویت و سیاست، ابتکار و عملی خردورزانه است.
این امر می تواند فتح بابی برای اصلاح «تصور قالبی[1]» از ساختار و کارگزار شود....
در این جستار می کوشیم بر یک نوع جدیدِ شاکله ی رفتار انتخاباتی، پرتویی بیافکنیم.
هدف، اشاره ای کوتاه به همتی بلند، در رسم مثلث دین و سیاست و دانش است.
مفروض است:
با پیروزی انقلاب اسلامی و اقبال ایرانیان" به الهیات رهایی بخش" این تصور فراگیر شد که کارگزارانِ حکمرانی دینی؛ الزاما باید آئینه ی آموزه های اسلام باشند.
اما به تدریج ذهنیت های دیگری شکل گرفت...
فرضیه:
الف: کژکارکردی معدودی کارکزار تاجر پیشه ی دولتی، از امید به اجماع "دین و سیاست و دانش" در فردی غیر روحانی کاست.
ب: کولبران سیاسی، فهم دقیق و عمیق از منطق درونی حکمرانی دینی ندارند.
ج: تمرکز دکتر پزشکیان بر نهج البلاغه؛ به مذاق« دولت های قابیلیِ ناپاک و دنیوی[2]» خوش نیامد.
ارزیابی عملکرد " شاید وقتی دیگر!" اما بنا بر اصل عدل و نَصَفَت، از کنار پدیده ی جدید یعنی:
و بنای فعالیت در پیکار سیاسی بر پایه ی نهج البلاغه، نباید بی خبر گذشت!
معنا و مفهوم این شاکله ی رفتاری، از سوی دکتری فوق تخصص قلب، و مأنوس بودن با یکی از سرچشمه های زلال دین و سیاست در اسلام به موازات نیم قرن مطالعه و پژوهش در علوم طبیعی، در واقع دلیلی دیگر در رَد و بطلان نظریه ی "دین- افیون" با خوانش قرن بیستمی است....
برای تبیین پدیدارشناسانه ی چنین رفتاری! باید بر دوش هایدگر ایستاد. در این صورت نشانه های پر شدن شکاف بین علوم طبیعی با علوم انسانی؛ و درک درست از ضرورت آفت زدایی، از اندیشه و انگیزه ی نسل جدید، با وضوح بیشتری دیده خواهد شد.
نتایج بررسی حیات فکری و علمی رئیس جمهور منتخب، نشان از اشتیاق او به غواصی در دریای بیکران فرهنگ دینی به موازات اخذ مدارج علمی دارد....
از حیث تحلیلی، او با این شیوه ی دُرّ فشانی و رونمایی از "گوهر و مروارید" دو نکته را پدیدار کرد:
نکته ی اول:
هر چند قانون اساسی جمهوری اسلامی «حاکمیت ملی را از آنِ الله و نه دولت یا مردم، میداند و به حقوق دموکراتیک احترام میگذارد؛ اما در عین حال آن ها را تابع اشاعه فرهنگ اسلامی میکند.(1)»
علاوه بر بهره گیری از "اَخ القران" به شکلی مبتکرانه؛ صراحت بیان در اولین نطق در حرم حضرت امام(ره) نیز چشم اندازی متفاوت نسبت به بعضی از "تشنگان قدرت" در ادوار پیشین، ارائه کرد! حتی برخی ناظران، آن را التزام عملی به نظریه ی والای ولایت فقیه، ارزیابی می کنند.
نکته ی دوم:
سوداگران بازار اندیشه در آن ور آب! با نا خرسندی از آن رهیافت و روش، می خواهند سمت و سوی عقربه ی افکار عمومی، را در جهتی تنظیم کنند، که انگار در حال زاویه گرفتن با حکمرانی دینی، است و به پرتاب جامعه به " تله ی اختلاف درون خانوادگی" چشم دوخته اند.
بنا براین محتمل است:
غول سحر آمیز دیجیتال، پس از پایان ماه محرم و صفر، فضا را غبارآلود کند و مثل دوره ی:
"آمیختگی و آلودگیِ اغتشاش، در پیرار پیش پیرار"
به سان مهمانی ناخوانده وارد شود، و به تعبیر «گاست» با« شادیِ خدایانه[3]» رأی اولی ها را به سیر و سیاحت دلبخواهانه! و تماشای جهان دعوت کند.
ایراد و اشکال اجابت چنان دعوتی؛ انواع بی مبالاتی! نسبت به نظم نمادین خواهد بود. بدیهی است نور چراغ جادوی دیجیتال «رشد فکری می آفریند، اما بلاهت و حماقت [نیز] می آورد! (2)»
در همین راستا، مقایسه ی دولتِ قابیلیِ ناپاک و دنیوی، در اندیشه ی غربی؛ با حکمرانی دینی و رویکرد نهج البلاغه ای! تفاوت های شیفتگی به خدمت با تشنگی به قدرت، را نیز به وضوح نمایان می سازد.
بنا براین، شایسته است جامعه ی دانشگاهی، در شبکه ی اجتماعی، نسبت به الهیات رهایی بخش و نقش کولبران سیاسی، نگاه جهانیان را متوجه منطق درونیِ "دولتِ پاکباز هابیلی!" سازد....
دَم زدن از چنین دولتی، رأی آور! نیز می باشد؛ زیرا با سرشت سیاسی و طبع انسان ساز گار است. و اگر با چاشنیِ تبدیلِ:
"چراغ قرمز مه آلودگیِ روابط با دُوَل دور دست، به چراغ سبز پایان خصومت" نیز همراه باشد؛ نوعی خاص از امید می آفریند!
این امید، دل بعضی افراد را می رباید تا در آن قند آب کند!...
پر واضح است که ضرورت های زندگی؛ اهل علم« اعم از مومن و بی اعتقاد» را به داوری درباره ی جامعه و فرهنگ(جهان اجتماعی) وا می دارد، دقیقا مثل بَر آمدنِ دکتر مسعود پزشکیان.
جوینده ی دانش طب در دوره ی حکومت ناروای طاغوت! به موقع دریافت که «دین تجلی طبیعی فعالیت بشری» است.
اما رژیم مستبد حق و امکان منطقی نقش آفرینی را ازدین سلب کرده بود. مسعود در اعتراض علیه "نادیده گرفتنِ بعضی، و توجه به برخی دیگر" و در پاسخ به تکلیف اخلاقی، در جستجوی شیوه ی درست اندیشیدن، نهج البلاغه را گشود، و بر معنا و مفهوم فریضه و عاطفه و احساس و وظیفه ی حکمران و سیاست و حکومت و نقش زمان و مکان و... تمرکز کرد.
او دریافت که انسان به مثابه موجودی اندیشه ورز و اجتماعی؛ در مدرسه ای به وسعت جهان رشد می کند. در آموزشگاهِ هستی، ضرورت و تکلیف اخلاقی، و اندیشه های متعالی و الگوهای خردمندی و خردورزی به انسان های آزاد اندیش ارائه می شود....
رفرنس به این منبع عظیم برای نخستین بار؛ خبر از شروعی عالی دارد، هرچند این آغاز به مذاق برخی سوداگران بازار اندیشه در آن ور آب، سازگار نیست....
پر واضح است که " مُتِعَلمان" نیاز به معلم با صلاحیتِ "الگو یی و نمادی" برای مشاهده و یادگیری دارند.
این رهیافت و روش، الی الابد، اقتدار آفرین و اعتماد زا و امری درونی و "حیّ و حاضر" است و موجب پند پذیری می شود.
نتیجه گیری:
امیر سخن و بیان مولای متقیان حضرت علی(ع) در خطبه چهلم - بعد از جنگ صفین - به ضرورت حکومت و وظایف حاکم الهی پرداخته است...[4]
پر واضح است که در اندیشه و اجتماع دینی؛ مهمترین عنصر سازنده ی "زیست جهان و زندگی روزمره" الهیات سیاسی است.
دو سرچشمه ی زلال این اندیشه؛ قرآن و نهج البلاغه است....
هر چند هنوز برای قضاوت کردن بسیار زود است، اما تجربه ی پیامدهای اجتماعی برخی بی مبالاتی ها و هزینه های فرانجومی آن برای جامعه ی ایران اسلامی؛ برخی نگرانی ها را بر می انگیزد!
در این صورت به بیان هایدگر «به روشن ترین بیان"فقط یک خدا می تواند ما را نجات دهد" (3)»
دسیسه ی سوداگرانی صاحب تریبون در آن ور آب، که البته بانک ایده هایشان کاملا خالی شده، بر این نگرانی می افزاید!
اما مراسم آئینی ماه محرم و صفر و اجتماعات پر شکوه آن آرامبخش است.
مراسم آئینی در ماه مُحرم و صفر؛ بزرگ ترین جلوه ی "همرفتاری همدلانه" است که به سان چارچوبی استوار، تمام اندیشه را در بر می گیرند:
از نگاه بیدل:
جهان خونریز بنیاد است هشدار
سَرِ سال از محرم آفریدند
وداع غنچه را گُل نام کردند
طرب را ماتم غم آفریدند
کفِ خاکی که بر بادش توان داد
به خون گِل کرده آدم آفریدند
البته پیش نیاز روانشناسی اجتماعی و فهم آرامش آفرینی؛ آشنایی با تاریخ قدسی است....
حال که فوق تخصص جراحی قلب؛ نهج البلاغه را بار دیگر به کانون مباحث علم سیاست وارد نمود؛ زمان آن فرارسیده که "جامعه ی علمی" هرچه زود تر نسبت به تبیین پیامد اجتماعی برخی اظهار نظرهای نوجوانانه ی بزرگسال محور! اقدام کنند، و ابتکار عمل را قبل از سوداگران برج عاج نشین در آن ور آب، بدست گیرند....
پیش از این نیز در اوایل پیروزی انقلاب، یک مهندس ترمودینامیک و نساجی و... که به فعالیت های اجتماعی و مذهبی بسیار علاقه داشت؛ همین نظر را نسبت به قرآن داشت....
به هر حال از صاحب نظران طراز اول دانشگاهی و غیر روحانی! انتظار می رود در این برهه ی حساس؛ مباحث نظری موجود در منابع پرشمار را به اندیشه و اجتماع ارائه کنند.
به راستی که:
«موافق طبیعت نیست، "ناوبر ماهر و کارآزموده" به جاشوان خام و ناآزموده، التماس کند که فرماندهی او را بپذیرند، یا مرد فرزانه بر درِ ارباب ثروت و مکنت، به انتظار بنشیند!(4)»
سخن آخر
اینک انسانِ نو، در نقشه ی راه ترسیمی از سوی دولت های قابیلیان ناپاک و دنیوی"ره گم!" شده و دارد از خودش غایب می شود!
بدتر از همه «ثواب عبادتِ نذرِ پروردگار(5)» را کارگزارانِ دولتِ قابیل، در تاریکی شب، از او ربودند! تا تعادل "کمال فکریِ توأم با کمال اخلاقی" به هم بخورد!
راهکار: اعتماد به "ناوبر ماهر و کارآزموده" است. زیرا به تعبیر« افلاطون» « حتی الامکان باید شبیه خداوند شد و شبیه خداوند شدن[به معنای] درستکار و مقدس و خردمند شدن است.(6)»
صد البته باید توجه داشت که به یک تعبیر:
« زمانی که در برابر کاخ ها، اتومبیل های توانگران بر سر و روی قومی گرسنه، گِل و لای می پاشند، ظلم بشدت احساس می شود و حسرت عظیم است....(7)»
و برخی جلوه فروش دانایی و بینایی اما چاپلوس و دروغگو و نوکر مآب؛ آگاهانه و از رهگذر شبکه های اجتماعی "ظلم" که در مراودات اجتماعی و زندگی روز مره، مع الاسف وجود درجه ای از آن انکار ناپذیر است، از کارگزار به ساختار انتقال می دهند، و برای ایجاد تلاطم در ساحل آرام حقیقت دسیسه می چینند.
همان ساحل آرامی را که ملت بزرگ ایران، در فرایند نَفَس گیر بطلان نظریه ی "شاه سایه ی خدا" کشف کرد....
پی نوشت
[1]:تصور قالبی ناظر است بر« ویژگی مشترک برای تمام اعضای یک گروه، چیزی شبیه نظریه ی تلویحی شخصیت...(ساپینگتون؛ بهداشت روانی، ص231)»
[2]: واقع گرایی سیاسیِ آگوستین قدیس، دولت های روی زمین را " قابیلیانی ناپاک و دنیوی" می داند،(مشیر زاده؛ تحول در نظریه های روابط بین الملل، ص77)»
[3]: « جغد مینروا Minerva الهه ی علم و هنر، از رهگذر"شادیِ خدایانه" ای ما را با مستی بی وقفۀ سیر و تماشا گردِ جهان بگرداند.... (گاست؛ طغیان توده ها، ص21)»
[4]:آن حضرت فرمود: اگر خواستی بفهمی "زمان "یعنی چه، سیاست و حکومت را بشناس، زیرا اگر سیاست و حکومت دگرگون گردد، زمان عوض می شود. (شاهجویی؛ بنیان مرصوص امام خمینی(ره) در بیان و بنان...،ص364)»
منابع و مآخذ