جمعه 22 تير 1403 , 17:06




حرفهای مخلصانه رزمندگان قمی/فیلم
لحظاتی با رزمندگان قمی در عملیات رمضان/ جملهای که یک ارتشی دوست داشت به امام بگوید/فیلم
براساس فیلمی که از مصاحبه این خبرنگار با جمعی از بچهبسیجیها به یادگار مانده است، او در ادامه با این نوجوان رزمنده مصاحبه میکند و نوجوان رزمنده که محصل سال سوم راهنمایی است، خود را «حسین ابرقویی» اعزامی از قم معرفی میکند و ضمن تأیید سخنان فرمانده خود میگوید که من خیلی مشتاق رفتن به خط مقدم بودم و حالا بایستی به خط مقدم بروم و همراه با برادران رزمنده جانفشانی کنم.
«حسین ابرقویی» که امروز مشخص نیست پس از گذشت سالها از پایان جنگ تحمیلی، کجاست و چه میکند؟ هدف از آمدنش به جبهه را پیروزی اسلام و یاری رزمندگان اسلام و همچنین پاسخ به ندای «هل من ناصر ینصرنی» امام خمینی (ره) عنوان میکند. خبرنگار سپس به سراغ رزمندهای دیگر میرود؛ طلبهای اهل قم که او هم در کوران جوانی به جبهه آمده است و خود را «محمدتقی کرامتی» معرفی میکند. خبرنگار به سراغ رزمندهای دیگر میرود؛ او هم اعزامی از قم است و میگوید که چهار سال است کارگری میکند؛ اینها هم مانند حسین ابرقویی معلوم نیست که امروز کجا هستند و چه میکنند؟
اما اینبار نوبت به کسی است که بهنظر میرسد فرمانده این رزمندگان باشد؛ همان کسی که در ابتدای فیلم، به «حسین ابرقویی» قول داد که او را به خط مقدم ببرد! چهرهاش خاکآلود است؛ لذا این موضوع مورد توجه خبرنگار قرار میگیرد؛ وقتی خبرنگار از او سوال میکند که از کجا میآیی؟ از صحبتهایش مشخص میشود که مسئول تدارکات گروهان است؛ لذا بهنظر میرسد که این رزمندگان، نیروهای تدارکات یکی از گروهانهای لشکر ۱۷ علیبنابیطالب (ع) باشند؛ چون اهل قم هستند.
این رزمنده قمی با چهرهای خاکآلود میگوید: «الان از خط مقدم میآیم. سه چهار کیلومتر از پاسگاه رد شده بودیم و بچههای ما همه رفته بودند آنجا و ما بهخاطر آنها؛ چون مسئول تدارکات این گروهان شدهایم، خلاصه مهمات و صبحانه بردیم؛ اما هیچکدام از بچهها چیزی نمیخورند و الان ماشینمان آنجاست و پر است». او در پایان در پاسخ به سوال خبرنگار که میپرسد شما برای کدام شهرستان هستید؟ میگوید: «همه برای قم هستیم».
نفر آخری که خبرنگار با او مصاحبه میکند، یک جوان ارتشی اهل «سراب» است که دوره خدمت وظیفه عمومی خود را ۲۲ ماه است در جبههها میگذراند. این جوان ارتشی وقتی خبرنگار از او سوال میکند که اگر الان تو را پیش امام خمینی ببرند، دوست داری به امام چه بگویی؟ پاسخ میدهد: دوست دارم بگویم که تا پیروزی نهایی میجنگیم.



