یکشنبه 08 مهر 1403 , 12:00




گزارشی از غبارروبی و عطرافشانی مزار شهدا در مراسم میهمانی لالهها
هنوز هم جانبازان اصلیترین پاکار شهدایند
بنا به رسم هرساله، مراسم گرامیداشت هفتهی دفاع مقدس در سالن دعای ندبه گلزار شهدا نیز برپاست. سالن مملو از خانوادهی معظم شهدا، رزمندگان و پیشکسوتان عرصهی ایثار و شهادت است. علاوه بر برنامههای متنوعی که از سوی بنیاد شهید و امور ایثارگران تدارک دیده شده است، حضور رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران در...
فاش نیوز - روز پنجشنبه و حوالی ظهر است که در ایستگاه مترو حرم مطهر پباده میشویم. درب بیرون ایستگاه، دستفروشان از صبح خیلی زود بساطشان را در قدمگاه عابران پهن کردهاند. گلفروشان نیز با انواع گلهای معطر رز و همیشهبهار، در رنگهای زیبا و دلفریب سرخ و زرد، طراوات و تازگی آنها را در مقابل چشمان مشتریان به رخ میکشند.
.jpg)
بحمدالله کسبوکارشان پررونقتر از همیشه است و بازار فروششان داغ داغ. شاید برای همین هم باشد که امروز آوردههای خود را ارزانتر از روزهای قبل به مشتریان عرضه میکنند.
نگاهی به ساعت میاندازم. فرصت زیادی تا رسیدن دوست عکاسم باقیست. بنابراین، با صبر و حوصله چشم میگردانم و در بین آنهمه زیبایی، دستهگل رز سرخ با طراوتی را با وسواس انتخاب میکنم. چرا که "هدیه" باید درخور دریافتکنندهی آن باشد و چه کسی لایقتر از لالههای به خون خفتهی هشت سال دفاع مقدس، و علیالخصوص شهدای گمنام این دیار.

گلها را که در دستانم جای میدهم، خیالم راحت میشود. با آسودگی سکویی را برای نشستن انتخاب میکنم و منتظر دوست عکاسم میمانم. زمان زیادی نمیگذرد که دختر جوان محجبهای کنارم جای میگیرد. زیرچشمی نگاهی به گلهای در دستم میاندازد و لبخند میزند و همین فتح بابی برای گفتوگویمان میشود.
خود را"نرگس"معرفی میکند و ازقضا او هم منتظر دوستی است تا از راه برسد و با هم به گلزار شهدا بروند. زمان را غنیمت میشمارم و موضوع گزارش را برایش شرح میدهم. او که متولد 1366 است، دربارهی جنگ و دفاع مقدس میگوید: اگرچه پس از پایان جنگ به دنیا آمدهام، اما با این مقوله بیگانه نیستم. پدرم رزمنده بوده و بیشتر همرزمانش هم شهدای جاویدالاثری همچون حاجاحمد متوسلیان بودند. شاید برای همین است که مدت 15 سال است که در حوزهی مقاومت فعالیت دارم؛ و البته این روزها بیشتر در حوزهی کشورهای محور مقاومت، از عراق، سوریه، یمن و درحال حاضر برای لبنان در فضای مجازی قلم میزنم و در این میان همیشه از شهدا مدد گرفتهام. تازه حرفهایمان گلانداخته که دوستش میرسد و بهناچار صحبتهایمان ناتمام میماند.
از هرسو بانگ شور حماسی "با نوای کاروان/ بار بندیم همرهان/ این قافله عزم کربوبلا دارد" حاجصادق آهنگران از هرسو به گوش میرسد و این روزها عجیب بر دل و جانمان مینشیند و بیاختیار ما را به یاد دوران طلایی دفاع مقدس میاندازد.
با تأخیری دهدقیقهای، دوست عکاسم نیز از راه میرسد و با هم راهی گلزار شهدا میشویم. ابتدا به مزار شهدای گمنام سرمیزنیم. فاتحهای میخوانیم و شاخهگلهای رز را تقدیم لالههای بهشتی آرام گرفته در قطعات میکنیم و با مدد از ایشان راهی دیگر قطعات شهدا میشویم.
آنچه ارزشمند است این است که هرکسی پای به این وادی میگذارد، میخواهد به نحوی عشق و ارادت خود را به شهدا ابراز میکند. همانند چندین دختر جوانی که در یکی از این قطعات بهشت زمینی، در خلوت و سکوت، مشغول رنگآمیزی مزار شهدا هستند. با یک سلام و خسته نباشید، صحبتهایمان شکل میگیرد.
"زینب صفری" گرچه متولد دههی هشتاد است و روزهای دفاع مقدس را ندیده و فقط به شنیدهها اکتفا داشته، اما ارادت زیادی به شهدا دارد. از چگونگی این دلدادگی که میپرسم میگوید: مدتیست که با "عموکاظم"، مسئول این کار آشنا شدهایم و تصمیم گرفتیم هرپنجشنبه با دوستانمان به اینجا بیاییم و اگر خدا قبول کند، کار رنگآمیزی و نوشتن روی مزار شهدا را انجام میدهیم.
وقتی انگیزه و هدف او را از این کار جویا میشویم میگوید: من قبور آنها را پاک و تمیز میکنم؛ به امید آن که شهدا هم قلبهای ما را پاکیزه و احیا کنند.
میپرسم: در میان شهدا به شهید خاصی تعلق خاطری دارید؟ میگوید: بله. من به شهید آوینی ارادت زیادی دارم و کتابهای ایشان را که مطالعه میکنم درمییابم که طرز فکرم به این شهید نزدیک است. میگویم: چگونه؟ پاسخ میدهد: ایشان شهید را زیربنای انقلاب اسلامی و خون شهید را جریانساز انقلاب میداند. من هم معتقدم هر قطره که از خون شهیدی ریخته میشود، استحکامبخش انقلاب است. و در ادامه میگوید: شهدای دفاع مقدس که جایخود دارد، در همین سالها ما شهید "آرمان علیوردی"را داریم. کاری که این شهید با ذهن مردم کرد و تأثیر شهید، همین جداکنندهی حق از باطل بوده و در این دوران، این شهدا هستند که راه را برای ما ترسیم میکنند.
از بینش عمیق و استدلال زیبای او به واقع لذت میبرم.

"فاطمه درویشی" دیگر دختر دانشجویی است که او هم بهصورت جهادی و داوطلبانه درحال رنگآمیزی قبور مطهر شهداست. او هم میگوید: چند ماهی است که از طریق دوستانمان با این کار آشنا شدهام. در زمانی که هیاهوی زندگی ما را به جهت ناصواب سوق میدهد، تنها، کار برای شهدا آرامشدهنده است.
او معتقد است آرامشی که از شهدا میگیرد، برایش کافیست و حاضر نیست این آرامش را با هیچ چیز دیگری معاوضه کند.
گشتوگذار از گوشهگوشهی گلزار شهدای بهشت زهرا(س) پای دلمان را به قطعهی 26 گلزار و جایگاه و پاتوق همیشگی پیشکسوتان عرصهی دفاع مقدس و جانبازان ویلچری همیشه قهرمان و سربلند سرزمینمان میکشاند. کهنهسربازان و سلحشوران هشت سال دفاع مقدس که نه تنها بودنمان، بلکه آرامش کشورمان را مدیون جانفشانی تکتک این عزیزان هستیم. جانبازانی که همسنگران شهیدشان را هیچگاه فراموش نکرده و امرور نیز بنا به رسم هرپنجشنبه، خود را به وعدهگاه شهدا رساندهاند تا در این ضیافت معنوی عهد و پیمان خود را با دوستانشان محکمتر کنند. ما نیز به رسم ادب و قدردانی، ضمن تبریک هفتهی دفاع مقدس به تکتک این پیشکسوتان عرصهی دفاع مقدس، لحظاتی در کنارشان جای میگیریم.
"الهه زینلزاده"، خواهر شهیدی است که برادرش"اکبر زینلزاده" را در منطقهی شلمچه و در 18سالگی تا مزار شهید همراهی کرده است و خودش از نزدیک شاهد وقایع جنگ بوده است. در مورد حس و حالش که میپرسم میگوید: یک مظلومیت و معصومیت در دل تکتک این عکسها نهفته است. این جوانان زحمات زیادی برای کشورمان کشیدند و حتی یک وجب از خاک کشورمان را به دشمن ندادند؛ و وظیفهی ما حفظ خون شهداست.

با عبور از یکی از قطعات گلزار شهدا، ناگهان صدای هیاهو و شادی کودکانهای پای دلمان را میگیرد. مزار شهیدی با پرچم و کاغذکشیهای رنگارنگ آذین بستهشده و کیک تولدی که روی سنگ مزار چشمک میزند، خبر از جشن تولدی برای عزیزی دارد.
بچهها بهقدری با هیجان شعر میخوانند که صدا به صدا نمیرسد. دوست عکاسم شروع به گرفتن عکسها میکند. بانویی که مسئول این برنامه است متوجه حضورمان میشود و از جمع فاصله میگیرد.
بانو"شیوا" از مسجد حضرت علی(ع) و مسئول پایگاه شهید «مهدی کربلایی» از منطقهی پیروزی، در توضیحات خود دربارهی این جشن میگوید: قرارمان این بود که روز تولد شهید آوینی، بر سر مزار ایشان تولد بگیریم؛ که امروز با تأخیر آن را برگزار کردیم.
و در ادامه میگوید: این مراسم تولد به منظور آشنایی بچهها با شهید آوینی و دیگر شهداست. چراکه این کودکان از وقایع جنگ و اتفاقات آن زمان اطلاعی ندارند و بنا به حقی که شهدا بر همهی ما دارند، امروز با این بچهها به اینجا آمدهایم که هم یک جشن تولدی برای شهید گرفته باشیم و هم برای آشنایی دانشآموزان با شهداست که بدانند جوانانی که امروز در این مکان آرمیدهاند چه انسانهای بزرگی هستند و همهی ما مدیون آنهاییم.
میپرسم: با توجه به هفتهی دفاع مقدس که در آن بسر میبریم، وظیفهی خانوادهها و همچنین متولیان امور فرهنگی در این زمینه چیست؟ میگوید: ما در پایگاه منطقهمان برای هر نوجوانی یک شهید را معرفی کردهایم تا در مورد ایشان مطالعه و تحقیق کنند و در این مطالعه و تحقیق، با شهید ارتباط هم میگیرند. وظیفهی ما این است که درصحنه بمانیم و نگذاریم یاد شهدا فراموش شود.

بنا به رسم هرساله، مراسم گرامیداشت هفتهی دفاع مقدس در سالن دعای ندبه گلزار شهدا نیز برپاست. سالن مملو از خانوادهی معظم شهدا، رزمندگان و پیشکسوتان عرصهی ایثار و شهادت است. علاوه بر برنامههای متنوعی که از سوی بنیاد شهید و امور ایثارگران تدارک دیده شده است، حضور رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران در کنار خانوادهی شهداست.
معاون رئیس جمهور و رئیس بنیاد شهید، در این مراسم ضمن تبریک هفتهی دفاع مقدس و گرامیداشت نام و یاد و خاطرهی تمامی شهدا، و همچنین شهدای محور مقاومت، علیالخصوص شهید حاجقاسم سلیمانی، تقارن پنجم مهرماه را با سالروز عملیات غرورآفرین ثامنالائمه که منجر به شکست حصر آبادان شد اظهار داشت: این عملیات نقطهی عطفی در تاریخ سالهای دفاع مقدس بود.
سعید اوحدی در بخش دیگری از سخنان خود، با اشاره به خانوادهی معظم شهدای حاضر در سالن اظهار داشت: خداوند فرموده: کسی که شهید شود، من جانشین او در خانوادهاش هستم؛ هرکس موجب نارضایتی آنها را فراهم کند، ناراحتی من را بههمراه خواهد داشت.

در اثنای سخنرانی ایشان، کمکم جانبازان معزز نخاعی نیز به سالن برپایی مراسم وارد میشوند. حرکت منظم و با صلابت ویلچرها بهقدری زیباست و باشکوه است که برای لحظاتی وی سخنان خود را قطع میکند و ضمن تکریم این بزرگواران، از حاضرین در سالن، برای سلامتی همرزمانش(جانبازان نخاعی) صلوات هدیه میگیرد.
رئیس بنیاد شهید سپس با خانوادهی معظم شهدای حاضر در مراسم نیز به گفتوگو میپردازد.
زمان مراسم غبارروبی مزار شهدا فرا میرسد. سربازان دژبانی، با لباس فرم و نواختن مارش، رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران و همچنین خانوادههای ایثارگران را تا محل غبارروبی مزار شهدا همراهی میکنند. مزار یادبود شهید «ابراهیم هادی» و تعداد دیگری از شهدا با حلقههای گلوگلاب، شستوشو و زینت یافته و با صلوات حاضرین عطرافشانی میشود.
در این میان با خود میاندیشم؛ اگرچه این مراسم و دیگر مراسمات هفتهی دفاع مقدس بهزودی پایان مییابد، اما عطر خوش شهدا چنان در کوچهکوچهی شهر و دیارمان پراکنده است که بیشک راهی که آنان برای آیندگان ترسیم کردهاند بیرهرو نخواهد ماند. انشاءالله
|| گزارش از صنوبر محمدی
|| عکاس: مریم قنبری و جانباز محسن اللهدادی


















اما با پدران جانباز خود بزرگ شدند انها تحمل نامردی های بعضی از مسولین را ندارند ودر عزلت خانه بمانند تا ازغصه دق کنند انها فرزندان جانبازان وایثارگران کبوترانی هستند اگر بی مهری از مسولین ببینند بدون شک دیگر دست یاری به انها نمی دهند واز انقلاب وانقلابیون ونظام جدا وفرارخواهند کرد این یک واقعیت است حتما مسولین بدانید وپنبه از گوش کر شان بیرون کنند اگر میخواهید به انقلاب لطمه ای وارد نشود وماها وفرزندان ما پای انقلاب بمانیم ۰بنیاد شهید باید خدمات را برای همه جانبازان وایثارگران یکسان کند باید این فرزندان بیکار را سرو سامان بدهد مدیران نالایق را بکار نگیرد بیکاری فرزندان جانبازان وایثارگران با معرفی بکار در تنه ادارات وشرکت ها قابل جبران وتنهاراه حل هست جانبازان بیشتر شان پای کهولت سن هستند برای بقای تان فرزندان شان را ازانقلاب ونظام خودتان جدا نکنید این خطر بیشتر از خطر ی است دشمن برایش هزینه می کند ۰اعتراضات ونا امنی یکی از امید های دشمن برای اختلاف وشورش هست