صبر در محنت

محسن ناطق- گرچه سخن درد و رنج بسیار زیاد در دل ها موج میزند لیکن کلمات قادر به وصف این حال و صبوری عاشقان نیست فقط می توانیم با اظهار همدردی تسکینی برای یکدیگر و صبوری در امتحانات الهی جزو منتظران ظفر باشیم. ان شالله

یادم آمد حال ایوب (ع) صبور
گشتم از صبر و سکون یکباره دور
منقلب شد حالم از احوال او
آمدم چون در نظر تمثال او
بود صبرش از محبت بر اله
آن امین راه حق روحی فداه
گریه گر بگذاردم گویم تمام
حال آن بگزیده رب الانام
در محبت امتحان دوست را
کند از تن با رضایت پوست را
آنکه با حق کار عشق اینسان کند
ترک ملک و مال و جسم و جان کند
نکشد آهی در بلا باشد صبور
در محبت تا جویی ناید قصور
جان به نامش گر دهی نبود گران
صد سلام او را به جان از عاشقان
روزی آمد جبرییل از حق بر او
داد پیغام از حق او را روبرو
گفت بودی عمری اندر عیش و ناز
آن سرآمد وقت اندوهست باز
گفت دادم دل بر این جمله یقین
گر رضای دوست باشد اینچنین
بانگ زد بر غیرت عشق غیور
کاین زمان دل را نگهداری صبور
در ره اینها امتحان عاشق است
تا که بر زخم ارادت لایق است
هیچ عضوی سالم از وی بر نماند
جز زبان و دل که حق را زان بخواند
چند سال اینگونه بود احوال او
کس نپرسیدی ز نفرت حال او
گفت رحمه چون نخواهی از خدا
تا تو را بدهد ز علتها شفا
گفت این کو مرا هشتاد سال
داد نعمت سخت دارم انفعال
که ز رنج کم ز وی خواهم شفا
یاد نارم آن همه عیش و نوا
بحر رحمت زین بیان آمد بجوش
او زبان است گر شود عاشق خموش
پس نمودیم آن دعایش مستجاب
هم مبدل بر شفا رنج و عذاب
هم دو چندان زانچه بودش پیشتر
ز اهل و اولاد و منال و گنج و زر
وقت موج بحر ما شد هوشدار
بر گهرهای معانی گوش دار
لیک آنکو گنج وحدت با وی است
در غم فقدان دیناری کی است
در سرا بارید سه روزش طلا
این بود بعد از فنا سر بقا
تا که پندی باشد این بر عابدین
صبر در محنت کنند اهل یقین