شناسه خبر : 105196
شنبه 13 آبان 1402 , 10:23
اشتراک گذاری در :

سرمایه ی اجتماعی و اعتماد سیاسی

با چشم دوختن به غرب؛ « شیفتگی را، به خود باختگی تبدیل کرده» و با حقارت و بی خیالی نسبت به شأن و شرف و تعصب ایرانی؛ حرام خدا را نیز حلال کنند

فاش نیوز - سرمایه ی اجتماعی؛ ناظر بر میزان اعتماد به «خیرِ قدرت سنتی» و تضیمن کننده ی هنجارها و تداوم بخش اراده ی عمومی است.

 

با این سرمایه؛ زمینه ی بهره مندی از سیاستی پویا و اقتصادی پررونق فراهم می شود. اساسا مفاهیمی چون باور و ایمان و اعتقاد و... برای افزایش این سرمایه؛ به کلید واژه ی اعتماد دخیل بسته اند!

 

اعتماد نیز« اطمینان یا اتکا به حقیقتِ یک گفته، یا کیفیتِ یک چیز» توصیف می شود.

 تمدن اطلاعاتی با خوانشی دلبخواهانه ازسرمایه و اعتماد؛ بر این دوعنصرِ همبستگی و استمرارنظام اجتماعی و سیاسی، سایه افکنده است.

تعلل در چاره اندیشی؛ می تواند کشوررا به شرایط « بحران اتوریته / اختلال در قدرت» پرتاب کند.

اتاقِ فکرچنین بحرانی، یک مکان مشخص ندارد و سرتاسرجنگل الکترونیک! است....

دراین جستار، می کوشیم راه برون رفت از آن بحران را در حد وسع! نشان دهیم.

 چنان که افسونگر ادبیات سیاسی« ژان ژاک روسو» خاطر نشان ساخته «بر عهده ی قرارداد اجتماعی[1] است که نهادهای خوب ایجاد کند؛ و نشان دهد که، می توان به نحو سالمی بر انسان حکومت کرد.»

هدف ازکلیک فرسایی، هشدار و بیدار باش به برخی از متصدیان اموراست؛ زیرا «ترس از خطر! افراد ملت را به نگهداری از امنیت کشور و حفظ حکومت خود؛ نگران تر و هشیارتر می کند.»

چنان که مشهود است، برهوتِ وحشتناکِ فضای مجازی؛ همانند آفتاب تابستان دارد اعتماد به حکمرانی دینی در اندیشه و انگیزه یِ انبوهی نوجوان و جوان را مثل برف آب می کنند!!!

مفروض است:

از سحرگاه امید و احترام واعتماد(22 بهمن ماه 57)  نقش دین در حکمرانی، به ویژه در منطقه ی خلیج فارس؛ دراولویت پژوهشی قرار گرفت.

اندیشکده ها ی امریکایی، با تمرکزبر" تکنوکراسی رفاهی و تقلیل جهان بینی دینی به ایدئولوژی" در حوزه ی عمومیِ جوامعی چون «قطر و امارات و کویت و عربستان؛ زمینه ساز رشد وضعیتی شِبهِ مدرن گرایانه شدند.»

و با موج سواری، و بهانه تراشی های مبتنی بر مثلث بحران (تغذیه و تن پوش و سرپناه) در جامعه ی امروز ایران اسلامی؛ نوعی سیاست مقایسه ای، را در دستور کار قرارداده اند.

 بطوری که با القاء شیوه ای دلبخواه از «خود فهمی و درک نو از اراده ی عمومی و قدرت!» امید وارند « نسل آینده ی نخبگان قدرت و نیروهای اجتماعی[2] هردو، حیات نا آرام و پر مخاطره» داشته باشند.

فرضیه

الف : باطل السحر شبکه های اجتماعی، در نشاندنِ بذرِ تردید و تنوع دلبخواهانه؛ بازآفرینیِ اعتماد و عاطفه است.

ب:   راهکار اندیشکده های علوم سیاسی امریکایی، برای ایجاد تزلزل در اطمینان به تداوم حکمرانی دینی؛  ارزش زدایی و هنجارشکنی به شیوه ی غربی و توسط هرکس و در هر مکان؛ می باشد.

ج:  سرمایه گذارانِ بورسِ حکمرانی دینی! با مشاهده ی غفلت از نقش امید و احترام و اعتماد؛ با نگرانی زمزمه خواهند کرد:

نازک آرای تن ساق گلی

که به جانَش کِشتم

و به جان دادمش آب

ای دریغا به بَرَم می شکند

اما صد البته با اعتماد به توانایی فرزندان ایران زمین؛ می گویند «گر از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی، به شکوفه ها به باران، برسان سلام ما را»

 

در ابتدا دو نکته ی مهم شایسته ی یادآوری است:

  • زندگی آرام و کم مخاطره در عصر دیجیتال؛ در گرو اندیشه ورزیِ بجا و بموقع؛ و رفتن بر راه و روش مبتنی بر « قانون اساسیِ مسؤلیت محور» است.
  • رمزو راز چرایی و چگونگی پر شدن حساب بانک عاطفی در حکمرانی دینی؛ با عقل ابزاری فهمیده نخواهد شد، زیرا به قول «پاسکال» « قلب قوانینی دارد که عقل از درک آن عاجز است.( استفان آر. کاوی؛ هفت عادت مردمان مؤثر،ص335)»

جنبه‌ی عاطفی - سیاسی انقلاب اسلامی؛ سخن از دو نوع اعتماد را وارد "مباحثِ مُدَرِسّی" ساخت:

  • اعتماد اجتماعی که منجر به حمایت از نهادهای حکومتی می شود؛
  • اعتماد سیاسی که در واقع واکنش شهروندان به عملکرد حاکمان است؛

اتاق های فکر؛ شبکه های اجتماعی را تبدیل به عرصه ی اعتمادزدایی کرده اند. تا همین اواخر، حکومت ها قادر بودند واقعیت هایی را اظهار کنند و مردم آزاداندیش نیز غالبا اعتماد می کردند. اما این اعتماد در جنگل الکترونیک گم شد!

 اساسا« نزول اعتماد سیاسی از صعود آن بیشتر است و بستگی دارد به حس شهروندان از اینکه آیا حکومت درپیِ برآوردن خواسته های آنان است و...؛ بحران و رشد کُند اقتصادی و افزایش نابرابری، اعتماد را پایین می آورند.»

 چرایی و چگونگی واقعیت نزول نسبی در اعتماد سیاسی امروزین را باید در فرایند ورود« ناسازه های تمدن جدید به درون الهیات حکومت» و تمرکز آنها بر روی« تفکیک حوزه ی دینی از حوزه ی غیردینی» از دهه ی 1320 تا 1357 جستجو کرد....

چشم انداز تحولات در راه؛ اندیشکده های علوم سیاسی در امریکا را به تکاپو واداشت....

نتایج مطالعه ی شاکله ی رفتاری جامعه ی ایران در آن فرایندِ دین زدا ! اتاق های فکر را به مهندسیِ از راه دورِ ذهن نوجوانان و جوانان متمرکز ساخت؛ و موبایل ابزار این دور کاری شد.

در ایران نیز« برآمدنِ تدریجیِ لحظه ی اضطرار قدرت» کم و بیش مورد توجه واقع شده است. ازحیث نظری، در ایام منتهی به آن لحظه« بهترین زمان؛ برای آغاز یک چانه زنی واقعی، و نوعی درک و حسِ نیازِمشترک؛ بین قدرت و جامعه! جهتِ مفاهمه؛ ایجاد می شود. (ستاری؛ گفتارهای نو در جامعه شناسی، ص52 )»

بنا بر داده های جامعه شناسیِ تکنولوژیِ دیجیتال؛ با توجه به ویژگی های امروز:

  1. کاهش بیشترِ مرزهای فرهنگی
  2. افزایش تعداد نوجوان و جوان تک ساحتی
  3. انباشت بی رویه ی زباله های اطلاعات وآگاهی مازاد
  4. بروز « بیگانگی های سیاسی جدید در حوزه ی عمومی»
  5. ...

باید گفت که صرفا با عقل و کیاست اهالی قدرت، و نیروهای اجتماعی، جامعه ای آرام و کم مخاطره؛ خواهیم داشت!

دو پیش شرط این فهم و فراست عبارتند از:

  • «خشونت پرهیزیِ نخبگان قدرت سنتی
  • سنت پذیریِ نیروهای اجتماعی جدید»

پرواضح است که این عقل و کیاست، پادزهر طرح و نقشه ی اندیشکده های علوم سیاسی امریکا؛ نیز می باشند.

همان اندیشگرانی که، درانتظارثمردادن بذرِ تراریخته Trans genesis هستند،که در فصل کشتِ پائیزیِ پارینه؛ و با اغتشاشی پرهزینه! بر زمین آماده ی ذهن بخشی از نسل وب کاشتند؛ و دست به سوی آسمان بلند کرده و از هاتِفِ دِیرِ گوگل نیز التماس 2A دارند!...

اما به قول خاقانی:

هرلحظه هاتفی به تو آواز می دهد

کاین دامگه نه جای امان است، الامان

از این روست که مردمانی فرهیخته"در قلمرو و مرزی پرگهر؛ دست در دست هم به مهر! داده و همواره حساب بانک عواطف را برای حکمرانی دینی شارژ می کنند. "

پرفسور «فرهنگ رجایی» درست گفته که« بزرگترین ثروت کشور ما مردم و بویژه نسل جوان است.»...

آن حساب؛ در سامانه ی فکری« ملت امام حسین (ع)»تحت تأثیر معنادارِ ویژگی های فردیِ سلطانِ قلوب قرار دارد! و « اطاعت رضایت مندانه را در دیگران به بار می آورد.»

 حلقه ی مفقوده ی اندیشکده های غربی؛ ناتوانی در فهم منطق درونی این احترام و حرمت گذاری و چرایی و چگونگی پربودن دائمیِ:

  • حساب بانکِ ناب ترین عواطف
  •  اطاعت عاشقانه  رضایت مندانه

 و ماندن بر سر پیمان و کِشت و آبیاری جانانه است.

 شاید به همین دلیل، به سوی« تأسیس رشته ی علمی جداگانه ی روان شناسی سیاسی رهبران... (هیوود؛ سیاست، ص 497)» و مدیریت جامعه و تنش و... روی آورده اند.

و در قیاسی مع الفارق؛ موضوع " حکمرانی دینی و اعتماد عده ی پرشمار نوجوان و جوان، در جامعه ی ایران را به فرایند شِبهِ مدرن گرایی؛ در جوامع دور و بَر( قطر و امارات و کویت و عربستان) گره زده اند.

 البته چنان که افتد و دانی، شاید مشاهده ی بالا رفتن چند نفرهیجان زده از دیوارِ تخیلِ ورزشی و از دست بوسی، میل به پابوسی کردن! اتاق ها فکر غربی را امیدوار کرده باشد.

 اما غافل از عقل فطری و تشخیص درست جوانان هوشمند ایرانندکه با فراست دریافت که«در دموکراسی؛ خطای بزرگ را مردم فریبان مرتکب می شوند؛» و تحت این عنوان؛ چه رؤیایی برای آینده ی آن جوامع در سر می پرورانند!

ناگفته نماند که در این او ضاع و احوال؛ از برخی جامعه شناسان دغدغه مند که مع الاسف درتوفان آگاهی کاذب و زباله ی اطلاعات، به سان معتکفان! گوشه ی عزلت گزیده اند و مصلحت چنان دیده اند که لام از کام نگشایند؛ انتظار می رود تا دفتر گفته ها را بگشایند و زباله روبی! کنند.

حال که اندیشکده های امریکایی، معنای پیچیده ی اعتماد را صرفا به موقعیت سیاسی و شِبهِ مدرن گرا خلاصه کرده و اصرار دارند که «راهکارهای آنان را کارآمد تلقی کنند!» کمترین انتظار از متصدیان امر فرهنگ این است که درِ تنها اندیشکده ی علوم سیاسی واقع در کتابخانه ی ملی؛ به روی صاحب نظران دائما گشوده باشد؛ تا حق مُسلَّمِ مردمانی که «در راه بزرگی و سالاری خطر کردند» را ادا کنند!...

هرچند موانع گاهی گسترده و بزرگ هستند؛ اما انگار «دونالد اف. کتل» بخشی از حال و هوای حاکم بر جامعه ی ایران را مفهوم بندی کرده است:

 « اکنون زمستان نارضایتی از ماست:

 اعتماد، بنیان وعده های الهی است. روابط مهم همیشه بر اساس اعتماد ساخته می شود...، اگر شهروندان آرام نباشند و درباره ی دولت، نظر احترام آمیز و مؤدبانه ای نداشته باشند، اگر حکومت توانایی عملکرد خود را به طور مؤثری از دست بدهد؛ حمایت عمومی ناپایدار می شود.»

در این صورت و بدون تردید؛ سهم صاحب نظران برای « حفظ حرمت کل جمعیت؛ و عظمت یا شأن و کارآمدی قانون اساسی» بسیار بیشتر از بهره ی ندانم کاران و کارگزاران تاجر پیشه ی دولتی و سازندگان غم نان! می باشد.

باید « از تحول جهان امروز؛ تصویری واقع گرا ارائه داد، و نقادانه به سنجه زنی دست زد.... تأمل  و تدبیر؛ صورتی از نگرش واقع گرایی نقادانه است و صورت برداری غیرغرض مند را ایجاب می کند.»

 دست پخت عدو! سبب خیر، نیزشد. بنا بر نگرش واقع گرا:

  • مشاهده ی فرو پاشی نظام 2500 ساله...
  •  چشیدن طعم جنگ نابرابر تحمیلی...
  • « از بعد از یک قرن، نسل فعلی ایرانی، مرگ رهبر کشور را در اوج قدرت در درون کشور؛ و با علت طبیعی، احساس کرد....

[اگر] این تجربه های عظیم و قوام بخش، با عومل دیگری از توان بالقوه در ایران از جمله:

  •  منابع طبیعی
  •  تجربه ی تاریخی

و فرهنگ و ادب غنی و موقعیت جغرافیایی؛ همراه شود...، هم تضمین کننده ی خیرِ قدرت سنتی؛ و هم ضامن اراده ی عمومی جدید، است.( رجایی؛ پدیده ی جهانی شدن، وضعیت بشری و تمدن اطلاعاتی، ص19)»

هنوز جهان به عصر دیجیتال وارد نشده بود که« ریمون آرون» وجه بارز جامعه ی صنعتی یعنی « نظام فنی- اجتماعی» آن را نمایاند.

نظام فنی- اجتماعیِ رو به رشد؛ به ویژه پس از دهه ی 1320 اندیشه هایی ناسازگار و مغایر با مذاق ایرانیان را رواج داد! و منجر به ناخوشی مزاج فرهنگ شد.

 پیامدهای اجتماعی صنعت سینما و سپس تلویزیون از 1337 به تدریج  بر نگرانی جامعه افزود. هرچند کاربردهای مفید آنها غیرقابل انکار است؛ اما برنامه هایی را که به گونه ای نامطبوع! به تصویر کشیدند موجب اضطراب ملتی بزرگ شد که در جهان همواره به عظمت و قدرت و شوکت و شأن و شرف و حریم و حیا و... شناخته می شوند!

 اوج دلهره و اضطراب هنگامی بود که ایرانیان برای نخستین بار در قاب جعبه ی جادویی! نا باورانه حلقه شدن دستِ به اصطلاح بانوی اول ایران؛ دور بازوی یک امریکایی را نظاره کردند.

 به قول«د نی دیدرو» «سیاست مداری خطاکار، که درخصوص خداوند و آیین پرستش او؛ به طریقی غیر از طریق [تمدن ایرانی] می اندیشد!...» وی انگار به مذهب آنها درآمده بود و امید به رستگاری در آن داشت!

در واقع « صَوَرِ بنیادی حیات نفتی» و طبیعت و تصادف! دست به دست داده بودند، تا خانواده ی تاج برسر!  چنان خوش رقصی ای بنماید....

و با چشم دوختن به غرب؛ « شیفتگی را، به خود باختگی تبدیل کرده» و با حقارت و بی خیالی نسبت به شأن و شرف و تعصب ایرانی؛ حرام خدا را نیز حلال کنند:

میخانه اگر ساقی صاحب نظری داشت

میخواری و مستی ره و رسم دگری داشت

چنان که« ژرار شومین و دیگران» خاطر نشان ساخته« این اشتباهی بزرگ از سوی پادشاهی است که باید قبل از هرچیز؛ نفع عمومی را در نظر داشته باشد.... »

زآه دل مظلوم، اگر رسم ستم سوخت

زان بود که هر شعله ی آهی شرری داشت

طرفه این که« همه چیز به نحوی قاطع با سیاست ارتباط دارد؛ و از هر زاویه ای که بنگریم، هر ملتی چیزی جز آن چه حکومت آن ملت می خواهد، نخواهد شد.»

بیان روی دادهای پس از این؛ برای خوانندگان بسیار فهیم و عزیز و ارجمند این نوشتار تکرار مکررات است؛ ولی اینکه جای طرح آن باید بر منبرِ محراب باشد یا در یک متن دیجیتال! محل تردید است....

اما اشاره به برخی از ناکامی های مشهود اما چاره پذیر! کنونی که باعث:

  • آزردگی و رنجش از فساد رانت محورانه
  • برداشت ناصحیح معنا و مفهوم ایمان و جایگاه امر قدسی

و غفلت از توجیه چرایی و چگونگی پیوند انقلاب با معنویت! شده؛ می تواند به شناخت « اصول دردها و داروی اجتماعی» و متناسب با مقتضیات عصری که آن را« دوران مدرنِ والا» و کوچ همگانی به موبایل خوانده اند! کمک کند.

نتیجه گیری

دیروز رسانه های دیداری و شنیداری و برخی افراد تازه به دوران رسیده ای که حکومت سلطنتی به مقامات مهم گمارده بود، با انتشار نوعی ویروس بیماری اجتماعی! به ملت نشان دادند که« ابدا  شایستگی مقامی را [که] اشغال کرده اند ندارند!»

فراخواندن نسل وب به جستجوی « زندگی، آزادی، سعادت طلبی» با خوانش بیانه ی استقلال امریکا ( اولین متن مقدس در امریکای نوپدید!) نیز تداوم همان روند است.

امروز نیز شبکه های اجتماعی و هالیسود( هالیوود/سیلیوود) اصرار دارند حرف آخر را بزنند! و حتی با بدعت گزاری، دین را « به یکی از اقلام مصرفی با بسته بندی ترو تمیزتبدیل» کنند؛ بطوری که بشود «بسته به هوس های مصرفیِ شخص! آن را خرید یا نخرید!... (لایون؛ پسا مدرنیته، ص111)»

حال برای این دنیای عمیقا آسیب دیده کنونی که « نیاز به درمان‌های سیاسی ریشه‌ای دارد!» چه باید کرد؟

 «پوپر» پاسخی جالب اما نا کافی داده:

" « موافق طبیعت نیست که ناوبر ماهر و کار آزموده به جاشوانِ خام و ناآزموه؛ التماس کند که فرماندهی او را بپذیرند، یا مرد فرزانه بر درِ ارباب ثروت و مکنت به انتظار بنشیند.( جامعه ی باز و دشمنان آن،ص 351)»"

 همانطور که فرد بیمار( توانگر و فقیر) هردو نزد پزشک می روند؛ راه درمان سیاسی را نیز باید از حکمران دانا پرسید.

پاسخ صحیح؛ در اندیشه ای سیاسی در اسلام و ایران است:

« وجه و شأن سیاسی امامِ معصوم(ع)  و بُعد معنوی و روحی و عصمت و درک و ابلاغ وعمل به حقایق دینی و... (قادری؛ اندیشه های سیاسی در اسلام و ایران، ص50)»  

این وجه و شأن در واقع نشانگر « منبع فرهنگ و اخلاق و ارزش های سنتی»  و نقشه ی راه برای شناخت حکمران است.

 پشتوانه ی حکمرانی دینی در:

  • حفظ همبستگی اجتماعی
  • ارمغان ثبات سیاسی
  • دست یابی به رونق اقتصادی
  • ...

است و با تبدیل" من به ما"« سطح اعتماد و همکاری در جامعه» را بالا می برد.

اکنون اتاق های فکر امریکایی با دمیدن بر شعله ی «جدال میان بساط کهنه ی قدما و طرح نو متأخرین» و تشدید اختلاف بین نیروهای اجتماعی نوپدید و متولیان امر سیاست برای دهه ی به زعم باطل خودشان" بحران جانشینی" خیز برداشته اند.

ازین روست که از « فشارهای بازار و گسترش روا داری!» و لجام گسیختگی قیمت ها و نابسامانی بازار اقتصاد و کژکارکردی برخی مدعیان اصلاح اجتماعی و... ابزار بی اعتمادی سیاسی به حکمرانی دینی ساخته و همه را به پای آن می نویسند.

  اما بنا بر مهم ترین اندرز در تمام دانش سیاسی، فرمانروا باید:

  • به معنای واقعی اهل فضیلت باشد
  • از گرد آوری مال و سودشخصی بپرهیزد
  • زندگی و سود مردم را از دستبرد دشمنان نگه دارد

و بدون هیچ چشم داشتی از اموال آنها؛ مردم را به سوی سعادت حقیقی رهبری کند. زیرا « آنچه به راستی خشم مردم را بر می انگیزد این است که بیندیشند فرمانروا از خزانه ی عمومی می دزد! ( ارسطو؛ سیاست ص231)»

  ایرانیان در این زمینه هم داستان اند و «با فرض فرا رسیدن لحظه ی اضطرار قدرت و وضعیت استنثا» مانع از سرگردانی در دوراهی بنیادین تاریخی زیر خواهند شد:

  • مسیر متصلب و اغتشاش ساز
  • مسیر منعطف و صلحجو ی تعاملی

نقشه راه حرکت صحیح در این دو مسیر؛ را نیز خودشان در شرایط « اعتماد و امید و احترام» در قانون اساسیِ مسؤلیت محور ترسیم کرده اند.

و تنها راه درمان بیماری اجتماعی و اقتصاد سیاسی جاری؛ را آشتی با صاحب نظران می دانند نه جادو جنبل موبایلی و نه اندیشکده های علوم سیاسی در امریکا....

نسخه پیچ های وضعیت رشد شبه مدرن، موجب نوعی خود برتر بینی کاذب نیز  شده اند، در همین راستا و « درباره ی طبیبی که فقط از معجزه حرف می زند، و تمام هنرش در این است که بیمارش را به صبر دعوت کند، و نه او را درمان کند؛ چه سخنی می توان گفت؟ (ژرار شومین و دیگران؛ قرارداد اجتماعی روسو، متن و در زمینه ی متن،ص،318)»

 

سخن آخر

از نکات جالب در مطالعات اندیشه ی سیاسی؛  تصریح به قسم خوردن به متون مقدس و سوگند وفاداری است. « ارسطو» از سوگندی خبر می دهد که انگار هم اکنون رفتار برخی کارگزاران تاجر پیشه و سیاست باز در ساختار دولت ها را معنا می کند.

  فرزندان ایران زمین اثبات کرده اند« خطر کردن در راه بزرگی و سالاری، کار مردم با فضیلت است نه گرگان و درندگان!» و در برابر خلف وعده تاب آوری را از دست می دهند!

تغییر و وارونه سازی متن سوگند نامه و تبدیل آن به « طرز فکر خصومت آمیز و خائنانه» "من قول می دهم که دشمن مردم باشم و به ایشان نصایح غلط بدهم[3]"» عملی بسیار پر مخاطره است...

طنز تلخ دوران کنونی ایجاست که نوه و نتیجه ی کسانی که ادعا داشتند:

« هیچ ملتی، جز در حمایت الهی، نمی تواند قوی یا امن باشد. اعتماد مردم ما به خدا، باید در سکه هایمان آشکار شود.... آن شعار اکنون بر روی تمام پول های رایج کشور [امریکا] ظاهر شده است.(کتل؛ حکومت و اعتماد عمومی،ص 38)»

خودشان تبدیل به بزرگترین تابوشکنان و خطاکاران درخصوص آیین پرستش خدا شده اند؛ و برای تقلیل جهان بینی دینی به ایدئولوژی؛ با هم سنخ ایرانی خود در آن ور آب عقد اخوت بسته اند!

اما این ملت بزرگ ایران است که درپیروی از فرامین امام خمینی(ره) و سَلَف صالح او؛ به جهانیان نشان داد که چرا و چگونه جهان بینی دینی و« راهنمایی هایی این چنینی؛ می تواند اعتماد را ایجاد کند.»

 نکته ی پایانی

با اندکی تسامح می توان گفت که ترفند پیچیده ی تقلیل جهان بینی ادیان ابراهیمی (ع) به ایدئولوژی؛  با اجلاس نیویورک در 1940 کلید خورد و تا امروز بی وقفه بر روی آن تمرکزشده است.

حلول این ترفند در قدرت دیجیتال و نفت! زمینه ساز ورود تکنوکراسی رفاهی و وضعیت شِبهِ مدرن گرایی در  قطر و امارات و کویت و عربستان شد؛ اما به هیچ روی عظمت و قدرت و شوکت ایجاد نکرد.

 

پی نوشت:

[1]: « نظریه ی قرار اجتماعی، محصول رضایت و کوشش سنجیده ی انسان است... و روسو برای حمایت از دکترین [اندیشه] عمومی به کار می برد.(عالم؛ بنیادهای علم سیاست،ص181)» مرام و منش ایرانیان نشان می دهدکه« سنت قررار داد هنوز هم از اهمیت برخوردار است.»

[2]:« نیروهای اجتماعی، افراد همسان از نظر علایق اقتصادی، ارزشی، فرهنگی،...» و تأثیر گذار برزندگی روزمره ی مردم اند که « به منظور قبضه ی قدرت، اداره ی جامعه، به خود سازمان می دهند....؛ (بشیریه؛جامعه شناسی سیاسی، نقش نیروهای اجتماعی در زندگی سیاسی، ص107)» و با سرمایه ی اجتماعی تفاوت دارند. در اینجا مراد از سرمایه انسانی؛ تکاپویی است که، سود آن برای خود فرد، بیشتر می باشد.

 [3]: ارسطو با نگرانی اندرز می دهد که می توان با عهد و سوگند؛ خیال مردم را از لطمه ی ندانم کاری تاجر پیشگان سیاستمدار راحت کرد!

اما برعکس شده:

« من همواره دشمن[ توده ی] مردم خواهم بود! و تا آنجا که بتوانم به ایشان ستم خواهم کرد! در صورتی که گفتار و کردارشان باید برعکس این باشد؛ و در سوگند خود پیمان کنند که : من هرگز به [ توده ی] مردم ستم نخواهم کرد.( سیاست،ص235)»

 

جانباز دکتر سیدمهدی حسینی

اینستاگرام
سلام. دکتر شاید اظهار نظر کردن درباره موضوعی که ازتان می خواهم خطر کردن است. اما فرزندان ایران زمین اثبات کرده اند« خطر کردن در راه بزرگی و سالاری، کار مردم با فضیلت است !»
پس لطفا نظرتان درباره اتفاقات ناراحت کننده که برای پرسنل فاش نیوز افتاد بیان بفرمایید . با تشکر
سلام ، بزرگترین اشکال در حاکمیت جمهوری اسلامی در بخش مدیریت است. از نحوه گزینش و انتخاب مدیر تا نحوه ارزیابی و نظارت و ارتباط با مردم دارای اشکالات اساسی است که متاسفانه پس از گذشت حدود نیم قرن از انقلاب اسلامی همچنان نسخه های غربی یکصد ساله را در کشورهای اسلامی که دارای تاریخ تمدن و دیوان سالاری بیشتر از سه هزار ساله میباشند تحمیل کردند و همچنان علیرغم وقوع انقلاب اسلامی بر همان نسخه غربی باقیمانده است.
بجز جایگاه رهبری انقلاب اسلامی که توسط شورای خبرگان تعیین میگردد تقریبا هیچگونه شورایی در ارگانهای نظام اسلامی بجز بخش خصوصی مثال هیات مدیره نداریم لذا لازم است برای انقلاب اصلی و جا مانده ایران از جایگاه مدیریتی آغاز کنیم و بجای مدیر کل و رییس کل و غیره از متخصصین و متعهدین خبره و فنی شورایی تشکیل شود تا مدیریت کلیه ارگانهای حکومتی از وضعیت نسخه غربی فعلی به نسخه اصیل ایرانی - اسلامی تغییر کند.
در حال حاضر وضعیت مدیریت در حاکمیت اسلامی وارونه است یعنی در بخش خصوصی مانند شهرداریها و بانکها و شرکتهای دولتی که نیاز به مدیریت واحد دارند برای مثال شهرداری با مدیریت واحد بر شرکتهای دولتی آب برق گاز مخابرات و غیره و تغییر مدیریت بانکها دارای مدیریت واحد تبدیل شوند در حالیکه اکنون هر یک از ارگانها به تنهایی از هیات مدیره استفاده کردند لیکن در ارگانهای حکومتی که نیاز به هیات مدیره یا مدیریت شورایی دارند از مدیریت واحد مثال مدیر کل و رییس کل و غیره استفاده کردند.
پیشنهاد میگردد برای گام اول در ادارات دولتی در کنار هر مدیر کل یک شورای فنی متشکل از متخصصین و متعهدین خبره مخصوص همان اداره دارای اختیار تشکیل گردد و در ارگانهای خصوصی یک مدیریت واحد همچون شهرداری برای کلیه نهادهای خصوصی مانند شرکتهای آب برق گاز مخابرات بانکها نفت و موارد مشابه تشکیل شود.
حدود نیم قرن از انقلاب اسلامی گذشته که خواسته های انباشته مردم از انقلاب اسلامی محقق نگردیده و یقین داریم برای مدیریت صحیح و الهی کشور نیازمند انقلاب حکومتی هستیم تا کلیه فرامین رهبر معظم انقلاب در قالب حاکمیت اسلامی واقعی بطور تمام و کمال اجرا و فصل نوینی از مدیریت و کارآمدی اسلام در حکومت اسلامی را به جهان ارائه نماییم. انشاالله
سلام و رحمت الله برکاته والعافیه
ببخشید شما؟
۱. اون خطر کردنی که مورد نظر ارسطو در کتاب سیاسته ، به هیچ روی قابل قیاس با اتفاقات ناراحت کننده مورد نظر
حضرتعالی نیست ...
۲. این حالت بسیار بسیار تاسف بار را شاید بشه یک بگو مگوی خانگی نامید ...
۳.بار قبلی نظرم رو با عنوان مارا چه می شود ؟ نوشتم و عزیزان پرتلاش، صبور، فهیم و صاحب نظر در سایت فاش نیوز نیز بزرگوارانه همراه با نظرات سایر دوستان و با اسم و فامیل ! باز نشر دادند.

درود خدا بر شما و التماس دعا
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
عکس روز
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi