شنبه 13 آبان 1402 , 10:38




کسی که ۱۰۰ سال هم بگذرد درست نمیشود!
فاش نیوز - دفاع مقدس، تقدسش را از آدمهایی میگرفت که بازی گردان اصلی آن بودند. منظور رزمندههایی هستند که با انگیزههای معنوی قدم به میدان جنگ میگذاشتند و این روحیه مذهبی و معنوی، به ماهیت خشن جنگ، زیبایی و غنا میبخشید
جوان آنلاین: دفاع مقدس، تقدسش را از آدمهایی میگرفت که بازی گردان اصلی آن بودند. منظور رزمندههایی هستند که با انگیزههای معنوی قدم به میدان جنگ میگذاشتند و این روحیه مذهبی و معنوی، به ماهیت خشن جنگ، زیبایی و غنا میبخشید. هر عملی که از یک رزمنده مکتبی ساطع میشد، از باورهای مذهبی او ریشه میگرفت. حتی «یادگاری نوشت» رزمندهها برای یک دیگر نیز از این قاعده مستثنی نبود.
اول هر کاری «بسم الله»
رزمندهای به عنوان یادگاری به همرزمش نوشته بود: «دوست عزیز یک نصیحت از دوست حقیر که «بسم الله الرحمن الرحیم» بالای هر نامه شما باشد. زیرا نامه حضرت سلیمان دو کلمه بود و دارای بسم الله بود». این جملات را رزمندهای به نام عبدالحمید جوادی در تاریخ ۹ دی ماه ۱۳۶۵ برای یکی از دوستان همرزم خود نوشته است. در همین چند سطر کوتاه، باورهای دینی این رزمنده مشاهده میشود. او و همرزمانش در هر قدمی که در جبهه برمیداشتند، نام و یاد خدا را سرلوحه خود قرار میداند؛ از نامگذاری یگانهایشان گرفته تا نام و رمز عملیاتی که انجام میدادند، همگی نشانی از خدا و رسول (ص) و اهلبیتش داشت.
یادداشتی عارفانه
سختیهای محیط جبهه مثل آتشی بود که ناخالصی را از وجود رزمندهها میزدود و گوهر نابی تحویل میداد که گاه رنگ و بوی عارفانه داشت. چه بسیار رزمندگانی که مصداق بارز شیران روز و زاهدان شب بودند. برخی از این رزمندهها آن قدر در عالم عرفان پیش میرفتند که به مراتب بالای عرفانی دست پیدا میکردند.
رزمندهای به نام خلیل رسولی در آبان ماه ۱۳۶۴ دستنوشتهای به عنوان یادگاری برای یکی از همرزمانش نوشته که پر از مفاهیم معنوی و عرفانی است: «اصلاً من، یعنی هیچ، میدانی؟ از هیچ تنها و تنها همان هیچی میماند. راستی من؟! من کجایم؟ هان؟ای خدا تو بگو.ای خدا، تو در این آفرینش و حیات پر جنب و جوش مرا و ما را در مسیر صاعقههای سوزان خود قرار ده تا که در مقابل عرشیان، قدسیان، ارضیان و همه خلقت، عاشورایی دگر به پا کنیم. عاشورایی شدن برادرم، لازمهاش شب عاشورایی داشتن است، میفهمی؟».
کسی که درست نمیشود!
«کسی که ۱۰۰ سال هم بگذرد، درست نمیشود» این جمله در انتهای مطلب و امضاء یادداشتی است که یک رزمنده به عنوان یادگاری برای همرزمش نوشته است. این نوشته نیز دارای مفاهیم مذهبی و معنوی است: «همیشه و همه وقت حواست جمع باشد که اگر خداوند امتحانت کرد، بتوانی از آن امتحان روسفید بیرون بیایی و در همه حال شکرگزار باشی و دیگر اینکه سعی کن در جمع باشی ولی نباشی. یعنی ظاهرت شاد باشد، اما در درونت گریه کنی.»
جالب است که نویسنده این مطلب، هرچند مفاهیم زیبایی را در چند سطر کوتاه بیان کرده است، اما در پایان از همرزمش عذرخواهی میکند که چیزی برای نوشتن نداشته است! «میبخشی که چیزی نداشتم برایت بنویسم. گناهان گذشته خود را به یاد آرید. نیکیهای خود را فراموش کنید. امضاء منافی، کسی که ۱۰۰ سال هم بگذرد درست نمیشود!».



